رمضان، ماه آینهای است که روحت را در آن میبینی؛ ماهی که نفسهایت با طلب مغفرت گره میخورد و جبران خطاها، معنای زندگی را عمق میبخشد. در این ماه مقدس، توبه تنها پاککننده گناه نیست، بلکه پلی است برای بازگشت به فطرت پاک انسانی. اما گاهی اشتباهات ما دامنهای فراتر از خودمان دارد؛ مسخره کردن دیگری، غیبت کردن از برادر ایمانی، یا رنجاندن دلی که به ما امانت داده شده است. در این لحظات، چه باید کرد؟ آیا طلب حلالیت شرط بخشایش است یا استغفار در سکوت شبهای رمضان کافی است؟ پاسخ این پرسشها نه در تکرار عادتهای ناپسند، که در نگاهی عمیق به فقه رحمت و مصلحت نهفته است. آنجا که طلب بخشش مستقیم، گاه به کینه میانجامد، استغفار و صدقه، زبان دوم رحمت الهی میشوند.
با ما همراه باشید تا به این پرسشها و دغدغههای شما پاسخ دهیم و با هم گامهای استوارتری به سوی قبولی توبه و بهرهگیری از باران رحمت این ماه برداریم.
با توجه به آموزههای دینی و فتوای مراجع عظام، در مواردی که فردی مرتکب خطایی مانند مسخره کردن، غیبت، یا آزردن دیگران شده است، آیا برای جبران گناه و کسب رضایت الهی، ضروری است به صورت مستقیم از شخص آسیب دیده حلالیت بطلبد یا توبه و استغفار به تنهایی کفایت میکند؟ همچنین در مواجهه با افرادی که به دلیل عادت به گناهانی مانند غیبت، با وجود انجام واجبات، از توبه بازمیمانند، چگونه میتوان به کاهش بار گناهان آنان کمک کرد؟
مسخره کردن، گناه است و انسان باید از کسی که او را مسخره کرده است، حلالیت بطلبد؛ اما در صورتی که حلالیت طلبیدن موجب مفسده خاصی بشود و یا کدورت و کینه به وجود آورد، طلب حلالیت لازم نیست و استغفار، کافی است. اگر کسی غیبتی از شخصی کرده باشد، لازم نیست رضایت فرد غیبت شده را جلب کند، بلکه توبه و استغفار کافی است
برای بخشیده شدن کسی که غیبت میکند و استغفار هم نمیکند چکار باید کرد؟
یکی از اقوام من، زنی ۵۲ ساله است که زن خوب و خیری است. بسیاری از واجبات را هم انجام میدهد و بیش از هرچیز در راه انفاق و کمک به مستحق فعالیت میکند اما متأسفانه مداوماً به انجام غیبتهای شدید و گاه بیرحمانه مبادرت میکند. هرچه هم سعی میکنم تا قانعش کنم که از این کار دست بردارد موفق نمیشوم. به هزار و یک دلیل خودش را توجیه میکند. چطور میتوانم کاری بکنم که گناهش کمتر شود؟ آیا میتوانم به ازای هربار غیبتش کاری از نوع صدقه، استغفار، یا... انجام دهم. به شدت نگرانم که عاقبت خوبی نداشته باشد. از همین حالا هم به نسبت افراد معمولی هم سن و سالش بسیار بیشتر مریض میشود و به بستر میافتد.
غیبت از گناهان کبیره است و فرد غیبتکننده از گنهکاران. جبران گناه نیز بر خود فرد گنهکار لازم است. تا انسان گنهکار زنده است، کسی نمیتواند برای کم شدن بار گناه او کاری انجام بدهد، مگر اینکه در حق او دعا کند خداوند توفیقات او را بیشتر نماید تا سعادت توبه نمودن از گناهان را پیدا کند.
نوشتهاید: «هرچه هم سعی میکنم تا قانعش کنم که از این کار دست بر دارد، موفق نمیشوم. به هزار و یک دلیل خودش را توجیه میکند. چطور میتوانم کاری بکنم که گناهش کمتر شود؟» اگر به تذکرات شما گوش نمیدهد، میتوانید از شخص دیگری که حرف و شخصیت او در وی تأثیر دارد، کمک بگیرید تا با او صحبت کند. او را از آثار سویی که غیبت درایمان و معنویات و زندگی دنیوی و نیز سرنوشت اخروی دارد، آگاه سازد.
البته این شخص که قرار است با این زن صحبت کند، اوّلاً خود اهل عمل باشد؛
ثانیاً به گونهای مسائل را برای او طرح کند کهایشان نداند به درخواست شماست، مثلاً به آنان گفته شود غیبت شما از فلانی باعث میشود که همه عبادات و کارهای خیر شما در نامه عمل او ثبت شود. در عوض گناهان او در نامه عمل شما وارد گردد.
اگر به هر دلیلی کسی را از خود رنجانده باشیم آیا استغفار کافیست یا باید حتما حلالیت بطلبیم؟
اگر شخصی، کسی را از خود رنجانده باشد، باید عذرخواهی کند، به تقصیر یا قصور خود اعتراف کند و از وی رضایت بطلبد، مگر آن که بداند یا احتمال عقلایی بدهد که اگر تقاضای حلالیت و رضایت کند، رضایت نمیدهد و حلالش نمیکند، یا خبردادن باعث مفسدهای شود، مثلاً موضوعی که خبر نداشته، وقتی با خبرش میکند، کینه و دشمنی جا باز میکند و یا آن که طرف مرده یا جایی باشد که دسترسی به وی ندارد و یا اصلاً او را نمیشناسد. در هر یک از پنج صورت اخیر، از عملکرد خود توبه و استغفار میکند. کارهای خیری انجام میدهد و ثوابش را به عنوان رد مظالم به طلبکار هدیه میکند، خواه زنده باشد یا مرده، بشناسد یا نشناسد. مثلاً در حقش دعا میکند، قرآن میخواند، نایبالزیاره میشود و صدقه و انفاق میکند.
نظر شما