اما پرسش این است آیا قوانین و سیاستهای اتخاذ شده از سوی دولتها برای مقابله با این پدیده اثربخش بودهاند و دیگر آنکه نظام سلامت برای مواجهه با این پدیده چه راهکارهایی را باید در پیش بگیرد؟
خودکشی؛ پدیدهای اجتماعی و چندوجهی
حمید یعقوبی، رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران در این باره به قدس میگوید: خودکشی نه تنها یک مشکل فردی؛ بلکه مسئلهای چند بُعدی است که ریشههای فردی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد. کسی که به خودکشی فکر میکند، معمولاً قصد پایان دادن به زندگی خود را ندارد؛ بلکه در پی پایان دادن به دردهای روانی و احساس تنهایی است؛ اما چون امکان بیان این دردها در بسیاری از خانوادهها و جوامع وجود ندارد، فرد در بنبست روانی گرفتار میشود و ممکن است به سمت رفتارهای خودکشیگرایانه سوق پیدا کند.
او تأکید میکند: جامعه باید فضایی برای «بیان درددل» و افزایش «احساس تعلق» فراهم کند؛ چرا که یکی از عوامل مهم کاهش ریسک خودکشی، وجود روابط انسانی گرم و حمایتهای اجتماعی است.
یعقوبی در خصوص آمار خودکشی در کشور اظهار میکند: در دو دهه اخیر روند خودکشی در کشور ما افزایش داشته است. ۲۰ سال پیش نرخ خودکشی حدود دو تا سه نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر بود؛ اما امروز به میانگین جهانی نزدیک شدهایم. این یعنی اقدامهای صورت گرفته در ایران موفق نبوده و حتی میتوان گفت شکست خورده است.
این روانپزشک ادامه میدهد: از نظر سنی نیز در ایران حدود ۷۵ تا ۸۰ درصد خودکشیها در افراد زیر ۵۰ سال رخ میدهد؛ بهویژه در بازه ۲۰ تا ۴۰ سال. این رقم بالاتر از میانگین جهانی است و نشان میدهد ایران بیشتر نیروهای جوان خود را به واسطه این پدیده از دست میدهد.
یعقوبی با بیان اینکه افکار و قصد خودکشی معمولاً با نشانههایی همراه است، میافزاید: این نشانهها میتواند مستقیم باشد؛ مانند بیان صریح تمایل به مرگ یا غیرمستقیم؛ مثل گفتن جملاتی مبهم درباره بیارزش بودن زندگی. همچنین برخی موقعیتها مانند شکست عشقی، ورشکستگی مالی، بیماری سختدرمان یا طلاق میتوانند زمینهسازخودکشی باشند.
همچنین سرنخهای رفتاری در این خصوص اهمیت دارند. برای مثال، نوشتن یا بازنویسی وصیتنامه، بخشیدن وسایل شخصی یا تغییرات ناگهانی در سبک زندگی و باورها. بنابراین اطرافیان باید در مواجهه با چنین نشانههایی سکوت نکرده و فرد را برای مراجعه به مشاور و روانپزشک ترغیب کنند.
رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران با تأکید بر اینکه خودکشی را نمیتوان به یک عامل محدود کرد، تصریح میکند: مسائل اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی و حتی زیستی همگی در کنار هم در این پدیده نقشآفرین هستند. برای نمونه در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان با وجود فقر اقتصادی، میزان خودکشی پایین است؛ اما در استان ایلام بالاترین نرخ خودکشی در کشور مشاهده میشود. این تفاوت نشان میدهد فرهنگ و بافت اجتماعی در کنار سایر عوامل تعیینکننده هستند.
یعقوبی در خصوص راهکارهای پیشگیری از خودکشی میگوید: برای این منظور سازمان جهانی بهداشت چهار اقدام اصلی برای کاهش خودکشی در کشورها را پیشنهاد کرده است:
۱- محدودسازی دسترسی به ابزارهای خودکشی؛ مانند تغییر فرمول سموم کشاورزی. ۲- آموزش مهارتهای زندگی و مدیریت استرس به کودکان و نوجوانان. ۳-غربالگری و شناسایی افراد در معرض خطر توسط سیستمهای بهداشتی. ۴- ایفای نقش مسئولانه رسانهها در بازتاب اخبار مربوط به خودکشی.
او میافزاید: در ایران روی کاغذ بسیاری از این اقدامها پیشبینی شده؛ اما در عمل به دلیل نبود بودجه و همکاری بینبخشی پیشرفت چندانی نداشتهایم.
یعقوبی سپس به نقش رسانهها در پدیده خودکشی اشاره و اظهار میکند: رسانهها میتوانند هم به افزایش و هم به کاهش خودکشی کمک کنند. برای مثال پوشش گسترده و جزئیاتمحور درباره خودکشی افراد مشهور میتواند اثر تقلیدی داشته باشد. به همین خاطر سازمان جهانی بهداشت توصیه کرده خبرنگاران در تیترها از کلمه «خودکشی» استفاده نکنند و به جای آن عباراتی مانند «درگذشت» را به کار ببرند. همچنین از رسانهها خواسته شده از انتشار جزئیات روشهای خودکشی بپرهیزند و در متن خبر، مخاطبان را به استفاده از خدمات مشاوره و تماس با خطوط کمکرسانی ترغیب کنند.
او از ضعف در فرهنگسازی و آموزش عمومی، نبود هماهنگی لازم میان دستگاهها و همکاری بینبخشی و کمبود بودجه برای برنامههای سلامت روان به عنوان مهمترین چالشهای پیشگیری از پدیده خودکشی در ایران یاد میکند و میافزاید: به طور مثال سهم سلامت روان و اجتماعی در ساختار وزارت بهداشت کمتر از ۵ درصد است که به هیچ وجه پاسخگوی نیازها نیست.
یعقوبی اظهار میکند: ایجاد یک معاونت اجتماعی در سطح ریاست جمهوری میتواند راهحل مؤثری باشد. چنین ساختاری قادر خواهد بود همه دستگاهها را هماهنگ کرده و بودجهها را عادلانه توزیع و سیاستگذاریهای ملی در زمینه کاهش آسیبهای اجتماعی از جمله خودکشی را پیگیری کند.
خلاصه اینکه خودکشی پدیدهای چندوجهی است که تنها با رویکردی همهجانبه قابل پیشگیری است. تجربه جهانی نشان داده آموزش مهارتهای زندگی، محدود کردن ابزارهای خودکشی، غربالگری به موقع و نقشآفرینی مسئولانه رسانهها میتواند آمار خودکشی را کاهش دهد. در ایران افزایش روند خودکشی در دو دهه اخیر زنگ خطر جدی است و نیاز به بازنگری اساسی در سیاستها و اقدامهای ملی دارد.
اما مدیر کل دفتر سلامت روانی-اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت در گفتوگو با قدس در خصوص آمار خودکشیها و جایگاه ایران در این زمینه در جهان میگوید: چند سالی است آمار رسمی در این زمینه ارائه نشده با این حال، مشاهدات میدانی و مطالعات دانشگاهی نشان میدهد نرخ خودکشی در ایران همواره پایینتر از میانگین جهانی بوده است؛ عاملی که بخشی از آن به باورهای مذهبی و نقش پررنگ خانواده باز میگردد. با وجود این، شواهد غیررسمی و تجربیات میدانی از برخی استانها نشان میدهد اوضاع نیازمند توجه جدیتری است.
محمدرضا شالبافان درباره فراوانی خودکشی در میان گروههای مختلف سنی در کشور میافزاید: اقدام به خودکشی در همه سنین صورت میگیرد؛ اما بیشتر در جوانان؛ بهویژه بین ۱۸ تا ۲۴ سالگی گزارش میشود. در واقع اواخر دوره نوجوانی و اوایل دهه سوم زندگی بیشترین خطر را دارند؛ اما نکته اینجاست احتمال مرگ ناشی از خودکشی در میانسالان و سالمندان بالاتر است؛ چرا که آنها معمولاً روشهای جدیتر و کشندهتری را انتخاب میکنند. بنابراین باید به همه گروههای سنی توجه کنیم.
او با اشاره به اینکه الگوی جهانی نشان میدهد اقدام به خودکشی در زنان بیشتر است؛ اما مرگ ناشی از خودکشی در مردان شایعتر است، تصریح میکند: در ایران هم این الگو تا حد زیادی صدق میکند، هرچند در برخی مناطق با بافت فرهنگی خاص، تفاوتهایی وجود دارد. ضمن اینکه فشارهای اجتماعی، محدودیتها و برخی مسائل فرهنگی میتوانند زنان و دختران را آسیبپذیرتر کنند و گزارشهای اخیر هم نشان میدهد وضعیت سلامت روان این قشر باید با دقت بیشتری رصد شود.
شالبافان با تأکید بر اینکه برای پیشگیری از خودکشی در کشور خلأ قانونی نداریم، بیان میکند: یکی از مهمترین قوانین این حوزه، سند ملی پیشگیری از خودکشی بوده که در سال ۱۴۰۱ به تصویب شورای اجتماعی کشور رسیده است. این سند با توجه به جایگاه شورای اجتماعی کشور و برگزاری جلساتش به ریاست رئیسجمهور و حضور بسیاری از وزیران و رؤسای نهادها قدرت اجرایی بالایی دارد.
او در همین زمینه میافزاید: وزارت بهداشت متولی اصلی اجرای این سند است؛ اما نهادهای فراوانی مثل شهرداریها، وزارت آموزش و پرورش و وزارت جهاد کشاورزی نیز به عنوان نهادهای همکار در این سند تعیین شدهاند که اتفاقاً نقشهای مهمی هم دارند. برای مثال اگر قرار است دسترسی به سموم کشاورزی محدود شود، همکاری وزارت جهاد کشاورزی ضروری است، یا برای ایمنسازی ساختمانهای بلند در شهرها، شهرداریها نقش دارند.شالبافان با اشاره به اینکه سند پیشگیری از خودکشی ۶ استراتژی اصلی دارد که از فرهنگسازی عمومی تا کاهش دسترسی به روشهای کشنده، شناسایی و درمان اختلالات روانی و ارتقای عوامل محافظتی را در بر میگیرد، تصریح میکند: اجرای این سند به همکاری بینبخشی نیاز دارد که این کار در حال انجام است البته در برخی موارد نیازمند تلاش بیشتر هستیم؛ اما جدا از این سند، اصولاً ۷۵ درصد از خودکشیها و آسیبهای روانی-اجتماعی ناشی از عواملی مثل فقر، فاصله طبقاتی و... هستند که از عوامل سلامت محسوب نمیشوند؛ بلکه از عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر سلامت هستند. بنابراین بدیهی است مدیریت این عوامل برای پیشگیری از خودکشی توسط دولت بسیار حیاتی به شمار میآید که البته انجام این مهم برای کوتاهمدت کار راحتی نخواهد بود.
نظر شما