به گزارش خبرنگار قدس آنلاین، گردشگری جزء صنایع ترسوی ایران به حساب میآید و با هر اتفاق کوچکی یا پدیده طبیعی نامتعارفی این صنعت متزلزل میشود به همین دلیل است که صنعت گردشگری در ایران سهمی حدود ۲ تا ۳ درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده است. البته گفته می شود که روند رشد صنعت گردشگری ایران در سالهای آینده امیدوارکننده خواهد بود چون پیشبینی میشود سهم کل گردشگری در تولید ناخالص داخلی از ۳ تا ۵ درصد کنونی به بیش از ۶ درصد در سال ۲۰۳۴ افزایش یابد که بهتر است چانه زنی درباره میزان تحقق آن را بگذاریم برای وقتی دیگر.
مقایسه تعداد گردشگران خارجی ایران با برخی همسایهها نشان میدهد سقف سالانه ۸/۸ میلیونی گردشگران ورودی ایران طی یک دهه اخیر درحالی است که تعداد گردشگران ترکیه سقف ۵۲ میلیون نفری، امارات سقف ۲۵ میلیونی، عربستان سقف ۲۰ میلیونی و مصر نیز سقف۱۳ میلیونی در کارنامه خود دارند. این آمار و ارقام برای کشوری با قدمت تاریخی، طبیعت متنوع و میراث فرهنگی گسترده، نسبتاً پایین به نظر میرسد ولی با توجه تنشهای منطقه و اتفاقات سیاسی باید قبول کنیم که مقصد جذابی برای گردشگران خارجی به حساب نمیآییم و اینگونه است که یکی از نکات قابلتوجه در صنعت گردشگری کشورمان رقم خورده، آن هم سهم بالای گردشگری داخلی است.
گردشگری فقط سهم ۸ میلیون نفر
طبق آماررسمی، ۸۵ درصد از کل هزینهکرد گردشگری مربوط به گردشگران داخلی بوده است. یعنی چرخ اقتصاد گردشگری را حدود ۸ میلیون نفر ایرانی چرخانده اند. پس توجه ویژه به گردشگری داخلی که سهم عمدهای از درآمدهای این صنعت را به خود اختصاص داده، میتواند یکی از راهکارهای مهم در توسعه این صنعت باشد.
اما طبق آمارها از ۲۴ میلیون خانوار موجود در ایران، فقط ۷.۷ میلیون خانوار در سال به سفر میروند. ۷۰ درصد ایرانیها به دلیل هزینههای بالا و کمبود وقت، توان تفریح و مسافرت ندارند. ۸۲ درصد کسانی که مستاجر هستند و یا به طور کلی مالک خانه نیستند نیز از شرایط مالی مناسب برای سفر برخوردار نیستند.
به هر حال تورم سبب شده که گردشگری داخلی هم برای مردم گران تمام شود و همه مردم توان مسافرت را نداشته باشند، از سوی دیگر زمینه سفر در تمامی ایام سال برای همگان فراهم نیست. «فقر سفر» و کاهش هزینههای سفر و تفریح و حذف آن از سبد هزینههای خانوارها میتواند تبعات اقتصادی قابل توجهی برای مراکز جاذبههای گردشگری و تبعات اجتماعی و روانی برای خانوارها و جامعه به همراه داشته باشد. زیرا خانوادهها با کم کردن هزینههای سفر خود، بخش زیادی از نشاط زندگی را نیز از دست خواهند داد.
سفر همان همیشگی؛ باز هم شمال
از سوی دیگر، همان خانوارهایی که به سفر میروند نیز با چالشهایی مواجهاند. یکی از این مشکلات سفر به مقاصد گردشگری پرتردد مثل شمال مربوط میشود که باعث هجوم ناگهانی گردشگران و اشباع ظرفیتهای خدماتی در این مناطق شده است و در نتیجه گردشگران از خدمات باکیفیت محروم شده و در انتخاب دوباره همان مقصد دچار تردید خواهند شد. علاوه بر این، ایجاد شوکهای حمل و نقل به استانها (خصوصاً استانهای شمالی) و توقف روند معمول استفاده از خدمات شهری، منجر به ازدحام و کاهش کیفیت زندگی ساکنان محلی و گردشگران میشود.
عوامل متعددی در گرایش مردم برای سفر به مقاصد تکراری وجود دارد که مهم ترین آنها هجوم عادت گونه مردم به نقاطی از پیش تعیین شده است. عدم معرفی درست جاذبه های متنوع و جدید و کمبود زیرساخت ها و جاذبه های اقتصادی و تفریحی در دیگر مناطق که جایگزین شرایط گردشگری شمال شود نیز از جمله مواردی است که دکمه سفر به شمال را روی تکرار قرار می دهد.
البته در این جا این پرسش هم مطرح است که آیا افراد با همین امکانات و هزینه ای که به شمال می روند در انتخاب سایر جاذبه های گردشگری پیش قدم شوند؟ که قابل تامل است.
کوتاه شدن مقاصد گردشگری با تورم
شرایط اقتصادی و رکود تورمی کنونی، بیش از آنکه ماهیت سفرهای ایرانیان را تغییر دهد، ساختار آنها را تحت تأثیر قرار داده است. به عبارت دیگر، سفرهای داخلی ایرانیان به سفرهای درون استانی با مدت زمان کوتاهتر و هزینه کمتر تبدیل شدهاند.
همچنین، نرخ بالای ارز سبب شده تا بخشی از سفرهای خارجی به سفرهای داخلی منتقل شود. با این وجود، بهدلیل تمرکز بر مناطق خاص، سفرهای داخلی عمدتاً به شهرهای شمالی، کلانشهرها و مناطق مرکزی کشور محدود شدهاند.که البته با توسعه زیرساختهای گردشگری در دیگر مناطق و تبلیغات گسترده تر، میتوان توزیع متوازنتری از گردشگری در سطح کشور ایجاد کرد.
رونق اقامتگاه های اقتصادی بومگردی
البته گرانی و تورم باعث کشف جاذبه های بومی هر استان برای متقاضیان سفرهای کوتاه و به تبع باعث رونق اقامتگاههای بومگردی در هر منطقه شده است. میل به سفرهای درون استانی باعث افزایش علاقه به تجربه زندگی محلی و رجوع بیشتر به اقامتگاههای بومگردی و جاذبه های پیرامون آن شده است.
این اقامتگاههای اقتصادی به خاطر دسترسی آسان، ایجاد اشتغال و حمایت از اقتصاد محلی، امکان انعطاف در بودجه سفر هم نیازهای مختلف گردشگران را برآورده میکند هم به توسعه اقتصاد در این مناطق منجر می شود. این اقامتگاه ها نقش مهمی در رشد اقتصادی مناطق کوچکتر و کمتر توسعهیافته ایفا میکنند که در جای خود ارزشمند است. برنامهریزی شود. این موضوع ضرورت توسعه گردشگری با تمرکز به اماکن تاریخی، کاروانسراها، مرمت و بازسازی این اماکن، احداث بازار سنتی و ... را هم به سیاست گذاران هشدار می دهد.
داشتن یا نداشتن خودرو مساله این است
یکی از عوامل مهمی که در سفر رفتن یا سفر نرفتن خانوارهای ایرانی تاثیرگذار است، داشتن خودرو است؛ چراکه باتوجه به شرایط اقتصادی کشور و مخارج سفر، حدود ۷۷ درصد سفر خانوارهای ایرانی با خودرو و مبتنی بر دید و بازدید خانوادگی صورت میگیرد.
طبق آمار مرکز پژوهش های مجلس ۷۶ درصد از خانوارهای فاقد ماشین در کشور از خدمات سفر محروم بوده اند و فقط ۲۴ درصد توانسته اند مسیر سفر بدون وسیله شخصی را بر خود هموار کنند. با توجه به اینکه نیمی از خانوارهای ایرانی فاقد خودروی شخصی هستند، این مسئله نشاندهنده نابرابری در توزیع خودرو در میان اقشار مختلف جامعه و تأثیر دسترسی به خودروی شخصی بر امکان استفاده از گردشگری است. این وضعیت بیش از هر چیز، نابرابری و تبعیض را منعکس میکند.
البته علاوه بر داشتن خودرو، وضعیت شغلی خانوارها نیز بر آمار گردشگری داخلی تاثیرگذار است چون کارکنان بخش دولتی و عمومی فاقد خودرو، به دلیل امکان استفاده از اقامتگاههای سازمانی، از فرصت بیشتری برای بهرهمندی از گردشگری داخلی برخوردارند.
سفر دسته جمعی؛ به گذشته ها برمی گردیم
ما ایرانیها در گذشته های نه چندان دور با اقوام و فامیل وابسته سفر می رفتیم. خانواده های پر جمعیت هیچ گاه در این مسافرت ها جا نمی ماندند. چون لطف سفر به دسته جمعی بودن ان بود. سفرهای جمعی در حالی مغفول واقع شده که یکی از ارزانترین و لذتبخشترین نوع سفرهاست. به نظر می رسد در این برهه زمانی باید اجتماعی تر باشیم، باید سفرهای جمعی را همان طور که در سالیان پیش انجام می دادیم با همراهی جمعی از دوستان، آشناسان و اقوام برنامه ریزی کنیم.
فرهنگ سازی در این باره این موضوع از چند جهت به نفع گردشگران خواهد بود. اول از نظر هزینهها چراکه جمعی سفر کردن مثلا با یک اتوبوس هزینه های را کاهش می دهد.حتی اگر همه خانوارها با ماشین های شخصی هم بیایند.دیگر هزینه های خوراک و اقامت در این نوع سفرها سرشکن خواهد شد.
با تعطیلی پنج شنبه ها باز هم از دنیا عقبیم
در کشور زمینه سفر کردن در تمام ایام سال فراهم نیست. مردم کشور ایام خاصی را برای مسافرت انتخاب میکنند و همین موضوع بر بسیاری از عوامل تاثیرگذار است. یکی از ایامی که خانوادهها همواره بهعنوان زمان مناسب جهت مسافرت برمیگزینند، ایام تعطیلی مدارس است که در تابستانها و نوروز اتفاق میافتد.
در ایامی مثل نوروز که علاوهبر تعطیلی مباحث مربوط به تحصیل و آموزش فرزندان، پدر و مادر شاغل خانواده نیز در ایام فراغت شغلی به سر میبرند، حجم مسافرتها بالا میرود و همین امر باعث میشود با حجم بالایی از تقاضا جهت مسافرت روبهرو باشیم. همین حجم بالا باعث میشود قیمت و هزینه سفر بالا برود و بحث گردشگری داخلی با کاهش روبهرو شود.
نکته مهم دیگر افزایش و توزیع تعطیلات رسمی در کشور است و اینجاست که تصویب تعطیلات دو روزه آخر هفته را می توان باعث رونق بازار گردشگری، افزایش نشاط اجتماعی و بهبود شرایط روانی افراد و کاهش ازدحام در جادهها توصیف کرد.
در تمامی کشورهای جهان، تعطیلات رسمی به دو دسته تقسیم میشوند: تعطیلات آخر هفته و تعطیلات مناسبتی. در اکثر این کشورها، مجموع روزهای تعطیل، شامل این دو نوع، معمولاً بین ۱۱۰ تا ۱۲۹ روز است. این در حالی است که تعداد روزهای تعطیل در ایران به شکل قابل توجهی پایینتر است. با احتساب ۲۶ روز تعطیلی رسمی و ۵۲ تعطیلی روز جمعه، مجموع روزهای تعطیل در ایران به تنها ۷۸ روز میرسد. این موضوع نشاندهنده نادرستی گزارههای مرتبط با بالا بودن تعداد روزهای تعطیل در ایران است. اگر پنجشنبههای نیمه تعطیل را نیز به این تعداد اضافه کنیم، مجموع تعطیلات ایران به ۱۰۴ روز خواهد رسید.
در صورت تصویب دو روزه شدن تعطیلات، این عدد به ۱۲۵ روز افزایش خواهد یافت. با وجود اینکه این رقم همچنان کمتر از بسیاری از کشورهای دیگر است، اما با دو روزه شدن تعطیلات، میتوان به بهبود جایگاه ایران به عنوان یکی از کشورهایی که کمترین تعطیلات سالانه را دارد، کمک کرد.
نظر شما