در سال‌های اخیر، ایده صهیونیستی «کریدور داوود» در گفتمان راهبردی و سیاسی تل‌آویو در قالب تغییر شکل نفوذ ژئوپلیتیک این رژیم در سوریه ظاهر شده است.

اهداف تل‌آویو از اجرای «کریدور داوود» / نگاهی به پروژه سایه اسرائیل برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

قدس؛ اگرچه اسرائیلی‌ها این مسئله را به شکل رسمی اعلام نکرده‌اند، اما تحلیلگران به این کریدور به عنوان یک پروژه مخفی اشاره کرده‌اند که هدف آن اتصال شمال سوریه تحت کنترل کردها از طریق یک مسیر زمینی ثابت به سرزمین‌های اشغالی است.

کریدور موسوم به داوود به پروژه ادعایی اسرائیل برای ایجاد یک کریدور زمینی از بلندی‌های جولان اشغالی سوریه از طریق جنوب سوریه تا رود فرات اشاره دارد؛ این مسیر فرضی از استان‌های درعا، سویدا، التنف، دیرالزور و منطقه مرزی البوکمال عراق و سوریه عبور می‌کند و درواقع ایجاد این کریدور یک کانال راهبردی زمینی در اختیار رژیم اشغالگر قرار می‌دهد تا به قلب غرب آسیا نفوذ کند.

اسطوره‌سازی برای کریدور داوود

از نظر ایدئولوژیک، این پروژه ریشه در چشم‌انداز «اسرائیل بزرگ» دارد؛ مفهومی توسعه‌طلبانه که به بنیان‌گذار صهیونیسم، تئودور هرتزل نسبت داده می‌شود. این چشم‌انداز مبتنی بر طرحی ادعایی از کتاب مقدس است که از نیل مصر تا فرات عراق امتداد دارد.

براساس اظهارات دکتر لیلا نیکولا، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه لبنان، «کریدور داوود» مظهر دیدگاه الهیاتی است که مستلزم کنترل اسرائیل بر سوریه، عراق و مصر است، سه‌گانه‌ای که هم به فرهنگ کتاب مقدس اشاره دارد و هم برای تسلط منطقه‌ای است. دکتر طلال عطریسی، محقق امور منطقه‌ای نیز ضمن تکرار این دیدگاه معتقد است تحولات اخیر در سوریه، واقع‌گرایی ژئوپلیتیکی جدیدی را به جاه‌طلبی‌های تاریخی اسرائیل بخشیده است.

با اینکه کریدور داوود از سوی تحلیلگران به عنوان یک تلاش راهبردی برای گسترش هژمونی اسرائیل تلقی می‌شود، اما موانع مهمی بر سر راه آن وجود دارد، چراکه این کریدور از مسیرهایی باید عبور کند که در اختیار گروه‌های مقاومت در منطقه ازجمله بازیگرانی مانند نیروهای الحشدالشعبی عراق است و با توجه به نبود یک محیط منطقه‌ای باثبات برای حفظ چنین مسیر حساس و گسترده‌ای، حتی یک اقدام کوچک می‌تواند پروژه را مختل کند.

از نظر راهبردی، کریدور داوود با سیاست پایدار رژیم صهیونیستی برای ایجاد روابط با اقوام و اقلیت‌های منطقه مثل کردها، دروزی‌ها و دیگران به منظور خنثی کردن خصومت کشورهای عربی، همسو است؛ درواقع راهبرد «اتحاد پیرامونی» چندین دهه پشتوانه حمایت اسرائیل از خودمختاری کردها از دهه ۱۹۶۰ تاکنون بوده است. از طرفی نماد مذهبی پروژه برای گسترش «اسرائیل» تا فرات و محاسبات راهبردی آن، این کریدور (دالان) را به یک وعده اساطیری و یک دارایی ژئوپلیتیک تبدیل می‌کند.

برخی تحلیلگران بر این باورند این موضوع بیشتر در چارچوب «دکترین اقیانوس» یعنی سیاستی که رژیم از طریق ایجاد دوستی با قدرت‌های غیرعرب یا پیرامونی مانند ایران در دوران پهلوی و ترکیه و ایجاد اتحاد با اقلیت‌های قومی و فرقه‌ای در کشورهای همسایه دنبال می‌کرد قابل بررسی است؛ هدف این دکترین در آن زمان ایجاد شکاف در دیوار عربی محاصره اسرائیل و گسترش دامنه ژئوپلیتیک آن بود. دالان داوود به‌خوبی با این الگو مطابقت دارد که همچنان از پشتوانه اساطیری و ضرورت راهبردی بهره‌مند است.

فروپاشی دولت بشار اسد، رئیس جمهور پیشین سوریه و ظهور هیئت تحریرالشام به ریاست «احمد الشرع» (ابومحمد جولانی) روند تجزیه داخلی سوریه را تسریع کرده است. دولت جولانی با نیروهای دموکراتیک سوریه (اس دی اف) مورد حمایت آمریکا قراردادی امضا کرد که طی آن ادغام مناطق تحت کنترل کردها در دولت اسمی سوریه و در عین حال تحکیم خودمختاری کردها در سویدا، یک توافق جداگانه استقلال اداری دروزی‌ها را در ازای ادغام اسمی ایالت حفظ کرد؛ چنین خودمختاری فرقه‌ای، حتی اگر برای مهار تنش‌ها در کوتاه مدت عملی باشد، خطر ایجاد شکاف‌ها و دعوت به مداخله خارجی را در پی دارد. چنان‌که به گفته تحلیلگران، تل‌آویو با تمایل تاریخی به ایجاد اتحاد با اقلیت‌ها تحت پوشش حمایت، از این فرصت برای تثبیت نفوذ خود استفاده می‌کند. شراکت دیرینه تل‌آویو با کردستان عراق نمونه‌ای از این مورد است. از این منظر کریدور داوود، بیش از آنکه یک الزام لجستیکی باشد بیشتر یک جاه‌طلبی سیاسی است و اگر شرایط اجازه دهد، رژیم اشغالگر قدس ممکن است از این کریدور برای محاصره ایران و ترسیم دوباره خطوط گسل منطقه استفاده کند.

حمایت واشنگتن از ابتکار کریدور داوود تل‌آویو

از منظر تل آویو، جنوب سوریه اکنون با یک خلأ استراتژیک مواجه شده است: ارتش سوریه ضعیف شده است، ترکیه درگیر معضلات کردی خود است و ایران تحت فشار تحریم‌های حداکثری قرار گرفته است. این خلأ قدرت، زمینه مساعدی را برای رژیم صهیونیستی فراهم می‌کند تا تسلط خود را تثبیت کند، به‌ویژه اگر تحولات منطقه‌ای به نفع ایجاد یک حکومت غیرمتمرکز و ضعیف در سوریه ادامه داشته باشند.با وجود کاهش ردپای نظامی واشنگتن در سوریه، ایالات متحده همچنان خود را متعهد به مهار ایران نشان می‌دهد. پایگاه‌های کلیدی مانند پایگاه التنف در مرز سوریه و عراق در قطع پل زمینی ایران از تهران به بیروت نقش اساسی دارند.تحلیلگران این‌گونه استدلال می‌کنند که اگرچه واشنگتن به وضوح از کریدور داوود حمایت نمی‌کند، اما احتمالاً از ابتکارات اسرائیل که با اهداف راهبردی آمریکا همسو هستند، حمایت خواهد کرد.

درواقع ایالات متحده بی‌میل نیست این پروژه را در صورتی که منافعش را تأمین کند، با اینکه بخشی از راهبرد فوری کاخ سفید نیست، اما از آنجا که بر کاهش نفوذ ایران و برچیدن برنامه هسته‌ای آن تمرکز دارد و در عین حال از مسیر عادی‌سازی روابط منطقه‌ای با تل‌آویو حمایت می‌کند، اجرا کند.به نوشته وبگاه دیپلماسی مدرن، به نظر می‌رسد توافقات ۲۰۲۰ ابراهیم، با هدف کاهش انزوای دیپلماتیک اسرائیل، فضای مانور بیشتری ایجاد کرده است و کریدور داوود که زمانی در حد یک فانتزی بود، اکنون در میان نوسان‌های منطقه‌ای قابل قبول‌تر به نظر می‌رسد.بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر و گیدئون سار، وزیر امور خارجه اسرائیل، در حالی آشکارا از سوریه فدرال که به معنای تجزیه سوریه است صحبت می‌کنند که اسرائیل کاتز، وزیر دفاع این رژیم قول داد نیروهای اسرائیلی به طور نامحدود در کوه هرمون و جولان باقی خواهند ماند و خواستار تجزیه سوریه به نهادهای فدرال شد.

با اینکه اظهارات مقامات تل‌آویو و تحرکات نظامیان رژیم صهیونیستی خشم مردم سوریه را برانگیخته است و اعتراضاتی را در قنیطره، نوا، بصره الشام و سویدا به دنبال داشته اما به نظر می‌رسد رهبری جدید سوریه علاقه‌ای به رویارویی با رژیم صهیونیستی ندارند و کشورهای عربی حتی در حالی که پروژه به سمت تحقق پیش می‌رود تا حد زیادی دربرابر تجاوزات تل‌آویو به سوریه بی‌تفاوت هستند. البته ترکیه به‌شدت با تجزیه سوریه به هر شکلی مخالف است و همین موضوع تنش‌هایی را در هفته‌های اخیر میان آنکارا و تل‌آویو در پی داشته است.
در نهایت باید گفت «کریدور داوود» نشان‌دهنده پروژه گسترده‌تر اسرائیل برای مهندسی دوباره ژئوپلیتیک سوریه است؛ یعنی پاک کردن جنوب سوریه از نظر نظامی، پیوستن کردها به اتحاد، تغییر موازنه قدرت و ایجاد کریدور نفوذ از طریق مناطقی که توسط نظامیان صهیونیست و آمریکایی اشغال شده است.

اسرائیل از ایجاد این کریدور اهداف چند لایه‌ای را دنبال می‌کند؛ از نظر نظامی، این کریدور یک عمق استراتژیک را فراهم می‌کند که مسیرهای زمینی ایران به حزب‌الله را مختل و در عین حال جریان تسلیحات و پشتیبانی اطلاعاتی از متحدان تل‌آویو، به‌ویژه نیروهای کرد را امکان‌پذیر می‌کند. از نظر اقتصادی، یک خط لوله نفتی بالقوه از کرکوک یا اربیل به سمت حیفا باز می‌شود که مسیرهای تحت تسلط ترکیه و تهدیدات دریایی بازیگرانی مانند انصارالله یمن را دور می‌زند.
از نظر سیاسی، روابط اسرائیل و کردها را مستحکم می‌کند، حاکمیت سوریه و عراق را تضعیف کرده و چشم‌انداز ایجاد «اسرائیل بزرگ» را پیش می‌برد.با این حال ایجاد این کریدور بدون خطر هم نیست؛ چرا که ایجاد چنین دالانی عملاً تعمیق دشمنی با سوریه و ترکیه و افزایش تنش با ایران و عراق و گروه‌های محور مقاومت است. اینکه اسرائیل بتواند این پروژه را محقق کند یا نه، بستگی به محاسبات سیال منطقه‌ای و توانایی این رژیم برای مانور در داخل این کریدور دارد. باید گفت «کریدور داوود» ممکن است هنوز پروژه‌ای در سایه تلقی شود اما پیامدهای آن خبر از یک پروژه طولانی و درگیری‌ در سراسر منطقه می‌دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha