انواع و اقسام مشکلات را میبینیم که آن روزها گریبانگیر این پایانه بود که جولان جارچیها، نبود محل مناسب استراحت و انتظار مسافران، عدم سازماندهی مسافربرهای درون شهری در محدوده پایانه و چندین و چند مشکل ریز و درشت دیگر که به دلیل نگاه و برنامهریزی سنتی در این حوزه ایجاد شده بود.
اما با نگاهی منصفانه باید گفت طی سالهای اخیر اقدامهای فوق العادهای چه در بخش تغییرات فیزیکی و ایجاد زیرساختها و چه در حوزه برنامهریزی و مدیریت صورت گرفته و به اذعان اغلب کارشناسان حوزه حمل و نقل پایانه امام رضا(ع) مشهد یکی از پیشرفتهترین پایانههای کشور میباشد.
اما ضمن قبول تمام پیشرفتهای صورت گرفته در این پایانه بزرگ، هنوز در برخی از بخشها یا خدماتی که ارایه میشود، کاستیهایی وجود دارد که امیدواریم هر چه زودتر از شمار آنها کاسته شود. ولی در بین همین نقایص و مشکلات موجود مواردی دیده میشود که به هیچ وجه در شأن پایانهای که برخی از القاب مثبت کشوری را یدک میکشد، نیست که در ادامه به یکی از این موارد میپردازیم.
تاکسی وانت!
پیامک کوتاه اما بسیار تعجب برانگیز و البته غیرقابل باور بود، پیامکی با این مضمون که در پایانه مسافربری مرکزی مشهد مسافران را با وانت به سطح شهر منتقل میکنند.
طی چند روز چند پیامک با همین موضوع در سامانه پیامکی روزنامه ثبت شده بود و قرار بر کنکاش در این موضوع و انتشار گزارشی در صورت صحت شد.
با یکی از ارسال کنندگان پیامک تماس گرفتیم و از او خواستیم توضیحات بیشتری در این خصوص ارایه دهد. او گفت: وانتها در پایانه اقدام به جابهجایی مسافر میکنند و متأسفانه کسی با آنها برخورد نمیکند و همین امر موجب ضرر تاکسیداران در این محل شده است.
وی افزود: مسافرانی که وارد مشهد میشوند و از شبکه حمل و نقل عمومی آن بیاطلاع هستند و البته با افرادی مواجه میشوند که آنها را تشویق میکنند برای صرفهجویی در هزینه جابهجایی درون شهری از وانت استفاده کنند، اما رانندگانی که علاوه بر اینکه با این کار خود وجهه شهر و پایانه مشهد را زیر سؤال میبرند، در بیشتر مواقع کرایههایی نیز که از مسافران میگیرند نه تنها از کرایه تاکسیها کمتر نیست، بلکه بیشتر نیز هست.
خلاصه پس از تماس با چند نفر که پیامکهای مشابهی ارسال کرده بودند بر آن شدیم سری به پایانه امام رضا(ع) بزنیم.
کافه تاکسی
در هوای سرد صبحگاهی یکی از روزهای زمستانی وارد پایانه میشوم، صف تاکسیهای زرد توجهم را جلب میکند و هر چه به آنها نزدیکتر میشوم با حجم بیشتری از خودروها روبهرو میشوم نمیدانم برای فرار از سوز سرماست یا جذابیت سوژه که به اولین رانندهای که میرسم شروع به پرس و جو میکنم و گویی منتظر بوده که چنین سؤالی را با او در میان بگذارم. میگوید: وانتی که قیمتش نصف قیمت خیلی از تاکسیها و یک سوم قیمت ونهایی است که اینجا هستند، اما درآمد بیشتری دارند و اگر ببینیم اوضاع به همین منوال خواهد بود تصمیم داریم تاکسیها را بفروشیم و وانت بخریم. چون از مدتها قبل به همه جا شکایت خود را دادهایم، اما هیچ اقدامی صورت نگرفته و هر روز وضعیت بدتر میشود.
راننده دیگری به ما نزدیک شده و صحبتهای همکارش را این گونه تکمیل میکند: تاکسیها بر اساس قواعد در محوطهای مخصوص و خارج از محدوده سکوهای توقف اتوبوسها هستند، اما وانتها در کنار سکوها هستند و به محض پیاده شدن مسافران از اتوبوسها با آنها روبهرو میشوند، ولی ما مجاز به چنین کاری نیستیم. پس از جدا شدن از این رانندهها و در مسیر رفتن به سمت سکوها نشستن چند راننده تاکسی در داخل یک ون توجهم را جلب کرده و به آنها ملحق میشوم. داخل ون گرم است و وقتی به یک لیوان چای داغ میهمان میشوم خوشحالتر میشوم اما حرفهای آنها موجب میشود تا موفق نشوم چای دیگری از آنها بگیرم. یکی از آنها میگوید: تاکسی ما شده کافه و بیشتر از آنکه مسافر جابهجا کنیم دور هم مینشینیم و چای میخوریم.
