به گزارش قدس آنلاین، در روزهای اخیر صحبت‌های زیادی درباره پیوستن پیام نیازمند به پرسپولیس مطرح بود که حالا باشگاه پرسپولیس رسماً از امضای قرارداد این دروازه‌بان با پرسپولیس خبر داده است.

حالا با پیوستن نیازمند به پرسپولیس، گندوز دروازه‌بان الجزایری که دو سال دیگر با این باشگاه قرارداد دارد، از جمع سرخ‌ها جدا می‌شود.

از همان روزی که خشم شعله‌ور شدن قفس توری قرمزها در ابروان اسماعیل کارتال گره انداخت و آراپ کنار نیمکت ناخن‌هایش را جوید، می‌شد حدس زد که افندی به دنبال سنگربانی است که متهورانه‌تر از الکسیس گندوز عمل کند. قلعه‌چی ششدانگی که توانایی خروج بالاتری نسبت به پسر الجزیره داشته باشد و مرعوب و مقهور ضربات ایستگاهی و پرتاب اوت‌های بلند نشود. حالا در شرایطی که فرمانده قرمزها به تعطیلات رفته و دور از تهران به سر می‌برد و در حالی که سیاهه خریدهای خود را روی میز مدیران باشگاه گذاشته، مسئولان ارتش سرخ موفق شدند آشیانه‌بان طلایی‌پوشان نصف‌جهان را به پایتخت بیاورند. سنگربان سی ساله سپاهان که در آخرین روز لیگ به نیمکت دوخته و با غضب پاتریس کارترون مواجه شد و 90دقیقه با فشارخون بالا به نمایش هم‌تیمی‌هایش زل زد. حالا پسر ۱۹۳ سانتیمتری لنگرود که تجربه حراست از دروازه پورتیموننزه را در نامه اعمال خود دارد، با تبسمی مرموز در برابر دوربین‌ها خواسته یا ناخواسته از حضور خود در اتراقگاه سرخ‌ها خبر می‌دهد.

در حالی که به گفته منابع مطلع اسماعیل کارتال ترجیح می‌داد سهمیه خارجی خود را برای پست دروازه‌بانی اختصاص ندهد، حال باشگاه پرسپولیس با صبد پیام نیازمند زمینه ترانسفر گندوز به لیگ عربستان یا یکی از لیگ‌های آن سوی آب را فراهم آورده تا بابت فسخ قرارداد دو ساله سنگربان خارجی خود مغبون نشود و البته زودتر از عقربه‌های ساعت به بدرقه دروازه‌بانی رفت که با همه فراز و نشیب‌هایش ۱۴ کلین‌شیت در پرونده خود ثبت کرده و نزد سکوها از محبوبیتی قابل اعتنا برخوردار است.

حال هنوز چند صباحی از پایان لیگ نگذشته، مدیران باشگاه پرسپولیس با انداختن قبای سرخ بر شانه‌های پیام نیازمند، در ابتدای یک جنگ پرسرو صدا به زردهای نصف جهان سور زدند و با رونمایی از آسمانخراش زاینده‌رود در جهت تحقق خواسته کارتال گام بلندی بردارند. آنچه مبرهن است اینکه دو آشیانه‌بان در یک آشیانه نگنجند و پس از آمدن نیازمند گندوز باید در کشاکش عقل و عشق یکی را انتخاب کند و از هم‌آغوشی با سایه‌های تردید بگریزد و به مأمنی دیگر پناه برد.