نخستینبار اواخر قرن هجدهم میلادی شهرساز انگلیسی به نام «ابنزر هاوارد» ایده ساخت باغشهر را با هدف زندگی در مکانی که دارای امکانات مادرشهر باشد - اما معضلات و چالشهای آن را نداشته باشد- مطرح و دو شهر «لچورث» و «ولوین» را مکانیابی شد.
در ایران نیز طرح احداث شهرهای جدید در اسفند ۱۳۶۴ به تصویب هیئت وزیران رسید و به منظور سیاستگذاری، مدیریت و راهبری برای تحقق اهداف، شرکت مادر تخصصی عمران شهرهای جدید در خرداد سال ۱۳۶۸ تشکیل و در دولت نهم با مطرح شدن مسکن مهر، این حوزه تقویت شد.
اکنون در کشور بیش از ۲۰ شهر جدید ساخته شده و ۱۷ شهر در حال ساخت است و اغلب این شهرها اطراف کلانشهرهایی مانند تهران، مشهد، اصفهان، کرج، شیراز، تبریز، اهواز و اراک قرار گرفتهاند.
آمارها نشان میدهد در پی جهش قیمت مسکن در کلانشهرها و افزایش امکانات در نوین شهرها، تقاضای سکونت در شهرهای جدید به میزان دو برابر میانگین ۲۳ ساله افزایش یافتهاست که بخش قابل توجهی از ساکنان شهرهای جدید کشور اقشاری هستند که به علت گرانی مسکن در شهر مادر، به شهرهای اطراف رو آورده، اما به دلیل نبود زیرساختهای مناسب برای اشتغال و تأمین نیازهای خود به مادر شهرها رفت وآمد میکنند و برای خواب و استراحت به این شهرها برمیگردند.
هماکنون پرند پرجمعیتترین شهر جدید کشور است و پس از آن، شهرهای اندیشه، صدرا، مهرگان، فولادشهر، سهند، بهارستان، پردیس، مهستان و گلبهار در رتبههای بعدی قرار دارند که البته با چالشهایی از جمله فاصله گرفتن از هدف اولیه مواجهاند.
کاهش تراکم جمعیتی
مدیر بخش زلزله شناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در این خصوص به «قدس» میگوید: براساس نتایج ناشی از ازدیاد و مهاجرت جمعیت، اشتغال، مکانیابی صنایع، کارخانهها و مراکز اشتغالزایی، ملاحظات کشاورزی و اقلیمی و همچنین موارد پرشمار دیگر تراکم جمعیتی کشور شکل همگن و یکنواختی ندارد و بارگذاریهای جمعیتی به صورت ناخواسته و یا در برخی مواقع آگاهانه منجر به پدیداری زونهایی با تراکم جمعیتی بالا شده و این پدیده در محدودههای کلانشهری ایران کاملاً مشهود است.
علی بیتاللهی ادامه میدهد: جمعیت بسیار زیادی در محدودههایی همچون تهران و شعاع ۱۰۰ کیلومتری اطراف تهران، در مشهد و شعاع ۱۰۰ کیلومتری آن، اصفهان، شیراز، تبریز، کرج، ساری، اهواز، قم و رشت ساکن هستند و از آنجا که این جمعیت مطالبات غذایی، آب و دیگر نیازهای انسانی را به همراه دارند و به تبع آن پراکنش کارخانههای تولیدی، تأسیسات و مراکز کشاورزی نیز در اطراف چنین پهنای جمعیتی پر تراکم شکل گرفته و این مسئله موجب شده مخاطرات خاصی مانند فرونشست زمین، از بین رفتن سطحی اراضی، از بین رفتن فضای سبز و غیره در این مناطق ایجاد شود و موجب بروز مشکلات پیچیدهای شود. با توجه به این وضعیت تصمیمسازی شد شهرهایی با هدف کاهش تراکم جمعیتی بهویژه از محدودههای کلانشهری و همچنین شهرهایی که امکان توسعه و گسترش فیزیکی و جغرافیایی ندارند، طراحی کنند و اینگونه بود که موضوع شهرهای جدید شکل گرفت.
