۱۲ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۰
کد خبر: ۱۰۷۱۷۹۱

در شب شهادت امام باقر(ع)، یادآور تلاش‌های خستگی‌ناپذیر پنجمین امام شیعیان برای زدودن تحریف‌های امویان و احیای سنت نبوی هستیم. حضرت با بنیان‌گذاری حلقه‌های علمی در مدینه، هم‌زمان به چهار مأموریت کلیدی پرداخت...

در مکتب باقرالعلوم(ع)؛ از روشنگری تا شاگردپروری
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

چالش‌های عصر امامت

پیدایش مذاهب کلامی چون مُرجئه و معتزله و خوارج و آشنایی مسلمانان با آرای ادیان دیگر و حضور پراکنده پیروان سایر ادیان در میان مسلمانان و ظهور اختلافات فقهی بر اثر عدم دسترسی فقهای متأخّر به سنّت نبوی به سبب ممنوعیت طولانی روایت و کتابت حدیث و انحرافات عملی و فکری سران سرزمین اسلامی از تعالیم پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم و توجیه حکومت امویان، از طریق ارائه ناقص و تحریف شده تعالیم اسلام؛ از مهم‌ترین وقایع دوران امام باقر علیه‌السلام بود.

گذشته از این، آن دسته از صحابه و تابعان که به پیروی از امام علی علیه‌السلام و جانشینان او معتقد بودند، یا به دست حاکمان اموی کشته شده یا بدون امکان انتقال دانسته‌های خود به نسل بعد درگذشته بودند. این خلا از یک سو راه هر نوع اقدام را برای امام باقر علیه‌السلام دشوار ساخته و از سوی دیگر راه را برای جاعلان حدیث و غالیان هموار کرده بود. مراقبت‌های پنهانی مأموران حکومت اموی از آل علی و امام باقر علیهم‌السلام، به فرد شاخص این خاندان، تهدیدی جدّی برای تلاش‌های آن حضرت به شمار می‌رفت. در این شرایط، امام به عنوان عالمی که دانش خود را از طریق پدرانش از پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم دریافته، حلقه‌های درسی بزرگی را در مدینه تشکیل داد.

در مکتب باقرالعلوم(ع)؛ از روشنگری تا شاگردپروری

چهار گام استوار برای نجات اسلام

امام محمد باقر(ع) در این کار چهار هدف عمده را پی گرفت:

1.عرضه دیدگاه‌های اسلامی

عرضه دیدگاه‌های اسلامی در همه زمینه‌ها، به خصوص در باره پرسش‌هایی که دانشمندان سایر ادیان مطرح می‌کردند؛این مطالب هم سبب استواری ایمان پیروان دین می‌شد و هم غیرمسلمانان را به برتری اسلام معترف می‌کرد.

بنا بر نقل مرحوم شیخ مفید؛ امام باقر علیه‌السلام با هر یک از پیروان عقاید گوناگون (اهل الآراء) که بر او وارد می‌شد، مناظره می‌کرد و مردم مطالب بسیاری را در علم کلام از او فرا گرفتند.

اشاره به «اهل آراء» در کلام مفید حایز اهمیت است.

در روزگار امام باقر علیه‌السلام گرایش‌ها و مذاهب مختلف کلامی پدید آمد و نیز پیروان ادیان دیگر در سرزمین‌های اسلامی زندگی می‌کردند و میان ایشان و مسلمانان برخوردهای فکری روی می‌داد.

بدین طریق، پرسش‌ها و بحث‌های کلامی مطرح می‌شد و حضرت باقر علیه‌السلام، گذشته از مقام امامت و زعامت شیعیان ، به عنوان یکی از دانشمندان بزرگ زمان خود، که همه دانشمندان اسلامی به برتری علمی او معترف بودند، به پرسش‌ها پاسخ می‌گفت و در بحث‌ها شرکت می‌جُست.

به همین دلیل، موضوع بسیاری از احتجاجات آن حضرت و نیز احادیثی که از ایشان روایت شده، مسائل کلامی است و آن‌چه امام در این باره فرموده، هم اساس اعتقادات شیعه را تشکیل می‌دهد و هم در دیدگاه‌های کلامی مسلمانان اثر جدّی داشته است.

2.روشن‌گری درباره انحرافات

روشن‌گری نسبت به اشتباهات و انحرافات فقهی و کلامی و تفسیری و تاریخی و اخلاقی که یا وابستگان حکومت اموی آن را پدید آورده بودند و یا از عدم اتّصال به سنّت نبوی ناشی می‌شد.

