در حالی که جنگ بدون پیروزی نظامی قاطع برای هیچ یک از طرفین به پایان رسید، ایالات متحده و متحدانش فرصت را مناسب دیدند تا از آسیبپذیریهای لبنان پس از جنگ استفاده کنند و تغییرات سیاسی را که نتوانستند از طریق زور عریان تضمین کنند، از طریق نفوذ و فشارهای اقتصادی اعمال کنند و در این راستا عربستان سعودی با توجه به نقش تاریخی این کشور در لبنان و توانایی آن برای نفوذ بر جناحهای اصلی سنی در این کشور، به عنوان کاتالیزور این مأموریت انتخاب شد.
حتی پیش از اینکه آتشبس بهطور رسمی برقرار شود، ریاض از هیچ زمانی برای تنظیم دوباره سیاست خود در قبال لبنان دریغ نکرد. مقامات ریاض برای تحقق این امر نظارت بر پرونده لبنان را از دربار سلطنتی به وزارت امور خارجه در زمان فیصل بن فرحان منتقل کردند که نشاندهنده تغییر به سمت یک راهبرد مستقیم دیپلماتیک در قبال لبنان بود و تیم جدید بلافاصله دست به کار شد و روابط خود را با جناحها و نهادهای مذهبی لبنانی تقویت کرد و در عین حال فشار را بر مسائل مهم سیاسی، بهویژه انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل دولت لبنان افزایش داد.
ورود عربستان به سپهر سیاسی لبنان پس از آن صورت میگیرد که در سال ۲۰۱۷ سعد حریری، نخستوزیر سابق این کشور را مجبور به استعفای تلویزیونی از ریاض و قطع روابط با تشکیلات سیاسی لبنان کرد و امروز تحت یک رویکرد جدید، به دنبال ترمیم پیامدهای اشتباههای گذشته خود است و در این میان سیاستهای جوزف عون، رئیسجمهور لبنان، منعکسکننده این تغییر است. از زمان روی کار آمدن عون در ۹ ژانویه، او فعالانه به دنبال بازسازی روابط با عربستان سعودی بوده است که به نظر او کلید بهبود سیاسی و اقتصادی لبنان است. نخستین سفر خارجی وی به ریاض و مذاکره با محمد بنسلمان، بر تنظیم دوباره روابط دوجانبه متمرکز بود.
با این حال، برخلاف گذشته، سیاست ریاض دیگر بر مبنای حمایت بیقید و شرط نیست؛ حمایت مالی و سیاسی آن به این بستگی دارد که بیروت گامهای روشنی برای مهار نفوذ حزبالله بردارد.
به نوشته المیادین، دستور کار عربستان برای لبنان بر مبنای تشدید فشار بر حزبالله و محدود کردن منابع آن و بر پایه همسویی با برنامه عربستان و آمریکا تعریف شده است. این اقدامات شامل تشدید کنترلهای مالی بهمنظور جلوگیری از کمکهای مالی برای بازسازی حومه جنوبی بیروت و جنوب لبنان، قطع پیوندهای منطقهای با محور مقاومت و حفظ فشار سیاسی داخلی است.
درواقع عربستان در کنار ایالات متحده، لبنان را در شرایط مشروط قرار داده است و بر نحوه برخورد دولت عون با مقاومت پس از جنگ نظارت میکند. در این میان هدف فقط خلع سلاح حزبالله در جنوب رودخانه لیتانی نیست، بلکه از بین بردن نفوذ آن در سراسر کشور است.
در این راستا ریاض و واشنگتن اقداماتی را بهطور موازی پیش میبرند و از اهرمهای سیاسی به جای درگیری مستقیم، برای تقویت متحدان و تضعیف مقاومت استفاده میکنند.
ریاض به دنبال بازتعریف قدرت در لبنان
به نوشته الجزیره، با تغییر پویایی سیاسی داخلی لبنان و ترسیم مجدد خطوط منطقهای، عربستان سعودی در حال تغییر موقعیت خود برای تضمین نفوذ به ضرر رقبای خود، بهویژه ایران و قطر است.
عربستان سعودی از ترس از دست دادن زمین بازی، بهشدت روی تأثیرگذاری بر کانالهای تصمیمگیری کلیدی تمرکز کرده و در عین حال با راهبرد واشنگتن یعنی«لبنان بدون مقاومت» همسو شده است؛ در حالی که اهرم مالی همچنان ابزار اصلی اقناع ریاض است، اما برخلاف سالهای گذشته، کمکها کاملاً مشروط خواهد بود و تنها در صورتی که لبنان به خواستههای سعودی-آمریکایی عمل کند، ارائه میشود.
عربستان سعودی با سوءاستفاده از غیبت رهبران کلیدی همچون سیدحسن نصرالله، دبیرکل شهید حزبالله لبنان و سقوط دولت بشار اسد در ۸ دسامبر ۲۰۲۴، به این باور رسید که زمان برای بهرهگیری از مزایای تغییرات سریع در لبنان فرارسیده است.
پویایی در حال تغییر منطقه بهویژه در سوریه، عربستان سعودی را تحت فشار قرار داده است تا درزمینه تثبیت حضورش در لبنان و ایفای نقش در آینده این کشور اطمینان حاصل کند. همچنین انتظار میرود لبنان روابط خود با سوریه را بهگونهای تنظیم کند که مقاومت را به حاشیه براند.
سوق دادن بیروت به سمت عادیسازی روابط با تلآویو
نگرانی فزاینده در میان ناظران سیاسی این است که آیا طرح گستردهتر عربستان سعودی برای لبنان شامل اعمال فشار برای عادیسازی با اسرائیل میشود یا خیر. در حالی که این مسئله در قامت یک هدف بلندمدت مورد بررسی است، به نظر میرسد راهبرد ریاض و واشنگتن شامل تثبیت تدریجی کنترل بر نهادهای سیاسی، امنیتی و مالی لبنان و تغییر در ساختار اجتماعی و سیاسی این کشور باشد و هدف اصلی آن، تغییر موضع مردم لبنان در قبال فلسطین و درگیریهای منطقهای از طریق جامعه سنی لبنان به عنوان یک نیروی حیاتی در تعادل فرقهای این کشور است. درواقع به نظر میرسد دستورکار عربستان سعودی در لبنان بازتابی از تلاش آمریکا و اسرائیل برای حرکت لبنان به سمت عادیسازی باشد.
عربستان سعودی ازجامعه سنی لبنان انتظار دارد از آرمان فلسطین جدا شود و رویکرد جدیدی را اتخاذ کند که ایران را دشمن واقعی و حزبالله را به عنوان یک نیروی بیثباتکننده، مسئول بحرانهای لبنان قلمداد کند.
شکلگیری نظم جدید یا بحران جدید؟
جوزف عون، رئیسجمهور لبنان امیدوار است بنبست روابط دوجانبه را بشکند. با این حال عربستان تاکنون به جز وعده دادن، کار چندانی انجام نداده و صرفاً اعلام کرده در حال بررسی موانع رفع ممنوعیت فعلی است.
کارشناسان هشدار میدهند باوجود تلاش برای ترسیم تصویری خوشبینانه، سرنوشت لبنان عمیقاً با سوریه و فلسطین مرتبط است و با توجه به تغییر نظم منطقهای و احتمال وقوع دوباره درگیری، آینده لبنان در حال حاضر پرابهام و نامشخص است.
فشار برای ادامه روند عادیسازی روابط با دشمن، باجگیری از لبنان بوده و بازسازی لبنان به موافقت با عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی گره زده شده است؛ در عین حال انجام ترورهای بیشتر از سوی رژیم صهیونیستی، احیای هستههای خفته گروههای مقاومت، ایجاد کانونهای تنش در مناطق مختلف، تقویت شکافهای فرقهای و قومی و سوق دادن کشور به سمت هرج و مرج داخلی میتواند لبنان را به یک جنگ بزرگ بکشاند.
تغییرات چشمگیر در سوریه از دیدگاه عربستان سعودی نشاندهنده یک فرصت تاریخی است که باید بهطور کامل از آن استفاده کرد. برای عربستان سعودی، سقوط سوریه به معنای سقوط پروژه مقاومت در لبنان، فلسطین و حتی کل منطقه است. به همین دلیل است که تحولات سوریه و متعاقب آن تکه تکه شدن آن، یک هدف از پیش طراحی نه فقط علیه سوریه، بلکه علیه کل پروژه مقاومت بود و عربستان برای جلوگیری از احیای محور مقاومت هر کاری که لازم باشد انجام میدهد، زیرا پیروزی مقاومت به معنای شکست عربس��ان و متحدان آمریکاست.
تغییرات سیاسی و اقتصادی که لبنان از سر میگذراند، با محاسبات منطقهای و بینالمللی با هدف تغییر توازن قدرت در غرب آسیا همپوشانی دارد؛ بازگشت ریاض به بیروت نشاندهنده این تغییر راهبردی گسترده است. لبنان اکنون با یک انتخاب سخت روبهرو است؛ پیروی از این نظم جدید یا مقاومت در برابر آن؛ هر دو مسیر هزینههای خاص خودشان را دارد اما قیمت تسلیم ممکن است در نهایت بیشتر از هزینه سرپیچی باشد.
۲۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۶
کد خبر: ۱۰۵۵۸۲۲
عربستان سعودی پس از حدود ۱۵ سال در لحظه مهمی به لبنان بازمیگردد تا از تغییرات پس از جنگ برای پر کردن خلأ کنونی در خلیجفارس و شام استفاده کند و کل توازن قدرت در غرب آسیا را تغییر دهد.

زمان مطالعه: ۵ دقیقه
نظر شما