یکی از مهمترین این بحرانها، مناقشه آبی میان افغانستان و ایران بوده که در کنار چالشهای مرزی با پاکستان، به یک نقطه تنش منطقهای بدل شده است.در این میان، چین با ترکیبی از دیپلماسی اقتصادی، فشارهای امنیتی و سازوکارهای چندجانبه، خود را در جایگاه «برادر بزرگ» منطقهای قرار داده که به دنبال تثبیت وضعیت است. اما آیا چین میتواند شیر آب افغانستان را باز کند؟
منطقهگرایی، ستون سیاست جدید ایران
در شرایطی که ایران هنوز موفق به لغو کامل تحریمهای غربی نشده، دولت به ریاست مسعود پزشکیان، رویکردی منطقهمحور را در دستور کار قرار داده است. تهران باور دارد جهان به سوی چندقطبی شدن پیش میرود و اتحاد ایران، روسیه و چین راهی برای مقابله با نفوذ و بیثباتسازی آمریکا در منطقه است. در این میان، تعامل با طالبان بخشی از سیاست «تنشمدیری و کنترل شده» ایران شده است.
آب عامل تشدید تنشهای مرزی ایران و افغانستان
هیرمند سالهاست محل اختلاف ایران و افغانستان است، اما خشکسالی، تغییرات اقلیمی و پروژههای سدسازی طالبان، این بحران را به مرحله انفجار رسانده است. تأکید مقامهای طالبان بر «حاکمیت کامل آبی» افغانستان به ویژه در افتتاح سد پاشدان موجب هشدار تهران شده؛ چرا که پروژههایی مانند سد بخشآباد در هرات عملاً جریان ورودی آب به شرق ایران را تهدید میکند.علاوه بر این، امتناع کابل از هماهنگی سهجانبه با ایران و ترکمنستان بر رود هریرود، بهعنوان نشانهای از رویکرد یکجانبهگرایانه طالبان تلقی میشود که نگرانکننده است.
آب، ابزار حکمرانی طالبان
در استراتژی جدید طالبان، آب نه فقط یک منبع طبیعی، بلکه یک ابزار قدرت و حاکمیت است. تکمیل کانال قوشتپه برای انحراف آب آمودریا، تقویت سد سلما و پیشبرد سدهای جدید نشاندهنده تلاش طالبان برای کنترل منابع حیاتی است، اقدامی که میتواند امنیت آبی تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان را نیز تهدید کند.در مورد پاکستان نیز وضعیت نگرانکننده است. با وجود رودهای مرزی مشترک، هیچ توافق رسمی میان کابل و اسلامآباد وجود ندارد. پروژههایی مانند سد شاهتوت و سد احتمالی بر رود کنر، خطر ایجاد بحران جدی آبی در پاکستان را افزایش دادهاند.
چین، شریک اقتصادی یا بازیگر ژئوپلیتیک؟
در این فضای پیچیده، طالبان به شدت بر چین برای بازسازی اقتصاد خود تکیه کرده است. تلاش برای پیوستن به طرح کمربند و جاده (BRI) و نمادگرایی در الحاق به کریدور اقتصادی چین– پاکستان (CPEC) بخشی از همین سیاست است. در نشست سهجانبه اخیر در کابل، مقامات طالبان چین را به عنوان «دوست قابل اعتماد» ستایش کردند.با این حال، چین افغانستان را نه از دریچه انساندوستی، بلکه از دریچه ژئوپلیتیک میبیند.
دیپلماسی سهجانبه؛ چسب اقتصادی یا ابزار فشار؟
پکن با استفاده از بسترهایی مانند گروه کاری SCO در امور افغانستان، در حال تدوین فرمولی سهجانبه است: همکاری اقتصادی در برابر تعهدات امنیتی. چین تاکنون چندین دور مذاکره سهجانبه میان کابل، اسلامآباد و پکن برگزار کرده و بهطور فعالانه در پی کاهش خشونتهای مرزی و ایجاد سازوکارهای هماهنگی امنیتی بوده است.با این حال، پاکستان از عملکرد طالبان در مبارزه با گروههایی مانند تحریک طالبان پاکستان (TTP) و ارتش آزادیبخش بلوچستان (BLA) ناراضی است. پکن و اسلامآباد اکنون به دنبال فشار بیشتر بر کابل برای اقدام عملی در این حوزه هستند.
ایران، چین و طالبان؛ مثلثی برای مهار بحران آب؟
با توجه به تنشهای فزاینده آبی، ایران ممکن است بهدنبال ایجاد سازوکار سهجانبهای با چین و طالبان باشد تا بتواند بدون اتکا به نهادهای غربی، به مدیریت بحران بپردازد.
پلتفرمی که هم نیازهای آبی ایران را در نظر بگیرد و هم به طالبان مشروعیت غیررسمی و به چین نقش میانجیگرانه بدهد.چین نیز با در نظر گرفتن منافع خود در ثبات منطقه، مقابله با افراطگرایی و حفاظت از مسیرهای تجاری، از چنین قالبی حمایت خواهد کرد، اما روشن است که پکن تنها زمانی پاداش اقتصادی میدهد که طرفها به تعهدات امنیتی خود عمل کنند.
نظر شما