۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۵
کد خبر: ۱۰۶۸۹۵۵

ملغی شدن قرارداد استعماری توتون و تنباکو نقطه عطفی در تاریخ معاصر است که از یک‌سو بیداری سیاسی و اجتماعی مردم را رقم زد و از سوی دیگر یکی از مهم‌ترین محرک‌های جامعه ایرانی، یعنی مرجعیت را معرفی کرد.

رونمایی از قدرت پنهان مرجعیت
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

به این منظور نگاهی داریم به ماجرای نهضت تنباکو که به عقیده محققان، سرآغاز حرکتی نوین در تاریخ ایران به رهبری روحانیت شیعه بوده است.

معامله سند مالکیت ایران...

در دوره قاجار موازنه بین قدرت‌های استعماری به سیاست رژیم حاکم تبدیل شده بود.

شاهان قاجار برای جلب رضایت آن‌ها و سایر دول استعماری، امتیازات گوناگونی از منابع ملی می‌بخشیدند. بدیهی بود که اعطای هر امتیاز به یکی از قدرت‌ها، توقع امتیاز مشابهی را برای قدرت دیگر ایجاد می‌کرد!

رقابت انگلستان، روسیه تزاری و سایر استعمارگران برای به دست آوردن امتیازات گوناگون در دوران ناصرالدین‌شاه به اوج خود رسید. مسافرت‌های شاهانه دربار به اروپا برای ارضای مجذوبیت در برابر تجدد، هزینه‌های زیادی داشت که معمولا با اعطای امتیازات بزرگ تأمین می‌شد.

این امتیازات آن‌قدر عجیب بود که لرد کرزن انگلیسی فقط یکی از امتیازات، موسوم به قرارداد رویتر را این‌گونه توصیف کرده بود: «اعطای سند مالکیت ایران و تسلیم کامل همه منابع یک دولت به خارجی‌ها که مانند آن را کسی هرگز ندیده است».

امتیاز پنجاه‌ساله

در سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا، افزایش تولید و صادرات توتون و تنباکو در ایران توجه غربی‌ها را به خود جلب کرده بود. بنابراین مذاکراتی بین شاه و صدراعظم ایران با انگلیسی‌ها، به نمایندگی جرالد تالبوت، دربارۀ امتیاز تجارت توتون و تنباکو صورت گرفت.

پس از بازگشت ناصرالدین شاه به ایران، تالبوت به تهران آمد و با پرداخت ۲۵ هزار لیره به ناصرالدین شاه، قراردادی را به امضای او رساند که به قرارداد رژی معروف شد: دولت ایران در برابر دریافت سالانه ۱۵ هزار لیره و یک‌چهارم سود سالانه، اختیار تام دخانیات ایران و امتیاز کلیه معاملات داخلی و خارجی توتون و تنباکو را به مدت پنجاه سال به تالبوت و شرکایش واگذار کرد. تالبوت برای گرفتن این امتیاز علاوه بر شاه، مبالغی هم به تنی چند از درباریان داد.

تکثیر کمپانی هندشرقی در ایران

در آستانه آغاز به کار کمپانی رژی، اولین انتقادها در ایران شروع شد. بازرگانان و دست‌اندرکاران تجارت تنباکو و برخی روحانیون و روشنفکران در منابر، نامه‌ها، روزنامه‌ها و شب‌نامه‌هایی از نتایج این امتیاز ابراز نگرانی می‌کردند. شب‌نامه‌هایی که شرکت رژی را با کمپانی هندشرقی مقایسه می‌کرد: «اهالی انگلیس که مکر و حیل آن‌ها نسبت به اهالی مصر و هندوستان ظاهر و هویدا گردیده در بدو ضبط هند به اسم تجارت، رعایای آن‌جا را تبعه خود ساختند».

قرارداد بدون اعتنا به انتقادها اجرایی شد و هزاران اروپایی به عنوان مأمور اجرائیات وارد کشور شدند. کشاورزان و تولیدکنندگان تنباکو باید کالای خود را فقط به این شرکت و با قیمت مدنظر آن‌ها می‌فروختند و برای متخلفان مجازات‌های سخت مقرر شده بود. گزارش‌هایی از ورود نیروی نظامی انگلیسی و ساخت پادگان‌هایی برای تضمین اجرای قرارداد می‌رسید که نشان از اهداف دیگری داشت.

رونمایی از قدرت پنهان مرجعیت

آتش در تنباکو

نخستین اعتراض‌های عملی در شیراز آغاز شد. جایی که سید علی‌اکبر فال‌اسیری، از علمای برجسته شیراز بر منبر رفت و با سخنانی پرشور، مردم را ضد رژی برانگیخت. با وجود دستگیری و تبعید او و سرکوب مردم، قیام مردم شیراز ادامه یافت و به تبریز، اصفهان، تهران، مشهد و دیگر نقاط ایران گسترش پیدا کرد.

در تبریز، مردم به رهبری مجتهد تبریزی به مقابله با قرارداد برخاستند و ضمن پاره کردن اعلامیه‌های کمپانی از پذیرفتن خارجی‌ها خودداری کردند. در روز عاشورا شورش عمومی شد و بسیاری از مردم تبریز مسلح شدند؛ تا جایی‌که اجرای قرارداد در آذربایجان موقتا متوقف شد.

در اصفهان به رهبری آقانجفی اصفهانی و برادران فشارکی برای اولین بار استعمال دخانیات و تنباکو تحریم شد. بدین ترتیب تولیدکنندگان تنباکو محصولات خود را به آتش کشیدند تا به دست مأموران کمپانی رژی نیفتد. حاکم اصفهان علمای شهر را برای لغو حکم زیر فشار گذاشت و از آنان خواست یا در انظار عموم قلیان بکشند و یا از شهر خارج شوند.

در مشهد پنجاه نفر از طلاب مدرسه بالاسر ابتدا به سمت بازار به راه افتادند و با تعطیلی بازار و پیوستن هزاران نفر از مردم به سمت حرم مطهر حرکت کردند تا در صحن عتیق تحصن کنند.

نیروهای نظامی در بالاخیابان به ضرب و شتم طلاب و مردم پرداختند. التهابات آن‌قدر بالا گرفت که به توقف شش‌ماهه فعالیت‌های کمپانی در مشهد انجامید.

در تهران میرزاحسن آشتیانی بارها با شاه و امین‌السلطان ملاقات کرده و مضار امتیاز را گوشزد می‌کرد.

اما حکومت همچنان امضای شاه را معتبر و خود را در برابر ابرقدرتی به نام بریتانیا متعهد می‌دانست و ضمن سرکوب مردم، بسیاری از علمای مخالف را دستگیر و تبعید می‌کرد.

سیدجمال؛ مخالف سرسخت امتیاز

با آن‌که آمدن سید جمال‌الدین اسدآبادی به ایران به دعوت خود ناصرالدین شاه بود، اما با ورودش به ایران از انتقاد به اعمال و رفتار شاه مستبد فروگذار نمی‌کرد و ضمن آشنا کردن مردم با حقوق خود، معایب حکومت استبدادی را یادآوری می‌کرد.

فعالیت‌های سیاسی او خشم دربار را برانگیخته بود؛ تا جایی که سیدجمال از بیم حکومت در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) بست نشسته بود. حالا با جدی شدن مخالفت‌ها با قرارداد رژی، شاه دست سید جمال‌الدین را در این کار دید و فرمان داد او را به‌شکلی مفتضحانه از ایران اخراج کنند.

سیدجمال پس از خروج از ایران، نامه مفصلی به میرزای شیرازی، مرجع تقلید بزرگ شیعه نوشت و مفاسد و مضرات سیاست‌های ناصرالدین شاه و امتیازهای اعطایی به استعمارگران را تبیین کرد.

مرجعیت حکم می‌کند

سیدمحمد حسن حسینی شیرازی، معروف به میرزای شیرازی، مرجع بزرگ شیعه که آن روزها در سامرا اقامت و کرسی تدریس داشت، از ابتدا به واسطه نامه‌ها و اخبار واصله در جریان امور قرار داشت و با ارسال تلگراف‌های مفصلی به شاه، «مضار و مفاسد مداخله خارجی‌ها و اعطای امتیازات را منافی صریح قرآن، نوامیس الهیه و استقلال ایران» خوانده بود.

شاه به تلگراف مرجعیت پاسخ نداد و در عوض نماینده ایران در بغداد را نزد میرزا در سامرا فرستاد تا دلایلی مثل «ضرورت قرابت با دول بزرگ برای استخلاص از روسیه تزاری، لزوم تقویت بودجه و قشون و رفع نقائص مالیه، موهن بودن الغای قرارداد، بی‌اعتبار شمرده شدن امضای پادشاه، خسارات فسخ امتیاز و…» را برای ناتوانی دولت در فسخ امتیاز ردیف کند.

پاسخ میرزا این بود که «دولت اگر از عهده جواب بیرون نتوان آید، ملت از جواب حسابی عاجز نیست».

چند روز بعد حکم میرزا ورق را برگرداند: «بسم‌الله الرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون بِأَیِ نحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان علیه‌السلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی.»

مبارزه در حرم‌سرای شاهی

مردم با خوشحالی از این حکم استقبال کردند و با وجود سخت‌گیری مأموران دولتی و ادعای جعلی بودن، حکم تحریم توسط علما و تجار به سرعت تکثیر و در سراسر کشور منتشر شد.

مبارزه منفی شروع شد و مردم با وجود تعلق خاطری که به مصرف توتون و تنباکو داشتند، قلیان‌ها را برچیدند و نه‌تنها در شهر، بلکه در اندرون شاهی نیز کسی لب به دخانیات نمی‌زد.

حکم تحریم تنباکو با هیجان و سرعت و دقت کامل از سوی همه طبقات مردم پذیرفته و به نماد همبستگی ملی تبدیل شد. حتی کسانی که چندان پایبند به رعایت احکام شرعی نبودند، فرنگی‌مآبان، اقلیت‌های مذهبی، کارکنان دربار، رجال دولتی و حتی همسران شاه هم به فتوای تحریم التزام داشتند.

انیس‌الدوله، سوگلی ناصرالدین‌شاه دستور جمع‌آوری قلیان‌ها از حرم‌سرای سلطنتی را صادر کرد و در برابر اعتراض شاه که چه کسی این‌ها را حرام کرده، پاسخ داد: «همان کسی که ما را بر تو حلال کرده است!»

پیروزی نهضت

حکومت که برای اولین بار در برابر یک حکم حکومتی و مبارزات مردمی قرار گرفته بود، تلاش‌های دامنه‌داری را برای دور زدن مردم و علما و فشار و تهدید و تطمیع و فریب آن‌ها آغاز کرد. تلاش‌هایی که نتیجه نداد و همگان در انتظار لغو کامل قرارداد و لغو تحریم از سوی مرجعیت بودند.

دولت تصمیم به برخورد با علما را گرفت و به آشتیانی ابلاغ کرد یا در انظار عموم قلیان بکشد و یا شهر را ترک کند. آشتیانی به همراه علمای تهران آماده خروج از شهر بودند که انبوه مردم بازارها را بستند و در اطراف خانه‌اش گرد آمدند تا از خروج عالم شهر جلوگیری کنند. جمعیت خشمگین رهسپار کاخ شاه شدند که تیراندازی نگهبانان و جان باختن تعدادی از مردم را در پی داشت.

شاه از آشتیانی خواست مردم را آرام کند و تعهد داد ظرف سه روز انحصار داخلی و خارجی تنباکو را به‌طور کامل لغو کند.

چندی بعد میرزا با اطمینان از لغو کامل قرارداد، حکم تحریم را لغو کرد، اما تا مردم تا مدت‌ها تنباکو استعمال نمی‌کردند؛ چون مطمئن نبودند این دستور میرزاست یا شایعه حکومت و انگلیسی‌هاست!

شکست یک امپراطوری

قرارداد رژی شاید به نسبت بقیه امتیازها که بعضا به منزله فروش سند مالکیت ایران بودند، چندان بزرگ نبود؛ اما از آن‌جا که دامنه وسیعی از مردم، کشاورزان و بازرگانان با محصولات آن مرتبط بودند، بخش اعظمی از ایرانیان را علیه استعمار برانگیخت. استعماری که رؤیای الحاق ایران به مستعمرات انگلستان را در سر می‌پروراند؛ با همان الگوی کمپانی هندشرقی که حضور نظامی به بهانه حفظ امنیت کمپانی و سپس تصرف کشور را در پی داشت.

حکم تحریم تنباکو نقطه عطف نمادینی در تاریخ ایران است که با بیداری اجتماعی و سیاسی مردم، به همبستگی ملی و استقلال کشور از استعمار کمک کرد. این قیام برای اولین‌بار شاهد حضور زنان در صحنه مبارزه با انگیزه دینی و بیگانه‌ستیزی نیز بود.

از سوی دیگر نهضت تنباکو اولین مقاومت فراگیر و در عین حال موفق مردم ایران در برابر قدرت مطلقه سلطنت قاجار و پیش‌درآمد انقلاب مشروطیت و نیز انقلاب اسلامی ایران بود. علمای دینی در این پیروزی نقشی تعیین‌کننده و انکارناپذیر داشتند.

قدرت پنهانی که آشکار شد

تحریم تنباکو نشانه آشکاری از قدرت مرجعیت بود؛ قدرت پنهانی که حتی افراد فاقد تعلقات مذهبی را به مشارکت واداشته و حرم‌سرای شاهی را در برابر شاه قرار داده بود. به تعبیر اعتمادالسلطنه: «قلم جناب میرزا بیشتر از سرنیزه دولت ایران اثر دارد.»

وزیر مختار انگلستان در تهران، در گزارشش به نخست‌وزیر انگلستان «از این تنفیذ قدرت روحانیون، هم از جهت مخالفت با دولت و هم از جهت اطاعت بی‌چون و چرای مردم از اوامر آنان در موردی که شرع آن را حرام شمرده» اظهار شگفتی کرده و احساس خطر کرده بود که «مردم امیدوار شوند با پیروی از روحانیون برای ظلم و جوری که بی‌گمان بر آنان می‌رود، درمانی پیدا خواهد شد...».

این قدرت پنهان حالا آشکار شده بود و به عقیده امام خمینی(ره)، نفوذ اسلام و روحانیت و در رأس آن مرجعیت شیعه در میان مردم و به‌خطرافتادن منافع انگلیس با یک فتوای نیم‌خطی سبب شد برای تضعیف دین و روحانیت و تبلیغ جدایی دین از سیاست تلاش کنند؛ تلاش‌هایی که به روی کار آمدن رضاخان انجامید.

میرزای شیرازی خود از این واقعیت نگران بود و می‌گفت «حالا حکومت‌های قاهره فهمیدند قدرت اصلی یک ملت و نقطه تحرک شیعیان کجاست. حالا تصمیم می‌گیرند این نقطه و این مرکز را نابود کنند...»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha