اندیشکده‌های غربی و به‌ویژه آمریکایی که عموماً دموکرات یا میانه‌رو هستند تلاش دارند سیاست نزدیکی آمریکا به روسیه را نقد کنند. ماجرای سیاست آمریکا در قبال روسیه و چین یکی از قدیمی‌ترین ماجراها در محافل علمی ایالات متحده است.

روسیه از چین جدا نمی‌شود / چالش‌های سیاست «جدایی چین و روسیه» توسط آمریکا
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

قدس؛ اندیشکده‌های غربی و به‌ویژه آمریکایی که عموماً دموکرات یا میانه‌رو هستند حالا تلاش دارند سیاست نزدیکی آمریکا به روسیه را نقد کنند. ماجرای سیاست آمریکا در قبال روسیه و چین یکی از قدیمی‌ترین ماجراها در محافل علمی ایالات متحده است و به زمانی پیش از وزارت کیسینجر برمی‌گردد. هرچند تشریح این داستان‌ها در مجال کنونی نمی‌گنجد اما این موضوع همچنان یکی از سرفصل‌های پژوهشی اندیشکده‌های آمریکایی است.

آب در هاون کوبیدن ترامپ

مقاله «چین و روسیه از هم جدا نخواهند شد» نوشته مایکل مک‌فال و ایوان اس.مدیروس که روز گذشته (۴ آوریل ۲۰۲۵) در مجله فارین افرز یا همان «امور بین‌الملل» منتشر شده، به بررسی روابط پیچیده و مستحکم میان چین و روسیه می‌پردازد و استدلال می‌کند تلاش‌های آمریکا برای ایجاد شکاف میان این دو کشور احتمالاً بی‌نتیجه خواهد بود.

نویسندگان با اشاره به تلاش‌های پیشین دیپلماسی آمریکا، به‌ویژه سیاست‌های هنری کیسینجر در دهه ۱۹۷۰ که منجر به نزدیکی آمریکا و چین برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی شد، استدلال می‌کنند شرایط کنونی جهان با آن دوران تفاوت‌های اساسی دارد و نمی‌توان همان راهبرد را با موفقیت تکرار کرد.

تاریخچه روابط چین و روسیه

روابط میان چین و روسیه در طول تاریخ دستخوش تغییرات متعددی بوده است. در دهه ۱۹۵۰، این دو کشور تحت لوای ایدئولوژی کمونیستی روابط نزدیکی داشتند، اما در دهه‌های بعد، اختلافات ایدئولوژیک و مرزی منجر به سردی روابط شد. با این حال، از دهه ۱۹۹۰ به بعد، به‌ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، دو کشور به‌تدریج روابط خود را بهبود بخشیدند و همکاری‌های راهبردی را در زمینه‌های مختلف گسترش دادند.

دلایل تقویت روابط چین و روسیه

مک‌فال و مدیروس چندین عامل کلیدی را برای توضیح تقویت روابط چین و روسیه مطرح می‌کنند.

۱. منافع مشترک در مقابله با نفوذ آمریکا: هر دو کشور نگرانی‌های مشترکی درباره نفوذ و حضور آمریکا در مناطق مجاور خود دارند. چین در دریای جنوبی چین و تایوان، و روسیه در اروپای شرقی و حوزه بالتیک، حضور و نفوذ آمریکا را تهدیدی برای امنیت ملی خود می‌دانند.

۲. همکاری اقتصادی و انرژی: روسیه به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان انرژی جهان، تأمین‌کننده مهمی برای نیازهای رو به رشد انرژی چین است. این همکاری اقتصادی، پایه‌ای مستحکم برای روابط دوجانبه فراهم کرده است.

۳. همسویی ایدئولوژیک در نظام بین‌الملل: هر دو کشور به دنبال ایجاد یک نظم جهانی چندقطبی هستند که در آن نفوذ غرب، به‌ویژه آمریکا کاهش یابد و قدرت‌های غیرغربی نقش پررنگ‌تری ایفا کنند.

چالش‌های سیاست «جدایی چین و روسیه» توسط آمریکا

نویسندگان مقاله استدلال می‌کنند تلاش‌های آمریکا برای ایجاد شکاف میان چین و روسیه با چالش‌های متعددی مواجه است.

بی‌اعتمادی عمیق روسیه به غرب: روسیه پس از تجربه گسترش ناتو به شرق و تحریم‌های اقتصادی، نسبت به نیت‌های غرب بی‌اعتماد است و تمایلی به نزدیکی به آمریکا ندارد.

وابستگی اقتصادی و نظامی به چین: روسیه در مواجهه با تحریم‌های غرب، به‌طور فزاینده‌ای به بازار چین برای صادرات انرژی و واردات کالاهای صنعتی وابسته شده است. همچنین، همکاری‌های نظامی میان دو کشور افزایش یافته است.

تفاوت شرایط کنونی با دوران جنگ سرد: در دوران جنگ سرد، چین و شوروی اختلافات ایدئولوژیک و مرزی جدی داشتند که آمریکا توانست از آن بهره‌برداری کند. اما در شرایط کنونی، چین و روسیه با درک مشترک از تهدیدات و منافع، روابط خود را تقویت کرده‌اند.

مک‌فال و مدیروس در ادامه نتیجه می‌گیرند سیاست «جدایی چین و روسیه» برای آمریکا نه‌تنها غیرواقع‌بینانه است، بلکه می‌تواند منابع و توجه دیپلماتیک را از مسائل مهم‌تر منحرف کند. آن‌ها توصیه می‌کنند آمریکا به‌جای تلاش برای ایجاد شکاف میان این دو کشور، بر تقویت اتحادها و مشارکت‌های خود با دیگر کشورها تمرکز کند و راهبردهایی را توسعه دهد که بتواند به‌طور مؤثر با چالش‌های ناشی از همکاری چین و روسیه مقابله کند.

پیشنهادهای سیاستی

این دو نویسنده البته پیشنهادهایی هم به کاخ سفید ارائه می‌دهند و از مقامات واشنگتن می‌خواهند در ادامه فعالیتشان آن‌ها را در نظر بگیرند.

۱. تقویت اتحادها: آمریکا باید روابط خود را با متحدان سنتی در آسیا (مانند ژاپن و کره جنوبی) و اروپا (مانند کشورهای ناتو) تقویت کند تا بتواند به‌طور جمعی با چالش‌های چین و روسیه مقابله کند.

۲. توسعه راهبردهای اقتصادی جایگزین: با ایجاد توافق‌نامه‌های تجاری و سرمایه‌گذاری در مناطق مختلف، آمریکا می‌تواند نفوذ اقتصادی خود را گسترش داده و وابستگی کشورها به چین و روسیه را کاهش دهد.

۳. افزایش حضور در نهادهای بین‌المللی: آمریکا باید نقش فعال‌تری در نهادهای بین‌المللی ایفا کند تا بتواند قواعد و هنجارهای بین‌المللی را به نفع خود شکل دهد و از نفوذ بیشتر چین و روسیه در این نهادها جلوگیری کند.

در مجموع، مقاله تأکید می‌کند درک واقع‌بینانه از روابط چین و روسیه و تدوین راهبردهای مناسب برای مواجهه با آن، برای سیاست خارجی آمریکا ضروری است و تلاش برای تکرار سیاست‌های گذشته بدون در نظر گرفتن تغییرات ژئوپلتیکی کنونی، ممکن است به نتایج مطلوب نینجامد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha