به گزارش قدس خراسان، در نشست اخیر رئیس فدراسیون کشتی با استاندار خراسان رضوی و پس از آن حضور علیرضا دبیر در شورای سیاستگذاری ورزش استان، یک جمله قابل تأمل از سوی دبیر بیان شد که میتوان به آن استناد کرد و البته آن را به نتیجه رساند.
حرف دبیر این بود: «کشتی که زنده شود، تمام ورزش خراسان زنده میشود، روحی تازه در ورزش دمیده میشود و پویایی و کسب افتخار به ورزش رو به زوال خراسان رضوی بازمیگردد». بیراه نیست صحبتهای رئیس فدراسیون کشتی از این نظر که کشتی اگر در خراسان زنده شود، روح در کالبد نحیف ورزشی که چیز باارزشی از آن باقی نمانده، میدمد. غیر از اینکه کشتی خیلی از رشتههای همترازش مانند جودو، کوراش، کبدی و چند رشته دیگر را با خود بالا میکشد و به دنبال آن افتخارات در این رشته رقم میخورد، سایر رشتهها نیز به خود میآیند و میخواهند خودشان را به کشتی برسانند و چنین اتفاقهایی در ورزش شکل میگیرد و سرانجام به کسب افتخار ختم میشود. صحبتهای علیرضا دبیر با اینکه جای تأمل دارد و میتوان آنها را تأیید کرد؛ اما به نظر فاصلهای میان آنها وجود دارد که به عنوان گمشدهای غیرقابل انکار باید به آن افزوده شود.
ورزش خراسان زنده میشود با زنده شدن کشتی باچوخه. به نظر این جمله از آنچه دبیر به آن پرداخته، کاملتر است؛ چرا که کشتی حرفهای و قهرمانی، خود مولود سالهای گذشته همین کشتی باچوخه از گودهای خاکی و سنتی آن است؛ رشتهای جذاب میان تمامی کشتیدوستان در تمامی دهات، روستاها، آبادیها و شهرها.
بیاغراق میتوان گفت تا زمانی که کشتی باچوخه ارجی و جایگاهی قابل تأمل در میان مسئولان ورزشی استان داشت، پرچم خیلی از رشتههای ورزشی از جمله جودو، کوراش، کبدی، کشتی پهلوانی، کشتی حرفهای و... بالا بود و پهلوانان و پهلوانکهای خراسانی از همین گودهای خاکی کشتی باچوخه روی سکوهای قهرمانی کشور، آسیا و جهان میرفتند. اکنون اما از چوخه جز نام و نشانی باقی نمانده، البته در برگزاری مسابقههای فصلی یا جشنهای عروسی میتوانیم شاهد آن باشیم و آنچه هست، به همت سینهسوختههای این رشته جذاب باقی مانده است.
کشمکشها؛ بلای جان کشتی باچوخه
یکی از شهروندان مشهدی ساکن بولوار توس در این زمینه میگوید: حیف از آن همه ظرفیتی که در این رشته ورزشی جذاب وجود داشت و بنا به یکسری کشمکشها که میان برخیها به وجود آمد و هر کس میخواست خودش را رئیس بداند، کمکم کمرنگ شد و اکنون در حال نابود شدن است.
او ادامه میدهد: روزگاری در گود کشتی باچوخه بولوار توس هر هفته چند پهلوان نامی با یکدیگر سرشاخ میشدند و رقابتهایشان به بالاترین سطح میرسید و کشتیدوستان از آن لذت میبردند. در کنار آنها پهلوانکها نیز که در آینده نزدیک به بزرگترهای خود میرسیدند و میتوانستند جای آنها را بگیرند، خاک گود باچوخه را میخوردند،
قد میکشیدند و رسم بزرگی را میآموختند. متأسفانه همه چیز رنگ باخت و چوخه هر روز از پویایی افتاد تا امروز که شرایطتش را میبینیم چگونه رقم خورده است.
ورود نااهلان به کشتی باچوخه!
شهروند کشتیدوست دیگری با ابراز گلایه از مسئولان ورزشی و اجرایی بیان میکند: هر زمان به کشتی باچوخه اهمیت داده شد و مسئولان ورزشی حتی نگاهی اندک به آن داشتند، شرایط خیلی خوب بود و کشتیگیران و ورزشکاران بسیاری از گودهای چوخه به ورزش استان معرفی شدند؛ اما با افول کشتی باچوخه، انگار ورزش استان نیز از تب و تاب افتاد!
وی چنددستگی و تفرقه میان عوامل اجرایی و گاه ریش سفید کردههای کشتی باچوخه را یکی دیگر از دلایل زوال این رشته جذاب عنوان میکند و میافزاید: در گذشته چنانچه موضوعی در خانواده کشتی باچوخه به وجود میآمد، حرف اول و آخر را عده کمی از پیشکسوتانی میزدند که دلشان برای این رشته ورزشی میسوخت؛ اما متأسفانه این موضوع نیز با ورود برخی افراد از بیرون به بدنه این رشته که هیچ سنخیتی با کشتی باچوخه نداشتند، رنگ باخت و موجب شد حتی در مواردی شاهد بیحرمتیهایی به پیشکسوتان این رشته سنتی باشیم که اصل اولیه آن از گذشته تا امروز حفظ احترام ریش سفید کردههای کشتی باچوخه بوده است.
چوخه به دست اهلش سپرده شود
فرد دیگری که خود نیز دستی بر آتش این ورزش داشته و به قول خودش سالها عمرش را در گودهای کشتی باچوخه سپری کرده، میگوید: تجربه تعامل میان ارکان این رشته از جمله مربیان، کشتیگیران، پیشکسوتان و مردم نشان میدهد وقتی تمامی این ارکان کنار هم قرار گرفتند و مورد حمایت مسئولان ورزشی و اجرایی بودند، نتایج ورزشکاران قهرمانی که روی سکوهای قهرمانی کشوری، آسیایی و جهانی رفتند، از همین گودهای کشتی باچوخه رقم خورده و همان ورزشکاران کشتیگیر، جودوکار، کبدیکار، کوراشکار و... به اتفاق، خودشان را مدیون کشتی باچوخه میدانستند.
وی اظهار میکند: حتی زمانی هیئت کشتی باچوخه مستقل کار میکرد و صحبت از جهانی شدن آن مطرح شد؛ اما در کمال تأسف حتی شنیدیم برخی سوءاستفادهگران، این رشته ورزشی را به نام خودشان زدهاند. این یعنی فاتحه همه رشتههای وابسته به چوخه را خواندن. اگر قرار به بهتر شدن است، چارهای جز بازنگری در شرایط کشتی باچوخه نیست و باید خیلیها که خودشان را به چوخه چسباندهاند، از آن جدا و دور شوند و کشتی باچوخه به دست اهلش اداره شود.
ورزش خراسان زنده میشود با زنده شدن کشتی باچوخه. به نظر این جمله از آنچه دبیر به آن پرداخته، کاملتر است؛ چرا که کشتی حرفهای و قهرمانی، خود مولود سالهای گذشته همین کشتی باچوخه از گودهای خاکی و سنتی آن است؛ رشتهای جذاب میان تمامی کشتیدوستان در تمامی دهات، روستاها، آبادیها و شهرها.
بیاغراق میتوان گفت تا زمانی که کشتی باچوخه ارجی و جایگاهی قابل تأمل در میان مسئولان ورزشی استان داشت، پرچم خیلی از رشتههای ورزشی از جمله جودو، کوراش، کبدی، کشتی پهلوانی، کشتی حرفهای و... بالا بود و پهلوانان و پهلوانکهای خراسانی از همین گودهای خاکی کشتی باچوخه روی سکوهای قهرمانی کشور، آسیا و جهان میرفتند. اکنون اما از چوخه جز نام و نشانی باقی نمانده، البته در برگزاری مسابقههای فصلی یا جشنهای عروسی میتوانیم شاهد آن باشیم و آنچه هست، به همت سینهسوختههای این رشته جذاب باقی مانده است.
کشمکشها؛ بلای جان کشتی باچوخه
یکی از شهروندان مشهدی ساکن بولوار توس در این زمینه میگوید: حیف از آن همه ظرفیتی که در این رشته ورزشی جذاب وجود داشت و بنا به یکسری کشمکشها که میان برخیها به وجود آمد و هر کس میخواست خودش را رئیس بداند، کمکم کمرنگ شد و اکنون در حال نابود شدن است.
او ادامه میدهد: روزگاری در گود کشتی باچوخه بولوار توس هر هفته چند پهلوان نامی با یکدیگر سرشاخ میشدند و رقابتهایشان به بالاترین سطح میرسید و کشتیدوستان از آن لذت میبردند. در کنار آنها پهلوانکها نیز که در آینده نزدیک به بزرگترهای خود میرسیدند و میتوانستند جای آنها را بگیرند، خاک گود باچوخه را میخوردند،
قد میکشیدند و رسم بزرگی را میآموختند. متأسفانه همه چیز رنگ باخت و چوخه هر روز از پویایی افتاد تا امروز که شرایطتش را میبینیم چگونه رقم خورده است.
ورود نااهلان به کشتی باچوخه!
شهروند کشتیدوست دیگری با ابراز گلایه از مسئولان ورزشی و اجرایی بیان میکند: هر زمان به کشتی باچوخه اهمیت داده شد و مسئولان ورزشی حتی نگاهی اندک به آن داشتند، شرایط خیلی خوب بود و کشتیگیران و ورزشکاران بسیاری از گودهای چوخه به ورزش استان معرفی شدند؛ اما با افول کشتی باچوخه، انگار ورزش استان نیز از تب و تاب افتاد!
وی چنددستگی و تفرقه میان عوامل اجرایی و گاه ریش سفید کردههای کشتی باچوخه را یکی دیگر از دلایل زوال این رشته جذاب عنوان میکند و میافزاید: در گذشته چنانچه موضوعی در خانواده کشتی باچوخه به وجود میآمد، حرف اول و آخر را عده کمی از پیشکسوتانی میزدند که دلشان برای این رشته ورزشی میسوخت؛ اما متأسفانه این موضوع نیز با ورود برخی افراد از بیرون به بدنه این رشته که هیچ سنخیتی با کشتی باچوخه نداشتند، رنگ باخت و موجب شد حتی در مواردی شاهد بیحرمتیهایی به پیشکسوتان این رشته سنتی باشیم که اصل اولیه آن از گذشته تا امروز حفظ احترام ریش سفید کردههای کشتی باچوخه بوده است.
چوخه به دست اهلش سپرده شود
فرد دیگری که خود نیز دستی بر آتش این ورزش داشته و به قول خودش سالها عمرش را در گودهای کشتی باچوخه سپری کرده، میگوید: تجربه تعامل میان ارکان این رشته از جمله مربیان، کشتیگیران، پیشکسوتان و مردم نشان میدهد وقتی تمامی این ارکان کنار هم قرار گرفتند و مورد حمایت مسئولان ورزشی و اجرایی بودند، نتایج ورزشکاران قهرمانی که روی سکوهای قهرمانی کشوری، آسیایی و جهانی رفتند، از همین گودهای کشتی باچوخه رقم خورده و همان ورزشکاران کشتیگیر، جودوکار، کبدیکار، کوراشکار و... به اتفاق، خودشان را مدیون کشتی باچوخه میدانستند.
وی اظهار میکند: حتی زمانی هیئت کشتی باچوخه مستقل کار میکرد و صحبت از جهانی شدن آن مطرح شد؛ اما در کمال تأسف حتی شنیدیم برخی سوءاستفادهگران، این رشته ورزشی را به نام خودشان زدهاند. این یعنی فاتحه همه رشتههای وابسته به چوخه را خواندن. اگر قرار به بهتر شدن است، چارهای جز بازنگری در شرایط کشتی باچوخه نیست و باید خیلیها که خودشان را به چوخه چسباندهاند، از آن جدا و دور شوند و کشتی باچوخه به دست اهلش اداره شود.
نظر شما