دیگری میگوید: بیشتر روزها تا ظهر فقط یک سرویس داریم، در حالی که خودروهای ون برای جابهجایی مسافرانی که به صورت گروهی سفر کردهاند بسیار مناسب است اما به دلیل قرار گرفتن وانتها در کنار سکوی مسافران، میزان مراجعه این دسته از مسافران به ما کمتر شده است.
مسافران مخصوص
پس از جدا شدن از این گروه از رانندهها به محل توقف وانتهایی میروم که همگی آنها دارای چادرهایی هستند که قسمت بارشان را پوشانده و وجه مشترک دیگرشان هم داشتن محلی برای نشستن مسافران در دو سمت قسمت بارشان است که نشان میدهد از قبل و به نیت سوارکردن مسافر ساخته شدهاند.
قرار داشتن وانتها در کنار سکوی مسافران و جایی که عبور تاکسیها ممنوع است هم جالب بوده و مایه تعجب است.
لحظاتی بعد اولین اتوبوس وارد سکو شده و مسافران پیاده میشوند و هنوز هم باورم نمیشود که براحتی نزدیک 10 نفر سوار بر وانت شده و در قسمت بار بسته میشود و یاد حرفهای یک راننده تاکسی میافتم که میگفت اینجا که بندرعباس و منطقه گرمسیر جنوب نیست که مردم با وانت جابه جا میشوند.
نمیدانم نگاه متعجب و تردد مشکوک من در اطراف وانتها و یا مراقبت آنها از اوضاع و احوال اطراف به دلیل تخلفاتی که انجام میدهند سریعاً موجب میشود تا یکی از رانندهها وانت به سراغم بیاید و علت حضورم را جویا شود هر چند از محل قرار گرفتن وانتها دور میشوم، اما هنوز هم آنچه را دیدهام باورم نمیشود. در همین حین وجود چند دستگاه وانت در محوطه پارکینگ و در حالی که کاملاً مشخص است برای مسافرکشی توقف کردهاند به شگفتیهایی که دیده بودم میافزاید و در حالی که تلاش میکردم با پیشبینهای مختلف خودم را راضی کنم که اینها برای چنین کاری منتظر نیستند، مردی چند مسافر را راهنمایی میکند تا سوار یکی از این وانتها شوند و درست در مقابل چشمانم آن هم در چند متری ورودی ساختمان پایانه سوار وانتی میشوند که با چادر برزنتی پوشانده شده است.
بزودی حل میشود!
پس از طرح مسأله با مدیر روابط عمومی پایانه او نیز ضمن قبول وقوع برخی تخلفات میگوید: بزودی این مشکل حل خواهد شد.
کاظمی میافزاید: درگذشته یکی از انتقادهایی که مطرح بود در دسترس نبودن سامانه ویژه حمل بار مسافران بود لذا از آنجا که بیشتر درخواستها مربوط به سرویسهای دربستی بود مقرر شد وانت بارها صرفاً در کنار سکوی مخصوص سرویسهای دربستی مجاز به تردد باشند.
وی ادامه میدهد: از سوی دیگر چون بیشتر سرویسهای دربستی مربوط به کاروانها یا جمع خانوادگی است که خود آنها در صورت تمایل همراه وسایل خود سوار وانتها میشوند، اما اساس این کار و جابهجایی مسافران با وانت مورد تأیید مدیریت پایانه هم نیست.
وی میگوید: از آنجا که کنترل دقیق و کامل تمام سرویسها وجود ندارد، تصمیم بر آن شده است که پیمانکار ویژهای تعیین شود و به صورت تخصصی امر جابهجایی مسافران دارای بار و کاروانها و سرویسهای دربستی را مدیریت کند، به نحوی که مسافران با مراجعه به این شرکت شمار مسافر و میزان بار خود را اعلام میکنند و شرکت به تعداد مسافران خودرو ویژه حمل مسافر و به میزان بار خودرو و حمل بار در اختیار آنها قرار میدهد که با آغاز به کار این شرکت دیگر شاهد همین تخلفات اندک هم نخواهیم بود.
نظر شما