مرکز ثقل سیاستهای تأمین مسکن
این عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی میافزاید: مطالعهای میدانی روی ۱۷ شهر جدید در استانهای مختلف انجام و این شهرها به لحاظ تابآوری در برابر زلزله، فرونشست زمین و سیل ارزیابی شدند که نتایج نشان میدهد این شهرها مثل تیغ دولبهای هستند که میتوانند تا حدودی چالش تأمین مسکن را حل کنند، اما عواقب بیهنجاری جمعیتی در مجموعههای شهری «تهران و کرج، اصفهان، مشهد، شیراز، تبریز، ساری، اهواز، قم و رشت» را تشدید کردهاند.
دکتر بیتاللهی ادامه میدهد: مرکز ثقل سیاستهای ساخت و تأمین مسکن طی دهههای اخیر از یکسو و توزیع بدقواره امکانات شغلی و خدمات رفاهی - سکونتی در پهنه کشوری از سوی دیگر موجب پمپاژ جمعیت به ۹ مادرشهر (شامل کلانشهرها و مجموعههای شهری اطراف آنها) شده و تبعات آن، امروز به شکل «افزایش بیش از حد چگالی جمعیت» در این مناطق و به صورت «فشار فزاینده به محیط زیست، مصرف آب بیشاز حد نرمال، فرونشست ناشی از تهاجم به سفرههای آب زیرزمینی، آلودگیهوا، روند صعودی مهاجرپذیری، عدم دسترسی به مسکن مناسب و همچنین ترافیک ترددهای درون شهری» بروز پیدا کرده است.
توزیع ناهمگن جمعیت
نتیجه پژوهش این عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات مسکن و شهرسازی و محقق علوم زمین و مخاطرات محیط زیست در این باره نشان میدهد، توزیع جمعیت در پهنه کشوری همگن نیست و در شمال غربی ایران مرکزی بیشتر است. از طرفی، تراکم سنگین جمعیتی در ۹ مادرشهر، ۴۰ درصد کل جمعیت را در این مناطق مستقر کرده است در حالی که ۸۰ درصد از شهرهای ایران که تعدادشان هزار و ۲۰۰ شهر است، هر کدام کمتر از ۱۰۰ هزار نفر ساکن دارند. این تحقیق با بیان اینکه، «مدل بارگذاریهای مسکونی دولتها و شهرداریها»، «شرایط اقتصادی و شغلی شهرهای بزرگ» و «امکانات رفاهی» در کلانشهرها عوامل اصلی بیهنجاری جمعیتی شده است، نسبت به «ادامه سیاستهای قبلی» هشدار میدهد و به مسئولان توصیه میکند؛ به موازات «اقدام برای تأمین مسکن» به فکر «توزیع عادلانه امکانات، تسهیل اشتغال در مناطق محروم و کمجمعیت» و همچنین «تأمین نیازهای اولیه مردم در مناطق دور از مادرشهرها» باشند.
به گفته بیتاللهی محیط زیست و مخاطرات انسانساخت بهطور ملموسی با توزیع جمعیت مرتبط هستند. ریسک مخاطرات طبیعی نیز با تمرکز جمعیت ارتباط مستقیم دارد. محدودیتهای اقلیمی و جغرافیایی و شرایط آب و هوایی بدیهی است که گسترههایی را غیرقابل زیست یا با شرایط دشوار زندگی همراه میکند. بررسیها نشان میدهد تمرکز و توزیع جمعیت در نقاط مختلف کشور، صرفاً بر اساس شرایط آب و هوایی و جغرافیایی نیست و بهنظر میرسد قبل از شرایط طبیعی، شرایط اقتصادی بر شکلگیری هالههای متراکم جمعیتی در گستره ایران زمین تأثیر گذاشته است. افزون بر شرایط اقتصادی و مهاجرت به تعدادی از شهرهای بزرگ و سکونت در آنها یا اطرافشان، بهنظر میرسد وجود امکانات رفاهی و شرایط فرهنگی نیز موجب تراکم بیش از حد برخی از محدودههای شهری و توزیع ناهمگن جمعیت در کشور شده است.
نظر شما