رهبر معظم انقلاب دو سال پیش در دیدار معلمان پنج توصیه خطاب به مسئولان بیان کردند: «اول، سند تحول به صورت مستمر تکمیل و بهروزرسانی شود»، «دوم اینکه از سند تحول حمایت قاطع و به اجرای آن کمک شود». «سوم، برای سند تحول که سندی متقن و خوب است بدیل و رقیبی درست نشود». «چهارم، نقشه راه دقیق اجرای سند تحول از ستاد تا مدارس تهیه و در دولت و مجلس از آن حمایت شود» و «پنجم، در نقشه راه، شاخصهای قابل اندازهگیری معین شود که بر اساس آنها پیشرفت اجرای سند دائماً رصد شود».
با اینحال آنطور که به نظر میرسد روند عملیاتی کردن این سند همچنان با چالش مواجه است بهگونهای که گفته میشود براساس برآوردها تنها ۲۰درصد این سند اجرا شده است.
آیا سند تحول یک سند رؤیایی است؟
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش در این باره به قدس میگوید: امروز حسرت زمانهای از دست رفته برای اجرای برنامههای توسعه ازجمله سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را در دل داریم، چراکه در حقیقت ما برنامهمحور نیستیم و تنها برنامهها را مینویسیم، تزئین میکنیم، روی طاقچه میگذاریم و دربارهاش صحبت میکنیم اما در عمل اتفاقی نمیافتد.

ابراهیم سحرخیز درباره تناسب برنامههای توسعه با داشتههای موجود بیان میکند: باید برای رسیدن به وضع مطلوب و آیندهای مشخص، راهبرد مناسبی ترسیم میکردیم تا ما را به هدف و نتیجه مطلوب برساند، در حالی که این اتفاق نیفتاد، چراکه برنامهها متناسب با داشتههایمان نیست.
۱۴سال از تاریخ ابلاغ سند تحول میگذرد. براساس راهکارهایی که در سند وجود دارد گفته شده چنانچه سند اشکال دارد میتوانید هر پنج سال یکبار آن را بررسی کنید تا برای تصحیح و اصلاح آن اقدام شود.
در حقیقت این مهم، وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده که با همکاری آموزش و پرورش هر پنج سال سند را ارزیابی و علتیابی کنند که چرا برنامه تحقق پیدا نکرده و چنانچه نظر بر این باشد که این برنامه بسیار رؤیایی دیده شده، آن را واقعگرایانه و متناسب با نیازهای جامعه اصلاح و برای اجرا به آموزش و پرورش ابلاغ کنند، اما در واقع چنین اتفاقی نیفتاده است.
وی عنوان میکند: نه شورای عالی انقلاب فرهنگی و نه سایر دستگاههای نظارتی مانند مجلس، سازمان بازرسی و... وظیفه خود را بهدرستی انجام ندادهاند.
سازمان بازرسی تنها برای بررسی تخلفات مالی نیست. یکی از وظایف نهادهای نظارتی در قوه قضائیه این است که ببیند آیا ترک فعلها سبب شده با صرف هزینههای هنگفت، همچنان به هدف مورد نظر نرسیم؟
ما در آزمونهای بینالمللی «تیمز و پرلز» نیز قدمی رو به جلو نرفتیم و همواره جزو چهار کشور آخر هستیم. حتی ترکیه دارد به پنج کشور نخست نزدیک میشود اما ما هنوز در صندلیهای آخر اتوبوس نشستهایم.
سحرخیز به صحبت رضوان حکیمزاده اشاره میکند و میافزاید: بهتازگی معاون وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده ۶۳۰هزار کارنامه قرمز در دوره ابتدایی داریم. یعنی کارنامهای که وضع بحرانی دانشآموزان را به لحاظ سواد پایه (مهارتهایی مانند خواندن و نوشتن) نشان میدهد که این عدد در آزمون تیمز و پرلز بیشتر است!
از سوی دیگر رواج مدارس خانگی و مدرسهگریزی بهتدریج در جامعه باب شده است. متأسفانه تعطیلات پی در پی مدارس و از چشم انداختن مدارس دولتی سبب شد خانوادهها به این جمعبندی برسند که با آمدن هوشمصنوعی و وجود وسایل گوناگون کمکآموزشی میتوان معلم سرخانه گرفت و اصلاً چه نیازی است که بچه را به مدرسه بفرستیم.
او با تأسف میگوید: گزارشهایی که درباره آسیبهای اجتماعی از مدارس میرسد واقعاً شوکآور است! آمارهایی که نشان میدهد دانشآموزان حتی در سنین پایین دچار آسیب اجتماعی و ناهنجاریها میشوند و بسیاری از رفتارهایی که برای ما ناهنجار محسوب میشود را در سنین پایین تجربه میکنند.
این موضوع نشان میدهد ما در حوزه پرورشی و آموزشی و مهارتها موفق نبودهایم. حتی درباره معدل دیپلم نیز حدود دو دهه است که معدلهای دیپلم روی ۱۰ یا ۱۱ ثابت مانده و البته در یکی دوسال اخیر وضعیت وخیمتر شده و معدل دیپلم پایینتر آمده است.
سحرخیز معتقد است: گاهی برخی مسئولان آموزش و پرورش اظهارنظرهایی میکنند که براساس واقعیت نیست یا پایه علمی ندارد.
چرا مرکز مطالعات آموزش و پرورش کارگشا نیست؟
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش ادامه میدهد: ما در آموزش و پرورش بخشی به نام پژوهشگاه داریم که مرکز مطالعات آموزش و پرورش و وابسته به سازمان پژوهش است. جای تعجب است که چرا این بخش با وجود آدمهای با تجربه، کارگشا نیست!
در حقیقت اجرا نشدن سند تحول بنیادین پرسشی است که باید پژوهشگاه یا مرکز مطالعات آموزش و پرورش به آن پاسخ دهد؛ همچنین پرسشهایی از قبیل اینکه چرا معدل دانشآموزان اینقدر پایین است، چرا آسیبهای اجتماعی در مدارس ما دارد غوغا میکند، چرا تاکنون نتوانستهایم به سمت و سوی روشهای نوین یاددهی یادگیری برویم، چرا بدون توجه به توانمندی معلمان، آموزش و پرورش هر سال با صرف هزینههای زیاد معلم استخدام میکند و پرسشهای دیگری که مراکز علمی مطالعاتی مثل مرکز مطالعات آموزش و پرورش موظف به پاسخگویی هستند.
وی میگوید: در اجرای سند تحول بنیادین قرار بود برای زیرنظامهایی از سند مانند سنجش و ارزشیابی، مدیریت و راهبری، بحث منابع مالی و انسانی، برنامه درسی و هدایت تحصیلی، نقشه عملیاتی تدوین کنند اما اکنون پس از گذشت ۱۴سال و ادعای فراهم کردن نقشه راه برای زیرنظامها همچنان اقدامی صورت نگرفته است.
ما حتی در بحث فضا و تجهیزات آموزشی نتوانستیم به میانگین لازم فضای آموزشی به ازای هر دانشآموز برسیم. میانگین فضای آموزشی ۸/۵ تا ۹ مترمربع به ازای هر دانشآموز است اما هنوز در بسیاری از مناطق به ۵مترمربع هم نرسیدهایم.
در بحث کمبود معلم نیز اگر کمبود معلم محسوس نبود که مدارس ما دوشیفته نمیشد، کلاسها ۴۰ یا ۵۰ نفره نبود یا اینکه قرارداد نیروی انسانی این همه تنوع نداشت ازجمله رسمی، خرید خدمات، کار معین، شرکتی و نیروهای متفرقه دیگر.
در آموزش و پرورش مرد تحول نداشتیم
سحرخیز درباره دیگر دلایل اجرایی نشدن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اظهار میکند: ما تا به حال در آموزش و پرورش مرد تحول نداشتیم و در مدیریت بیشترین مشکل را داریم. آموزش و پرورش قرار است چمدان تحول را ببندد و این سفر پرخطر را پشت سر بگذارد، بنابراین نیاز به فردی جسور، بیباک و در عین حال مجهز به توانمندیهای علمی، مقبولیت و محبوبیت در میان معلمان داریم تا از قدرت راهبری بالایی برخوردار باشد.
او معتقد است: آموزش و پرورش به لحاظ مدیریتی اعم از مدیران ستادی، مدیران ارشد، میانی و... باید پوستاندازی کند، چراکه بیش از سه یا چهار دهه در اختیار یک گروه است که دارند در پشت صحنه، شخص وزیر را رصد، ترغیب و تشویق به کار میکنند.
از سوی دیگر، تفکری که در آموزش و پرورش به دنبال توسعه مدارس غیردولتی و برونسپاری است تفکری است که بارها مورد انتقاد رهبر معظم انقلاب قرار گرفته و همواره تأکید ایشان بر توجه به اقشار ضعیف جامعه، مدارس دولتی و برقراری عدالت آموزشی است.
متأسفانه برای توسعه مدارس غیردولتی و فراری دادن دانشآموزان از مدارس دولتی، این مدارس دو نوبته و شلوغ شد و معلمانی که توانمند نبودند جذب مدارس دولتی شدند.
این تزلزل و بیثباتی در ارکان آموزش و پرورش دارد به سوی خصوصیسازی و برونسپاری میرود، همان اتفاقی که رهبر معظم انقلاب آن را نوعی خیانت به آینده کشور دانستهاند.
سحرخیز درباره سهم آموزش و پرورش از بودجه دولت میگوید: سهم آموزش و پرورش از بودجه دولت تأمین نمیشود. در ۳۰سال اخیر این سهم هرگز به ۱۰درصد از بودجه نرسید حتی دوران جنگ، سهم ۱۸ درصدی داشتیم اما حالا همان مقدار را نیز نداریم.
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه نیاز به رصد و بررسی مدارس در دورترین و نزدیکترین مناطق کشور داریم، میافزاید: سالها پیش مدارس راهنمای تعلیماتی داشتند که یکی یکی مدارس از بازدید کرده و گزارش میداد، این گزارش تا صدر اداره آموزش و پرورش میرفت، آنجا مشکلات بررسی میشد، مدیر و معلم را میخواستند تا بابت کاستیها پاسخگو باشند اما اکنون خبری از راهنمای تعلیماتی نیست.
تعطیلات متعدد و آموزش مجازی
سحرخیز میگوید: فنلاندیها کتاب را کنار گذاشته بودند، اما بهتازگی به این جمعبندی رسیدهاند که کتاب را دوباره به فرایند آموزش برگردانند.
در سنگاپور نیز همچنان دانشآموزان مشق شب دارند اما ما در کشور افتخار میکنیم تکلیف را از دانشآموزان برداشته و به امان خودشان رهایشان کردهایم و انتظار داریم اتفاقات خوبی هم رخ دهد.
از دیگر دلایلی که سند تحول بنیادین نتوانسته بهخوبی اجرایی شود این است که باید پایش و پالایش توسط نظام جامع هدایت تحصیلی اتفاق میافتاد در حالی که ما نظام جامع هدایت تحصیلیمان مربوط به سال ۵۳ است.
به همین دلیل هنوز نتوانستهایم مسئله کنکور، توازن رشتهها و گرایش دانشآموزان به سمت رشتههای فنی را حل کنیم، اگر این مسائل حل میشد کنکور نخستین مسئله و مشکل دانشآموزان و خانوادهها نمیشد.
با این تفاسیر، ما دانشآموزی را تحویل جامعه میدهیم که هیچ مهارتی یاد نگرفته است.
نظر شما