در دین اسلام برای هدایت بشریت به سوی کمال و سعادت ابدی، از برنامه های تربیتی فردی و اجتماعی با هم استفاده می شود. از آنجایی که جامعه از کنار هم قرار گرفتن فرد فرد انسانها تشکیل می شود پس ساختن یک اجتماع ایده آل و آرمانی زمانی امکان پذیر است که افراد آن به رفتار و رشد یگدیگر اهمیت دهند. اگر هر فرد به طور شخصی و انفرادی به خودسازی بپردازد و به تربیت دیگران کاری نداشته باشد این جامعه هیچگاه به سر منزل سعادت نخواهد رسید.
سیره اهل بیت (علیهمالسلام) در برخورد با گمراهان و کسانی که از مسیر حق منحرف شدهاند، بهطور کلی بر پایه رحمت، هدایت و دعوت به حق استوار بوده است. اهل بیت (ع) همواره سعی میکردند با روشهای مختلف، افراد را به سوی حقیقت و راه راست هدایت کنند. در زیر به برخی از ویژگیهای سیره اهل بیت در این زمینه اشاره میشود:
دعوت به حق: اهل بیت (ع) همواره به دعوت به حق و هدایت مردم اهتمام داشتند. آنها با استفاده از منطق و استدلال، سعی میکردند افراد را به تفکر و تعمق در مورد اعتقاداتشان وادار کنند.
رحمت و محبت: برخورد اهل بیت (ع) با گمراهان معمولاً با رحمت و محبت همراه بود. آنها به جای قضاوت و تنبیه، سعی میکردند با محبت و مهربانی، دلها را به سوی و خداوند متعال و معارف ناب دین مبین اسلام جلب کنند.
آموزش و تربیت: اهل بیت (ع) به آموزش و تربیت افراد اهمیت میدادند. آنها با بیان احادیث و آیات قرآن وآموزههای دینی، سعی میکردند افراد را به درک صحیحی از دین و معارف اسلامی برسانند.
صبر و تحمل: امامان شیعیان در برابر گمراهی و انحرافات افراد، صبر و تحمل زیادی از خود نشان میدادند. آنها میدانستند که هدایت افراد زمانبر است و باید با صبر و حوصله به این امر پرداخته شود.
نقد و بررسی: اهل بیت (ع) به نقد و بررسی اعتقادات نادرست و عقاید انحرافی میپرداختند و با دلایل منطقی و مستند، اشتباهات را اصلاح می فرمودند.
توجه به شرایط فردی: اهل بیت (ع) به شرایط فردی و اجتماعی افراد و محیط و فرهنگی که در آن رشد بافته بودند، توجه داشتند و سعی میکردند با در نظر گرفتن این شرایط، بهترین روش را برای هدایت آنها انتخاب کنند. بهطور کلی، سیره اهل بیت (ع) در برخورد با گمراهان، الگویی از رحمت، حکمت و صبر است که باید برای همه شیعیان در تعامل با دیگران، بهویژه در زمینههای دینی و اخلاقی، سرلوحه باشد.
در ادامه به یکی از هزاران نمونه این سیره عملی از امام سجاد(ع) اشاره می کنیم:
هشام بن اسماعیل از طرف خلفای بنی مروان والی مدینه بود. او با مردم به ویژه حضرت سجاد علیه السلام بدرفتاری می کرد. هشام در زمان ولیدبن عبدالملک از ولایت عزل شد. ولید دستور داده بود او را در انظار عمومی قرار دهند تا در نزد مردم تحقیر شود. راوی می گوید: از هشام بن اسماعیل شنیدم که می گفت: از هیچ کس جز علی بن حسین نمی ترسم. اما امام سجاد علیه السلام به یارانش دستور داد به هشام چیزی نگویند. وقتی امام سجاد علیه السلام و یارانش از کنار هشام گذشتند و او از امام علیه السلام و یارانش هیچ سخن ناخوشایندی نشنید، گفت: «واللّه اعلم حیث یجعل رسالته.» 1
در روایت دیگر آمده است: حضرت به هشام فرمود که اگر خواسته ای داشته باشد، برایش انجام خواهد داد.
نظر شما