حادثه تروریستی حمله به دادگستری زاهدان و شهادت جمعی از هموطنان مظلوم، بخشی از یک فرایند تفرقه‌افکنانه است که سال‌هاست از سوی دشمنان این مرز و بوم به شیوه‌های گوناگون دنبال می‌شود.

حماسه جاودانه «تیس»
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

دمیدن بر آتش اختلافات قومی و مذهبی در بلوچستان، برنامه راهبردی بدخواهان ایران برای ضربه زدن به تمامیت ارضی و استقلال سرزمینی است که با وجود فراز و فرودهای چند هزار ساله، همچنان استوار بر تارک تاریخ جهان می‌درخشد و در برابر زیاده‌طلبی و فزون‌خواهی سر فرو نمی‌آورد. مروری بر حوادث تاریخ چند قرن اخیر نشان می‌دهد استعمار برای رسیدن به مطامع خود، ایران را تکه‌تکه دوست دارد. جنوب شرقی ایران نیز در گذر زمان از این طمع‌ورزی مصون نمانده و بخش‌هایی از این خاک زرخیز و اسطوره‌ساز، براساس قراردادهای ننگینی همچون «گلداسمیت» و به نفع استعمار انگلیس، از مام میهن جدا شده‌است. گمان دشمنان این بود این جدایی، بذر شوم تجزیه‌طلبی را در منطقه می‌پاشد، اما مرور زمان نشان داد آن‌ها باوجود همه مطالعات گسترده و نقشه‌های حساب‌شده، هنوز ایران و ایرانی را نمی‌شناسند و قادر به تحلیل درست اوضاع نبوده و نیستند. قوم ایرانی بلوچ، نه فقط به غیرت عشیره‌ای شهره‌ است، بلکه نشان سرافرازانه وطن‌دوستی بر سینه دارد؛ هر چند برخی آگاهانه یا ناآگاهانه، منکر این افتخار ابدی برای این قوم نجیب هستند، اما تاریخ گواه خوبی برای اثبات این جایگاه کم‌نظیر است. در نوشتار پیش‌رو کوشیده‌ام فرازی از مجاهدت‌های تاریخی قوم بلوچ را برای پاسداری از مرزهای ایران و ثغور شرافت ایرانی و اسلامی، پیش روی شما خوانندگانِ جان قرار دهم؛ حماسه‌ای ناگفته از مبارزات بی‌امان بلوچ‌ها با استعمارگرانی که در سده ۱۶ میلادی به مرزهای جنوبی ایران تعرض کردند و به دنبال اشغال مُکران و سواحل ثروتمند آن بودند. این واقعه بسیار مهم تاریخی در سال ۹۶۰ خورشیدی، یعنی ۴۴۴ سال پیش اتفاق افتاد؛ روزگار، روزگار شاه طهماسب یکم صفوی بود و ایران هنوز از سلاح گرم برای دفاع از مرزهایش استفاده نمی‌کرد.

ناآرامی در آب‌های مُکران

سواحل مکران در جنوب شرقی ایران، یکی از مناطق پررونق تجاری در حاشیه دریای عمان بود که به دلیل اتصال به اقیانوس هند، امکان برقراری خطوط تجاری میان ایران و اقصی‌نقاط دنیا را فراهم می‌کرد. ارتباط بازرگانی با هند و چین، مکران را به منطقه‌ای بسیار ثروتمند تبدیل کرده‌بود. در قرن چهارم و پنجم هجری، دریانوردان مسلمان ایرانی با پیمودن راه دشوار تجاری مکران تا هندوچین و نگارش «ره‌نامه»، مسیرهای تجاری مهمی را کشف و معرفی کردند که بعدها مورد استفاده دریانوردان اروپایی نیز قرار گرفت. این مسیرها، به‌ویژه پس از سقوط قسطنطنیه در سال ۸۳۲ خورشیدی و بسته شدن خط ارتباط زمینی اروپا به آسیا، بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفت و اینچنین بود که به‌تدریج پای سوداگران غربی به سواحل دریای عمان و خلیج‌فارس باز شد و پدیده زشت استعمار، رویه پلید خود را به مردمان اصیل این منطقه نشان داد. مکران از دیرباز محل سکونت اقوام ایرانی بلوچ بود. آن‌ها از عهد صفاریان و دوران یعقوب لیث صفاری، نقشی راهبردی در حفاظت از ثغور آبی ایران در جنوب داشتند. با این حال، در تاریخ‌نگاری محلی، کمتر رد و نشانی از این جانفشانی‌ها وجود دارد. برخی معتقدند دلیل این مسئله، نبود اهتمام لازم به تاریخ‌نگاری در میان قوم ایرانی بلوچ بوده‌است. اما در عوض، اشعار حماسی محلی که سینه به سینه منتقل می‌شود، نقش تاریخ‌نگاری را در میان این قوم برعهده دارد و با همین ابزار است که می‌توان واقعه مهم سال ۹۶۰ خورشیدی را تاحدودی بازسازی کرد. این واقعه، ارتباطی مستقیم با بندر تاریخی «تیس» در منطقه مکران دارد؛ بندری با سابقه چند هزارساله که در روزگار طلایی خود، مرکز مهم بازرگانی در دریای عمان محسوب می‌شد.

نبرد نخست تیس

مطابق روایت‌های محلی، سال‌ها پس از تعرض آلبوکرک، دریانورد پرتغالی به سواحل مکران و تلاش او برای ایجاد یک مستعمره در این منطقه، حاکمی قدرتمند از قوم ایرانی بلوچ در بندر «تیس» به قدرت رسید؛ حاکمی که نام وی را «جیهند» ثبت کرده‌اند. جیهند مردی دلیر و کاردان بود و توانست در اندک مدتی، اوضاع را در سواحل جنوب غربی ایران منظم و آرام کند. او موفق شد از نفوذ پرتغالی‌ها به مناطق جنوب شرقی ایران بکاهد و با ایجاد قوای نظامی دائمی و آموزش‌دیده، به مقابله سخت با مهاجمان بپردازد. درست در همین دوره تاریخی، پرتغالی‌ها با هدف توسعه نفوذ استعماری، دست‌اندازی بیشتر به سواحل جنوبی سرزمین ایران را آغاز کردند. جیهند تصمیم به مقابله با آن‌ها گرفت. روایت‌های محلی از هجوم وحشیانه پرتغالی‌ها به تیس سخن می‌گویند؛ کشتار بزرگی به وقوع پیوست و تعداد زیادی از مردم و سربازان ایرانی به شهادت رسیدند. مهاجمان به سلاح‌های گرم مجهز بودند، اما نیروهای محلی به فرماندهی جیهند، پایداری فوق‌العاده‌ای از خود نشان دادند و با وجود به آتش کشیده شدن تعداد زیادی از کشتی‌های متوقف در بندر، توانستند پرتغالی‌ها را وادار به عقب‌نشینی کنند. این شکست سنگین، پرتغالی‌ها را برای چند سال از حمله دوباره به تیس و سواحل مکران منصرف کرد.

آغاز میرهمّل و نبرد دوم تیس

جیهند مدتی بعد برای تحکیم روابط با حکام محلی و افزایش قدرت نظامی، دختر حاکم جاسک را برای پسرش «میرهَمّل» خواستگاری کرد. ازدواج این دو موجب تقویت جبهه‌ای شد که در برابر هجوم استعمارگران شکل گرفته‌بود. چندی پس از آن، جیهند که در سالخوردگی به سر می‌برد، حکومت را به پسرش میرهمّل واگذار کرد و خود، کمی بعد دار فانی را وداع گفت. انعکاس مرگ جیهند در ادبیات فولکلوریک قوم ایرانی بلوچ بسیار غم‌انگیز و دردناک است. اما میرهّمل در اداره امور دست کمی از پدر نداشت و به علاوه، حکایت رشادت‌های وی در جنگ نخست تیس و ضرب شستی که به پرتغالی‌ها نشان داده‌بود، در میان مردمان جنوب شرقی ایران دهان به دهان
می‌گشت. او توانست بر قدرت نظامی منطقه تیس بیفزاید و همزمان برای هجوم احتمالی پرتغالی‌ها آماده شود. استعمارگران که باور داشتند با مرگ جیهند، شرایط در تیس دیگر مانند گذشته نیست و می‌توان بر آن مسلط شد، در یکی از روزهای گرم سال ۹۶۰ خورشیدی به این منطقه هجوم آوردند. روایت این هجوم وحشیانه در ادبیات عامیانه بلوچی ثبت و ضبط شده‌است. میرهمّل بلافاصله پس از آغاز هجوم پرتغالی‌ها وارد عمل شد. دلاوران بلوچ با شمشیرهای آخته به دفاع پرداختند. شیوه بومی دفاع آن‌ها سبب شد ابتکار عمل را در منطقه به دست بگیرند و حتی سلاح‌های جدید پرتغالی‌ها نتواند بر صفوف متحد و یکپارچه سپاهیان ایران به فرماندهی میرهمّل غلبه کند. جنگ دوم تیس، چند روز به درازا کشید و در این مدت، پرتغالی‌ها چند هجوم را برای اشغال بندر ترتیب دادند. آن‌ها حتی نیروهایی را کیلومترها آن‌طرف‌تر در خشکی پیاده و از طریق راه زمینی به طرف تیس پیشروی کردند. اما میرهمّل توانست در دو جبهه ایجاد شده به‌خوبی مقاومت کند. مردم محلی کاملاً در تبعیت او بودند و این اتحاد، چیزی نبود که مهاجمان بتوانند در برابر آن مقاومت کنند. با این حال، تلفات نیروهای میرهمّل هم کم نبود. آن‌ها با نیزه و شمشیر به مصاف خصمی رفته‌بودند که از جدیدترین سلاح‌های گرم استفاده می‌کرد. اما برنده نبرد، ایرانیان بودند. میرهمّل با رشادتی مثال‌زدنی شخصاً در خط نخست مبارزه قرار داشت و شمشیر می‌زد و پرتغالی‌ها را عقب می‌راند. این بار ایرانیان حتی به کشتی‌های پرتغالی هم رسیدند و تعدادی از آن‌ها را به آتش کشیدند. نبرد دوم تیس برای مهاجمان بسیار گران تمام شد؛ آن‌ها به مناطقی در هند که تصرف کرده‌بودند، عقب نشستند و دوباره منتظر موقعیت شدند.

پایان غم‌انگیز «میرهمّل»

اما حماسه تیس، پایانی تلخ و تراژیک پیدا کرد. مدتی پس از پیروزی بزرگ بر پرتغالی‌ها و در حالی که همه‌چیز آرام به نظر می‌رسید، میرهمّل تصمیم به سفری تجاری گرفت. بخش معماگونه روایت محلی از همین فراز آغاز می‌شود؛ چرا باید میرهمّل که حاکم منطقه‌ است، به سفر تجاری برود؟ اصلاً چه لزومی دارد وارد آب‌هایی شود که تحت تسلط کشتی‌های پرتغالی‌ است؟ هر چند میان ایران و پرتغال آتش‌بس برقرار بود، اما همه می‌دانستند پرتغالی‌ها فاقد شرافت لازم برای حفظ تعهدات خودشان هستند و هر آن احتمال دارد قول و قرار خود را بشکنند و به تیس بتازند. اینکه چرا میرهمّل به دریا زد، جزو اسرار تاریخ است. اما او پس از ورود به محدوده تکاپوی دریایی پرتغالی‌ها به دام آن‌ها افتاد و اسیر شد. داستان می‌گوید کشتی میرهمّل در طوفان گرفتار شد و از دیگر کشتی‌ها جدا افتاد و راه گم کرد و در محاصره دشمن قرار گرفت. اگر چنین باشد، شاید بتوان فرض کرد او در عملیاتی پیشدستانه به دنبال عقب راندن نفوذ پرتغالی‌ها در دریای عمان بوده‌است. هر چه بود، قهرمان ایران اسیر دشمن شد، آن هم پس از یک نبرد
تن به تن و جانانه. او را به مقر پرتغالی‌ها بردند؛ اما معلوم نیست کدام مقر؟ از او خواستند تسلیم شود و در ازای واگذاری بندر تیس، در این منطقه به عنوان نماینده حکومت پرتغال حکومت کند. حتی در متن روایت محلی، از پیشنهاد ازدواج میرهمّل با دختر یکی از صاحب منصبان پرتغالی سخن به میان آمده است که به نظر می‌رسد بیشتر یک داستان خیالی باشد. اما هر چه بود، دشمن نیت شوم خود را عملی کرد و میرهمّل را به شهادت رساند تا سد مستحکمی را در مسیر نفوذ خود به مکران بردارد. با این حال، رشادت فرزندان ایران مانع تداوم حضور استعمارگران شد. سال‌ها بعد و با شجاعت و دلیرمردی سربازان این سرزمین، تحت فرماندهی امامقلی‌خان، سپهسالار ایران، پرتغالی‌ها از آخرین دژ خود در جزیره هرمز اخراج و برای همیشه از خلیج‌فارس و دریای عمان بیرون رانده شدند.
حماسه تیس و رشادت‌های میرهمّل و جیهند، نمونه‌ای کوچک و مختصر از تلاش بی‌وقفه قوم ایرانی بلوچ برای دفاع از سرحدات سرزمین ایران است؛ سرزمینی که در پس قرن‌های متمادی، همچنان سرافراز و سربلند به حیات خود ادامه می‌دهد و رفتارهای نابخردانه مشتی مزدور نمی‌تواند جلوه‌های وطن‌دوستی اقوامش را از ذهن و ضمیر مردمان این کهن بوم و بر پاک کند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha