۳۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۲
کد خبر: ۱۰۶۲۲۳۲

فقه نظام‌ساز؛ کلید احیای الگوی زیست دینی

محمدجواد استادی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی (دبیر و کارشناس برنامه دارالعلم):

نظام‌سازی اسلامی صرفاً وظیفه‌ فقه نیست، بلکه پروژه‌ای چندوجهی است که به همکاری منسجم علوم اسلامی وابسته است. آیا فقه می‌تواند به‌تنهایی الگوی جامعی برای جامعه‌ اسلامی ارائه دهد؟

زمان مطالعه: ۲ دقیقه

در دهه‌های اخیر، پنداره «فقه نظام‌ساز» به یکی از بحث‌انگیزترین و جذاب‌ترین جستارها در علوم انسانی اسلامی تبدیل شده است. با توجه به نیازهای کلان معاصر، این مفهوم، فراتر از یک شاخه‌ یا عنوان صرف فقهی، کوششی است برای بازتعریف نقش دین در دوره مدرن؛ عصری که در آن دولت‌ها، نهادها و نظام‌های اجتماعی پیچیده، شاکله‌ جوامع را شکل می‌دهند. ولی فقه نظام‌ساز چیست و چرا تا این حد مورد توجه نخبگان حوزوی و دانشگاهی قرار گرفته است؟

از فقه فردی به فقه تمدنی

فقه شیعی، به‌ویژه پس از روزگار صفویه، بیشتر بر احکام فردی، مناسک عبادی و روابط حقوقی شخصی تمرکز داشته است. با این‌ حال، پیدایش دولت مدرن و گسترش نهادهای اجتماعی، بایستگی ورود فقه به حوزه‌های کلان مانند سیاست‌گذاری، اقتصاد و حکمرانی را برجسته کرده است. فقه نظام‌ساز پاسخی به این نیاز است؛ رویکردی که فقه را از پاسخ‌گویی به مسائل موردی به طراحی نظام‌های اجتماعی منسجم و کارآمد سوق می‌دهد. به بیان ساده، فقه نظام‌ساز به‌دنبال خلق الگوهایی است که نه‌تنها ریشه در شریعت داشته باشند، بلکه بتوانند در دنیای واقعی اجرا شوند و چالش‌های پیچیده‌ جوامع مدرن را مدیریت کنند. این پارادایم نوین، فقه را از یک دانش توصیفی به ابزاری تأسیسی و خلاق برای ساخت تمدن تبدیل می‌کند.

چالش‌های روش‌شناختی؛ اجتهاد در بوته‌ آزمون

یکی از پرسش‌های کلیدی در فقه نظام‌ساز این است که آیا روش‌های سنتی اجتهاد برای نظام‌سازی کافی هستند؟ اجتهاد رایج، هرچند در استنباط احکام فردی کارآمد بوده، ولی برای طراحی ساختارهای اجتماعی پیچیده، مانند نظام اقتصادی یا سیاسی اسلامی با محدودیت‌هایی روبه‌رو است.

فقه نظام‌ساز خواستار تحول در اجتهاد است؛ اجتهادی چندلایه که نه‌تنها به احکام شرعی، بلکه به اخلاق، عقاید و معنویت نیز توجه کند. این نوع اجتهاد باید بتواند از فتوای فردی فراتر رفته و به خلق «نظام‌های کلان» برسد؛ نظام‌هایی که اجزای آن‌ها به‌صورت هماهنگ و هم‌افزا عمل کنند.

اصول فقه؛ مانع یا موتور محرک؟

جایگاه اصول فقه در فقه نظام‌ساز یکی از موضوعات داغ این حوزه است. برخی منتقدان باور دارند که ساختار سنتی اصول فقه، با تمرکز بر استنباط احکام جزئی، نمی‌تواند نیازهای نظام‌سازی را برآورده کند. در مقابل، طرفداران اصول فقه تأکید دارند با بازنگری خلاقانه و توسعه‌ این دانش می‌توان آن را به ابزاری پویا برای تحلیل رفتارهای اجتماعی و طراحی نظام‌های کلان تبدیل کرد.

هم‌افزایی علوم اسلامی برای نظام‌سازی

نظام‌سازی اسلامی صرفاً وظیفه‌ فقه نیست، بلکه پروژه‌ای چندوجهی است که به همکاری منسجم علوم اسلامی وابسته است. آیا فقه می‌تواند به‌تنهایی الگوی جامعی برای جامعه‌ اسلامی ارائه دهد؟ خیر. ساخت یک نظام اجتماعی پویا نیازمند پیوند عمیق میان حوزه‌های عقیدتی، اخلاقی، علمی، معنوی و شرعی است. این حوزه‌ها، همراه با بازتعریف روابط انسان با خدا، خویشتن، جامعه و محیط زیست، بستری یکپارچه ایجاد می‌کنند. فقه در این ساختار، مانند مهندسی است که قوانین و چارچوب‌های اجرایی را طراحی می‌کند، اما بدون همنشینی با دیگر علوم، این چارچوب‌ها از روح و انسجام لازم بی‌بهره خواهند بود.

دعوت به بازسازی تمدنی

فقه نظام‌ساز، بیش از آنکه یک پروژه‌ فقهی باشد، دعوتی است به بازسازی تمدن اسلامی در جهان معاصر. برای احیای تمدن اسلامی نیاز به فقهی داریم که نه‌تنها احکام را بیان کند، بلکه نهادها، ساختارها و الگوهای زیست اجتماعی را طراحی کند. این مهم نه با بازگشت نوستالژیک به گذشته، بلکه با بازاندیشی در سنت و توسعه‌ روش‌های اجتهادی ممکن می‌شود.

در نهایت، فقه نظام‌ساز ما را به عبور از فقه فتوا به فقه نهاد، از احکام پراکنده به نظام‌های منسجم و از توصیف صرف به تأسیس و خلق دعوت می‌کند. آینده‌ علوم انسانی اسلامی و احیای تمدن دینی به موفقیت این پارادایم بستگی دارد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha