زن در صف نماز جماعت میپرسد «بار اولتان است به مسجد فرط میآیید» و وقتی جواب بله میشنود، میگوید «خوش به سعادتتان، پس حتماً به قدمگاه امام رضا(ع) بروید و نماز حاجت بخوانید، برای من هم خیلی دعا کنید».
مسجد فرط یزد را قدمگاه امام رضا(ع) میدانند، مسجدی که گفته میشود قدمت ساختش به دوران امامت امام صادق(ع) میرسد و امام هشتم(ع) از مدینه که وارد ایران شدند وقتی به یزد رسیدند، قدم به مسجد فرط گذاشتند و حالا پس از گذشت قرنها، مردم محلی، قدمگاه را صومعه میخوانند و حضور ثامنالحجج علی بن موسیالرضا(ع) در آنجا را مبارک و مقدس میدانند.
مسجد فرط در محله دارالشفا درست در انتهای بازار شاهزاده فاضل و بازار خان (بازار قدیم یزد) قرار دارد؛ محلهای قدیمی با کوچههای کاهگلی که تابلو مسجد فرط در آن میدرخشد. دری چوبی وجود دارد که خادم مسجد پیش از اذان مغرب آن را باز میکند و چراغهای مسجد یکی یکی روشن میشود. سمت چپ حیاط روی تابلو کوچکی نوشته شده قدمگاه امام رضا(ع). نور سبزی درون قدمگاه را روشن کرده و در چوبی کوچک سبز رنگی خودنمایی میکند. درست بالای در، شعری است که تو را به قدمگاه دعوت میکند:
این بقعه جای قدمهای حضرت رضاست/ اینجا برای خستهدلان جای التجاست.
صدای اذان که بلند میشود بازاریانِ بازار شاهزاده فاضل یکییکی از در مسجد وارد میشوند. زنهای محله با چادرهای رنگی که نشان از همسایه بودنشان با مسجد دارد درون مسجد میآیند. خانم زینتی از قدیمیهای محله بوده و نزدیک به ۴۰سال است که در محله دارالشفا زندگی میکند؛ زنی آرام و فروتن که وقتی میخواهد از مسجد و قدمگاه حرف بزند تکیه کلامش این است «من کور و شرمنده این مسجد و قدمگاه هستم».
او که خود جزو سادات است، همانطور که تسبیحش را در دست میگرداند و ذکر میگوید، درباره قدمگاه و داستانهایی که طی سالیان سال برایش پیش آمده و نسل به نسل عنوان شده، میگوید:
تقریباً ۴۰سال پیش در این محله خانه خریدیم و شدیم همسایه مسجد فرط. بهخاطر انتساب این مسجد به نام مبارک امام رضا(ع)، حالت معنوی خاصی دارد و هرکسی که وارد اینجا شود آن را حس میکند. من خاطرات زیادی از این مسجد دارم و خوشحالم که عمرم را در اینجا گذراندم. در کنار مسجد، وضوخانه و حمام دارالشفا هم بود که البته وضوخانهاش هنوز پابرجاست و حتماً درکوچه آن را دیدهاید. گرمابه دارالشفا متأسفانه خراب شده و چیزی از آن نمانده است، اما حکایات بسیاری درباره آن هنوز میان مردم وجود دارد. خانم زینتی اعتقاد دارد هرکس پا به این صومعه (قدمگاه) گذاشته سر دوهفته نشده امام رضا(ع) او را طلبیده و به مشهد هم رفته است. او میگوید: هر وقت امام هشتم(ع) میطلبیده، برای کمک به کارهای مسجد میآمدم، از سبزی پاک کردن، تمیز کردن حبوبات، خرد کردن پیاز، جارو زدن و... من کور و شرمنده این مسجد هستم. یادم میآید یک روز خبرم کردند که مسجد میخواهد افطاری بدهد و بیا برای کمک. آن روز گفتم خیاطی دارم و نمیآیم؛ کارهای خودم مانده و نرفتم. وقتی نشستم پای چرخ، خدا شاهد است که کار نکرد. چرخی که سالم بود هرکاری کردم روشن نشد، فهمیدم چرا کار نمیکند؛ من طلبیده شده بودم ولی نرفته بودم. گریه کردم و برای کمک رفتم. حالم خیلی بهتر شد، انگار سبک شده باشم. وقتی برگشتم، نشستم پای چرخ و همان لحظه روشن شد؛ گفتم یا امام رضا(ع)، یا امام غریب، تو مرا میخوانی و من نمیشنوم، تو مرا دعوت میکنی و من نمیبینم.
چهارشنبههای خاص
محمد علی سبحانی سالهاست که زرگر بازار شاهزاده فاضل است و ۱۲سال است که به عنوان آشپز و خادم مسجد فرط فعالیت میکند. او درباره این مسجد و اتصالش به نام امام رضا(ع) میگوید: با اینکه مسجد فرط مسجدی قدیمی است و مردم نیز در محله دارالشفا خیلی ساکن نیستند، اما هم بازاریان و هم مردم از جاهای مختلف به این مسجد میآیند و اعتقاد خاصی به قدمگاه امام رضا(ع) دارند.
او ادامه میدهد: به همین خاطر اهالی اینجا و مردم محلههای اطراف به اینجا بسیار رفتوآمد دارند و مراسم زیادی به نام مبارک ایشان در مسجد برگزار میشود. مثلاً هر چهارشنبه صبح برای خواندن زیارت امام رضا(ع) نزدیک به ۵۰۰نفر اینجا جمع میشوند یا در ماه مبارک رمضان، بساط نذری همیشه به راه است و افطاری و سحری میان مردم پخش میشود. سالیان سال است که چهارشنبهها مردم در این مکان معنوی و خاص جمع میشوند، زیارت امام رضا(ع) و زیارت عاشورا میخوانند و به یمن قدمهای امام رضا(ع) میتوانیم به حدود ۵۰۰ نفر صبحانه بدهیم. من افتخار این را دارم که آشپز ثامنالحجج(ع) هستم.
سبحانی که لبخند از لبانش جدا نمیشود همانطور که گوشه و کنار مسجد فرط را نشان داده و توضیح میدهد که کدام قسمت زمستانه و کدام قسمت تابستانه است، کنار قدمگاه میایستد و میگوید: خیلی دلم میخواست به حج واجب بروم اما جور نمیشد، به قدمگاه آمدم و گفتم یا امام رضا(ع) سالهاست خادمیات را میکنم و هیچ حاجتی نداشتهام، اما الان حاجتم را میدانی؛ اگر صلاح است، به خانه خدا بروم. مدتی نگذشت که پسرم گفت تازه عروس و دامادی که پوللازم هستند میخواهند سهم حجشان را بفروشند و این سهم قسمت من و همسرم شد و به زیارت خانه خدا رفتیم.
چه به این مسجد بیایم چه به مشهد بروم
آخرین راهرو بازار راهرویی است که به محله دارالشفا و مسجد فرط وصل میشود؛ کوچهای که چند مغازه قدیمی هنوز در آن سرزنده ایستادهاند و صاحبانشان همان بازاریان صف اول نماز جماعت مسجد فرط هستند. غلامرضا مدعی، یکی از همین کاسبان است که جزو هیئت امنای مسجد نیز است. او با روی باز و صدایی رسا درباره قدمگاه حرف میزند: ساختمان مسجد فرط از دو قسمت قدیم و جدید تشکیل شده که قسمت قدیم آن متعلق به هزار و اندی سال پیش است و در دوران امامت امام صادق(ع) ساخته شده و قدمت ساختمان جدید به دوران صفوی برمیگردد. مسجد و قدمگاه فرط معنویت خاصی دارد. من کاسب این محل هستم و برکات وجود مسجد را در اینجا دیدهام، باور کنید خود من چه به این مسجد بروم و چه به مشهد، معنویتش برایم یکی است و وقتی به اینجا میآیم انگار امام رضا(ع) را زیارت کردهام.
درِ مسجد فرط تا ساعت ۹ شب باز است و کسانی که به نماز جماعت نرسیدهاند برای خواندن نماز فرادا وارد مسجد میشوند، سپس وارد قدمگاه شده و روبهروی سنگ محراب میایستند و نماز میخوانند. مسجد و قدمگاه کمکم خلوت میشود. قدمگاهی که سالیان سال است حضور زن و مرد و پیر و جوان را به خود دیده است، رازها در خود دارد و مشهدِ یزد است؛ نمادی از علی بن موسیالرضا(ع) است که نشان میدهد همه جای ایران برای امام رضا(ع) است؛ ایران، ایرانِ امام رضا(ع) است.
خبرنگار: سمانه ملازینلی
نظر شما