رمضان، ماه نزول رحمت بیمنتهاست؛ فصلی که خداوند درهای آسمان را به روی توبهکاران میگشاید و نویدِ پاکسازیِ نامهٔ اعمال را به آنان میدهد. اما آیا گناهان با توبه، همچون برگهای پاییزی از شاخهٔ وجودمان میریزند و نابود میشوند، یا تنها در گوشهای از دفترِ هستی بایگانی میگردند؟ قرآن پاسخ میدهد: «خداوند توبهکاران را دوست دارد» (البقره: ۲۲۲) و وعدهٔ بهشت را به آنان میدهد؛ وعدهای که با بایگانیِ گناهان در تضاد است. توبهٔ راستین، نه تنها سیاهیِ گناه را از صفحهٔ وجود میزُداید، بلکه انسان را به مقامی میرساند که روایات او را «همچون بیگناه» میخوانند. اما این پاکسازیِ اعجازآمیز، تفاوتی بنیادین با بیگناهی نخستین دارد: توبهکار هرچند از عذاب رها میشود، گاه زخم آثار گناه بر جانش میماند؛ همانگونه که قوم یونس با دیدن نشانههای عذاب، بهدرگاه خدا بازگشتند و با توبه، تقدیر الهی را دگرگون ساختند. رمضان، فرصتی است برای زدودنِ این زخمها و تجربهٔ «بداء» در سرنوشت؛ همانگونه که خداوند به توبهکارانِ قوم یونس اجازه داد، حتی در آستانهٔ نابودی، تقدیر خویش را بازنویسی کنند. آیا این ماه، نقطهٔ تبدیل بایگانی گناهان به آتشی است که سیاهیها را برای همیشه میسوزاند؟
با ما همراه باشید تا به پرسشها و دغدغههای شما پاسخ دهیم و با هم گامهای استوارتری به سوی قبولی توبه و بهرهگیری از باران رحمت این ماه برداریم.
آیا با توبه، گناه از نامه عمل به کلی پاک میشود یا فقط بایگانی میشود؟ و فرق بین کسی که توبه کرده با کسی که گناه نکرده در چیست؟
یکی از پرتکرارترین موضوعات در معارف اسلامی توبه و شرایط و آداب و آثار و پیامدهای آن است. خداوند متعال توبه را بین بندگان قرار داده تا آنها را از عذاب دور کند. بهصراحت در قرآن میفرماید تا وقتی توبه بین مردم رواج دارد آنها را عذاب نمیکنم ﴿وَمَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾؛ «مادامیکه به درگاه خدا توبه و استغفار کنند باز خدا آنها را عذاب نکند»؛ بنابراین خدا به دنبال بازگشت بهسوی بندگان است و وقتی آنها برگردند و توبه کنند حتماً خداوند میبخشد و این کار نوعی امتنان و منتی از سوی خدا بر سر بندگان است؛ و این بخشی از برکات آن است؛ اما در مورد بخشش و بایگانی یا تفاوت توبهکننده و کسی که گناه نمیکند به چند نکته توجه بفرمایید.
۱. با توبه حتماً انسان بخشیده میشود و عذاب از انسان دور و او مستحق بهشت میشود. جایی که خدا به انسان توبهکار وعده بهشت میدهد چه معنایی دارد که گناهش بایگانی باشد. بایگانی بودن گناه توبهکنندهای که در بهشت است لغو و بیهوده است چراکه خداوند متعال کسی که به بهشت رفته را از بهشت بیرون نمیکند. رفتن به بهشت بعد از حسابوکتاب الهی است و بهشتیان دیگر نباید دغدغهای داشته باشند؛ بنابراین بایگانی شدن گناه توبهکننده که طبق نص صریح قرآن به بهشت میرود مخالف حکمت الهی است و خداوند کار بیهوده و غیر حکیمانه میکند.
۲. طبق برخی روایات معتبر «توبهکننده از گناه مانند کسی است که گناه نکرده است». البته این توبه واقعی طبق روایات باید چهار رکن اصلی را داشته باشد.
الف: پشیمانی درونی و قلبی.
ب: استغفار زبانی.
ج: عمل با اعضاء و جوارح.
د: تصمیم جدی بر عدم بازگشت به گناه.
ولی این مطلب که توبهکننده و شخص بیگناه عین یکدیگر باشند، درست نیست. بین آنها گاهی تفاوت وجود دارد مثلاً آثار وضعی گناه ممکن است تا مدتها با توبهکننده باشد درحالی که فرد بیگناه این آثار را ندارد. کسی که مدتها فیلم مستهجن دیده و بعد توبه واقعی کرده است بخشیده میشود و عذاب ندارد، ولی آثار وضعی این نگاه مانند آلودگی دل، تحریک به گناه بهصورت مداوم، یادآوری صحنههای گناه و... تا مدتها با اوست درحالیکه فردی که این نگاه را نداشته این آثار را ندارد. اینیکی از مهمترین تفاوتهای توبهکننده با بیگناه است. یا مثلاً کسی که تهمتیزده یا فحاشی کرده هرچند توبه کند و جبران کند تا مدتها ممکن است جایگاه و احترام و آبرویش نزد مخاطبان مخدوش باشد و کمکم در اثر بندگی و اصلاح و رفتار درست این ذهنیت جبران میشود ولی کسی که گناه نکرده این تبعات و عواقب را ندارد.
