پروژه حضرت عیسی(ع) صرفاً تأسیس دین مسیحیت نبود، بلکه بخشی از مقدمهسازی برای پروژه بزرگ الهی بود که به حکومت امام مهدی(عج) منتهی میشود. مسیحیت حقیقی یک دین مستقل نیست، بلکه امتداد منظومه توحید است که هدف اصلی آن آمادهسازی بشریت برای استقبال از امام مهدی(عج) است، همانطور که مقدمهای برای آمدن پیامبر اسلام(ص) بود.
حضرت عیسی(ع) نه تنها پیامبری فرستاده شده برای بنیاسرائیل بود، بلکه زمینهساز مستقیم رسالت «احمد» نیز بود، چنانکه خداوند میفرماید: «وَ مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ» (صف: ۶). انتخاب نام «احمد» در اینجا معنای عمیقی دارد؛ زیرا این همان نامی است که پیامبر(ص) در آسمانها با آن شناخته میشود و نشاندهنده کمال حمد است. این ارتباط تنگاتنگ میان بشارت مسیحیت و مهدویت را بهوضوح نشان میدهد.
یاران خدا که در سورهی صف به آنها اشاره شده، محدود به یک زمان خاص نیستند، بلکه امتداد طبیعی یاران امام مهدی (عج) به شمار میآیند. اگر حواریون یاران حضرت عیسی (ع) در زمان خود بودند، یاران امام مهدی (عج) ادامهدهندهی همان راه در آخرالزمان خواهند بود. بلکه آنها تکمیلکنندهی پروژهی نصرتی هستند که عیسی (ع) آغاز کرد. همانگونه که عیسی(ع) میفرمود: «مَنْ أَنْصَارِی إِلَی اللَّهِ؟»، این ندا با امام مهدی(عج) نیز تجدید خواهد شد و در رأس یاران ایشان، خود حضرت عیسی (ع) حضور خواهد داشت.
در اینجا ارتباط شگفتانگیز میان پروژه حضرت عیسی(ع) و حکومت امام مهدی(عج) آشکار میشود. نقشی که عیسی(ع) در عصر ظهور ایفا خواهد کرد، عمیقتر و مهمتر از نقش او در دعوت اولش خواهد بود. در دعوت نخست، مأموریت او در چارچوب محدودی از بشارت و اصلاح بود، اما در دوران ظهور، او گواهیدهنده بر حقانیت اسلام، یاریکنندهی امام مهدی(عج) و اصلاحکنندهی تحریفهایی خواهد بود که پس از او در دین ایجاد شدهاند.
درک این حقیقت بدون توجه به مسیر زمانمند پروژهی الهی ممکن نیست. تمام شریعتهای آسمانی مقدمهای برای اسلام بودند، اسلام مقدمهای برای حکومت امام مهدی(عج) بود، و خود امام مهدی(عج) مقدمهای برای رجعت است، جایی که حلقهی عدالت الهی کامل شده و حقیقت مطلق آشکار میشود.
وقتی میگوییم «یا ابن احمد» و نام امام مهدی (عج) را مستقیماً ذکر نمیکنیم، در حقیقت درکی دقیق از این سنت الهی را منعکس میکنیم. بنیاسرائیل دچار مشکل شدند، زیرا تصور میکردند که «احمد» باید فرشتهای باشد که غذا نمیخورد و در بازارها راه نمیرود. ما نیز نباید در انتظار امام مهدی(عج) به همان اشتباه دچار شویم، بلکه باید برای یاری او آماده باشیم و از سستی و تأخیری که گذشتگان دچار آن شدند، پرهیز کنیم.
در همین راستا، آیه سورهی حدید را بهتر درک میکنیم: «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ». خشوع واقعی با انتظار صادقانه گره خورده است و نباید مانند اهل کتابی باشیم که انتظارشان طولانی شد و شوق خود را برای پیامبر خاتم (ص) از دست دادند.
سپس آیه بعد، راز بزرگ را فاش میکند: «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا». مرگ زمین، صرفاً مرگ مادی آن نیست، بلکه مرگ اولیا و صالحان و مرگ عدالت به دست ظالمان است. اما خداوند زمین را با ظهور امام مهدی(عج) زنده خواهد کرد و زمین به حقیقت نورانی خود بازخواهد گشت، جایی که عدالت الهی حاکم شده و بشارت تمام پیامبران محقق خواهد شد.
از اینجا درمییابیم که تمام مراحل تاریخ الهی در یک مسیر بههمپیوسته قرار دارند:
• تمام ادیان آسمانی مقدمهای برای رسالت محمدی بودند.
• پیامبر اسلام(ص) مقدمهای برای امامت بود که به امام حسن عسکری(ع) رسید.
• امامان(ع) زمینهساز غیبت امام مهدی(عج) بودند.
• امام مهدی(عج) مقدمهای برای رجعت است، جایی که اولیا بازخواهند گشت و عدالت مطلق تحقق خواهد یافت.
این رویدادها جدا از هم نیستند، بلکه حلقههایی متصل در زنجیرهای نورانیاند که به تحقق وعدهی الهی و استقرار عدالت جهانی میانجامد. این حقیقتی است که هنگام انتظار امام مهدی(عج) باید آن را درک کنیم. انتظار او صرفاً یک چشمبهراهی نیست، بلکه مسئولیتی بزرگ است که نیاز به خشوع قلب، آمادگی برای یاری، و درک عمیق سنتهای الهی در تاریخ دارد.
بدین ترتیب، درمییابیم که پروژه الهی، لحظهای واحد نیست، بلکه سفری یکپارچه از نور است که هر مرحلهای از آن مقدمه مرحله بعدی است تا به روز تحقق وعده الهی و برپایی عدالت مطلق منتهی شود.
نظر شما