بنا بر این، بیشتر مطالب امام علیه‌السلام به ابوابی از علوم اسلامی اختصاص یافته که در جامعه اسلامی به صورت نادرست عرضه و به کار بسته می‌شده است.

بر همین اساس، گفته شده که شمار زیادی از روایات منقول از امام باقر علیه‌السلام، و نیز سایر امامان شیعه، در حکم تعلیقه یا نقد فقه و کلام و سایر علوم اسلامی متداول در روزگار آنان بوده است، به طوری که در موارد زیادی فهم درست بیانات این امامان بدون آگاهی از نظریات سایر مذاهب اسلامی تا حدّی دشوار است.

3.گشایش ابواب علمی غیرمطرح

گشایش ابوابی از معرفت دینی که حاکمان آن روز جامعه اسلامی از طرح آن‌ها جلوگیری کرده بودند و آگاهی مردم از آن‌ها سلطه نظام حاکم سیاسی را متزلزل می‌کرد.

در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند که امویان مردم را در آموزش مباحث ایمان آزاد گذاشتند، امّا فراگیری آن‌چه را به شرک بر می‌گشت منع کردند، تا اگر مردم را به کارهای شرک آمیز وادارند (ناروایی) آن را در نیابند.

به نظر می‌رسد که وجود همین تعالیم، علاوه بر بیانات صریحی که رویارویی با حکّام و وابستگان آن‌ها را توصیه می‌کرده، یکی از مهم‌ترین عوامل مقاومت روانی پیروان این مذهب در برابر جریانات سیاسی حاکم بر جوامع اسلامی بوده باشد.

4.پرورش دانشمندان اسلامی

گزینش و پرورش گروهی از دانشمندان اسلامی بر مبنای دیدگاه‌های امام باقر علیه‌السلام، و گسیل کردن آنان به شهرهای بزرگ اسلامی به منظور ارائه درست نظریات آن حضرت، و در نتیجه خنثی کردن تبلیغات دراز مدت امویان در معرفی اهل بیت پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم، و نیز نفی گرایش‌های غلو آمیز برخی از پیروان اهل بیت، برخورد صریح و قاطع با غالیان و اظهار بیزاری از سران آنان، از جمله مغیرة بن سعید و بیان بن سمعان (هر دو مقتول در ۱۱۹ق) جزو اقدامات مهم ایشان به شمار می‌رود.

مناظرات امام باقر(ع)

آن حضرت برای دست‌یابی به هدف‌ها و نیز اجرای مقاصد دیگری که برخود فرض می‌دید، گذشته از برپایی حلقه‌های متعدد درس عمومی و خصوصی، به مناظره با دانشمندان برجسته شهرهای اسلامی و پیشوایان فکری فِرَق مهم آن روزگار و عالمان سایر ادیان و برخی مدعیان راهبری معنوی مردم عنایت خاصی داشت.

هم‌چنین از مراسم حجّ برای گفتگو با مسلمانان مناطق مختلف اسلامی بهره فراوان می‌برد.

مناظرات گردآوری شده؛ مجلسی، احمد بن علی طبرسی و امین شماری از مناظرات آن حضرت را گرد آورده‌اند.

مناظرات مشهور

در میان مناظرات امام باقر علیه‌السلام از مناظره با پیشوای مسیحیان شام ، قتادة بن دعامه (فقیه بزرگ بصره)، بزرگان کیسانیه، عمر بن ذَرّ قاضی، نافع مولی ابن عمر و مهم‌ترین راوی سخنان وی ، طاوس الیَمانی و محمّد بن مُنْکَدِر از زهّاد و تارکین دنیا، ابوحنیفه یکی از ائمّه اهل سنّت و عبداللّه بن نافع ازرق از مدافعان تفکّر خوارج می‌توان نام برد.

بررسی مناظره با نافع

مناظره‌ای که مرحوم شیخ مفید به آن حضرت نسبت داده، قابل تأمّل است.

این مناظره ظاهراً با نافع بن ازرق، رهبر فرقه ازارقه از خوارج، صورت گرفته و درباره مسئله حکمیّت و جنگ صفّین است و نافع در برابر اعتراض امام به روش خوارج در برخورد با امام علی علیه‌السلام و مُباح دانستن خون آن حضرت، پاسخی نمی‌یابد.

کلینی با ذکر سند، مناظره‌ای را بین امام و نافع مولی ابن عمر نقل می‌کند که بخش انتهایی آن درباره خوارج و مسئله حکمیّت است.

این نافع که ایرانی تبار است و از فقهای بزرگ مدینه به شمار می‌رود، بنا بر قول اصحّ درسال ۱۱۷ ق درگذشته و به گفته مجلسی به خوارج متمایل بوده و با امام علی علیه‌السلام دشمنی می‌نموده است.

هم‌چنین کلینی، در حدیثی دیگر با سند مشابه از شخصی به نام نافع بن ازرق نام برده است که از امام باقر علیه‌السلام در بحث خداشناسی سؤال کرده است.

مناظره آن حضرت با نافع مولی ابن عمر، به اشاره هشام بن عبدالملک ، انجام گرفته است.

راهنمایی حاکمان اموی

به علاوه، هر جا که مصلحت امّت ایجاب می‌کرد از راهنمایی حاکمان اموی نیز دریغ نداشت؛ توصیه او به عبدالملک مروان برای ضرب سکّه به جای استفاده از سکّه‌های رومی، در پاسخ به تهدید امپراطور روم، در منابع معتبر نقل شده است.

نکته جالب توجّه در این ماجرا آن است که عبدالملک نه از روی رغبت، از روی ناچاری حضرت باقر علیه‌السلام را با احترام به شام آورد و آن حضرت نیز با تأکید بر حقّانیّت اسلام او را راهنمایی کرد. این خود نشان می دهد که حضرت در راه حفظ دین که تکلیف الهی بوده است حتی به حاکمان نیز رهنمودهایی داشته است.

جرجی زیدان درباره تبدیل طراز درتاریخ خود به تفصیل سخن گفته است، طراز عبارت بوده است از نقش ونگاری که درحاشیه ی لباس ها ی کارکنان دربار خلافت وپرده ها به صورت زرنگار نگاشته می شده است ، چون مسیحیان تهیه وفروش لباس ها وپر ده های طراز دار را درانحصار داشته اند، شعار مذهبی خود «اب ابن وروح القدس» را درحاشیه ی این پارچه ها می نوشتند ومسلمانان چاره ای جز تهیه واستفاده از آنرا نداشتند، یک روز عبدالملک به فکرش رسید معنی کلمات این طرازهارا بداند ، همین که ترجمه عربی آنرا دانست بر آشفت که چگونه مسلمانان ندانسته با این شعار دمساز شده اند؟ لذا فورا دستور داد این طراز هارا عوض کنند ،وبه جای آن به زبان عربی لااله الاهو بنگارند. این کار موجب می شد بازار ازدست تاجران مسیحی گرفته شود ومسلمانان با شعار مستقل به سوی اقتصادی مستقل وخود کفا حرکت کنند، اینجا بود که امپراطور روم خلیفه ی مروانی را تهدید کرد ، وخلیفه درمانده ونگران عملی شدن تهدید امپراطور روم دست به دامن امام باقر علیه السلام شد.

شاگردان امام باقر(ع)

در آن شرایط سخت دوران اموی، آن حضرت از تربیت کسانی که ضمن پای‌داری بر اعتقاد شیعی بتوانند مبیّن و مدافع آرای شیعی در جامعه اسلامی باشند، به هیچ روی فروگذاری نمی‌کرد و به خصوص نسبت به کسانی چون محمّد بن مسلم ، زرارة بن اعین ، حمران بن اعین و فُضَیْل بن یسار که از فرصت‌های مختلف برای فراگیری دانش‌های اسلامی از امام باقر علیه‌السلام بهره می‌جستند و در نشر آن‌ها می‌کوشیدند، تقدیر می‌کرد و با این‌همه از آنان می‌خواست که همه آموخته‌های خود را به هر کسی نگویند و خصوصاً مراقب مأموران دستگاه خلافت باشند.

هم‌چنان‌که فرزندش حضرت صادق علیه‌السلام نیز از آن‌ها به نیکی یاد می‌کرد و آن‌ها را احیاکنندگان آثار پدرش می‌خواند.

امام هم‌چنین شاعرانی چون کُمَیْت را که با سرودن اشعار در نشر افکار شیعه تلاش می‌کردند، تشویق می‌کرد. به این ترتیب بود که اقدامات و روش‌های مختلف امام باقر علیه‌السلام به شکل‌گیری مجدّد جامعه شیعی انجامید.

منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۱:۰۰ - ۱۴۰۴/۰۳/۱۳
    0 0
    بسیار عالی
  • ۱۴:۳۴ - ۱۴۰۴/۰۳/۱۳
    0 0
    بسیار عالی بود باید لقبی که پیامبر داد به این حضرت تشریح شود که اون زمان از علم خبری نبود حضرت از علوم مختلف رمز گشود