منابع برای مطالعه بیشتر:
۱. توبه آغوش رحمت، نویسنده، حسین انصاریان.
۲. توبه تولدی دوباره، محمد سبحانی نیا.
کدام قوم بودند که آثار عذاب و هلاکت برایشان آشکار شد ولی با توبه بخشیده شدند؟ چرا؟ مگر توبه قبل از عذاب نیست پس چگونه میتواند عذابی که آمده را بردارد؟
طبق آیات قرآن کریم، تنها قومی که پس از دیدن نشانههای عذاب، ایمان آوردند و عذاب از آنها برداشته شد، قوم یونس علیهالسلام بودند؛ ﴿ فَلَوْلَا کَانَتْ قَرْیَهٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَی حِینٍ﴾؛ چرا هیچ شهری نبود که [اهل آن]ایمان بیاورد وایمانش به حال آن سود بخشد؟ مگر قوم یونس که وقتی [در آخرین لحظه]ایمان آوردند، عذاب رسوایی را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم و تا چندی آنان را برخوردار ساختیم.
داستان قوم یونس علیهالسلام:
در کتاب «تفسیر قمی» نقلشده که امام صادق علیهالسلام داستان قوم یونس را اینگونه بیان میفرماید: مرد عابدی در میانایشان بود که نامش «ملیخا» بود و مرد دانشمند و عالمی دیگر هم بود که اسمش «روبیل» بود. آن عابد یعنی ملیخا پیوسته به یونس علیهالسلام میگفت: درباره این مردم نفرین کن، ولی آن مرد عالم او را از نفرین کردن نهی میکرد و میگفت: در حق اینان نفرین مکن که خدای تعالی دعایت را مستجاب میکند، ولی نابودی و هلاکت بندگانش را دوست ندارد. یونس در این میان قول آن مرد عابد را پذیرفت و درباره آن مردم نفرین کرد، خدای تعالی به یونس علیهالسلام وحی کرد که عذاب در فلان ماه و در فلان روز به سراغ آنها میآید.
همینکه موعد مزبور نزدیک شد یونس با آن مرد عابد از میان آنها بیرون رفتند، ولی آن مرد عالم در شهر ماند و چون روز موعد فرارسید، آن مرد عالم به آنها گفت: به درگاه خدا رو آورده و به او پناه ببرید شاید خداوند به شما رحم کند و عذاب را از شما دور سازد و برای این کار همگی رو به صحرا نهاده و میان زنان و کودکان و حیوانات دیگر را با مادرهایشان جدایی افکنده همه را از هم جدا و دور سازید، آنگاه به گریه و دعا مشغول شوید. مردم چنین کردند و خداوند عذاب را که بر آنان فرود آمده و نزدیکشان شده بود از آنها دور ساخت.
در واقع درباره قوم یونس علیهالسلام باوجود آنکه عذاب مقدر شده بود و طبق سنت الهی باید این قوم دچار عذاب میشدند، اما به دلیل توبه بهموقع آنان، مسأله بداء حاصل شد که این نیز یکی از سنتهای الهی است.
بداء
واژه «بَداء» در لغت در چندمعنا بهکار رفته است: آشکار شدن از خفا ظهور چیزی از عدم تغییر در قصد و استصواب (خوب و درست شمردن چیزی بعد از آنکه چنین دانسته نمیشد).
توضیح: بداء در لغت به معنای آشکار شدن چیزی پس از مخفی شدن است. در اصطلاح نیز ظاهر شدن اراده خداوند بر اساس شرایط و مصالحی جدید است، بهگونهای که این اراده برای بندگان قابلانتظار نبود و به همین خاطر آن را تقدیری جدید میپندارند. این تقدیر جدید الهی نه به معنای علم نداشتن وجود ذات مقدسش از تغییر شرایط بلکه به معنای ظهور اراده خداوند است که پنهان از توقع مردم بوده است.
بیانی دیگر؛
بَداء درباره خدا به معنای آشکار شدن و ظهور چیزی از خدا برخلاف آن چیزی که عادتاً انتظارش را داشتیم است، اما بَداء به معنای استصواب و تغییر در قصد که ناشی از جهل و عجز و محدودیت در دانایی و توانایی است، اگرچه برای انسان پیش میآید، اما انتساب آن به خدا -که مطلقاً دانا و توانا است- اشتباه است. (۷) در قضا و قدر غیر حتمی که خداوند در آن وقوع چیزی و یا عدم آن را تقدیر میکند، ولی تحقّقش را به مشیت خویش معلّق میسازد، بداء ممکن است و واقع میشود.
منابع برای مطالعه بیشتر:
فانی اصفهانی، سید علی، بداء ازنظر شیعه، ترجمه سید محمدباقر بنی سعید لنگرودی، انتشارات امام علی بن ابیطالب علیهالسلام، ۱۳۹۴ ش، ص ۹۹-۱۰۱.
نظر شما