به گزارش قدس خراسان، شهید آیتالله رئیسی با پشتکار در تحصیل و ایستادگی در برابر فشارهای سیاسی، الگویی نمونه از مردانگی، علم و وفاداری به اصول انقلاب بودند.
در پی شهادت آیتالله سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور مردمی ایران، ناگفتههایی از زندگی شخصی، علمی و مبارزاتی ایشان از زبان نزدیکترین خویشاوندان و همراهانشان بازگو میشود. آیتالله سید احمد علمالهدی، نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی و پدر همسر شهید آیتالله رئیسی در گفتوگویی صمیمی، از آشنایی این شهید والامقام با خانواده خود، سیر علمی و اخلاقی ایشان، سبک زندگی مشترک و ایستادگیشان در برابر فشارها و فساد پرده برداشته است؛ روایتی خواندنی از طلبهای پرتلاش تا رئیسجمهوری متعهد و مقاوم.
آشنایی آیتالله رئیسی با خانواده شما چگونه شکل گرفت؟
ایشان چون تحت کفالت برادر بزرگترشان بودند، ادامه کفالت و تحصیلشان در قم به حجتالاسلام سید ناصر حسینی خدادادی سپرده شد تا بهخاطر سن کم، هم کفالت ایشان را بر عهده بگیرند و هم از نظر تحصیلی به برنامه ایشان رسیدگی کنند. پس از چند سال اقامت در قم، شهید آیتالله رئیسی وارد مدرسه علمیه حقانی قم شدند و تحت تعلیم و تربیت شهید آیتالله بهشتی و شهید آیتالله قدوسی قرار گرفتند که به دلیل هوش و استعدادی که با وجود سن کم خود داشتند، مورد توجه این شهیدان بزرگوار قرار گرفتند.
از آنجا که ایشان تحت کفالت حجتالاسلام حسینی خدادادی بودند و این عالم بزرگوار نیز داماد پسر عموی بنده بودند و نسبت فامیلی میان ما وجود داشت، خانواده ایشان نیز از صبیه ما برای شهید آیتالله رئیسی خواستگاری کردند. صبیه بنده نیز در آن زمان سن کمی داشتند و نمیتوانستند تصمیم قطعی برای ازدواج بگیرند. با توجه به فرهنگ خانوادگی ما که جریان پدرسالاری در آن جایی ندارد و فرزندان از نوجوانی در تصمیمگیریها و انتخابهایشان آزاد هستند، مدتی طول کشید تا دخترم تصمیم نهایی را بگیرد. شهید آیتالله رئیسی نیز در این مدت صبور بودند. در سال آخر دبیرستان، دخترم پاسخ مثبت را داد و عقد کردند.
آیا برای ازدواج ایشان با دختر شما شرایط خاصی وجود داشت؟
وقتی زندگی مشترک آنها آغاز شد، دختر بنده هیچ شرطی در ازدواج نداشت و مهریه ایشان نیز مهرالسنه حضرت زهرا(س) بود. تنها شرطشان این بود که اجازه ادامه تحصیل داشته باشند. شهید آیتالله رئیسی نیز ضمن پذیرش این شرط، استقبال کردند و گفتند همسری میخواهم که پابهپای من رشد کند و نمیخواهم همسرم تنها به خانهداری بپردازد و دچار رکود شود.
در دوران زندگی مشترک نیز دخترم با کمک این شهید بزرگوار در کنکور رشته مامایی قبول و وارد عرصه پزشکی شد؛ چرا که ایشان معتقد بودند بزرگترین خدمت زنان، ورود به عرصه پزشکی است؛ اما در اولین واحد بالینی که قرار بود بگذرانند، فهمیدند این رشته با شرایط زندگیشان سازگار نیست. لذا پس از مشورت با یکدیگر تصمیم گرفتند رشته تحصیلی را تغییر بدهند. به همین دلیل دخترم در دوره فوقلیسانس فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه تربیت مدرس شرکت کرد و با کسب رتبه شاگرد اول، این رشته را در مقطع دکترا نیز ادامه داد.
شهید آیتالله رئیسی چگونه زمینه رشد و پیشرفت همسرشان را فراهم میکردند؟
در تمام این دوران، شهید آیتالله رئیسی همواره مؤید و همراه دختر بنده بودند. با وجود مسئولیتهای سنگین و گرفتاریهای کاری در دوره قضایی؛ از جمله مقابله با جریان منافقین و عملیات مرصاد، ایشان همسر خود را تشویق و حمایت میکردند تا در مسیر تحصیل و فعالیتهای علمی پیش برود.
پس از پایان دوره دکترا، دخترم در دانشگاه تربیتمدرس به کار خود ادامه داد.
به مسئولیتهای سنگین ایشان اشاره کردید، باوجود این مسئولیتها مراحل علمی را چطور سپری کردند؟
ایشان وقتی برای خواستگاری آمدند، هنوز دوران طلبگی خود را پشت سر میگذاشتند. امتیاز آقای رئیسی این بود که در تمام مسئولیتهای سنگین خود، تحصیلاتشان را نیز ادامه دادند. حتی زمانی که دادستان انقلاب تهران بودند، درس خارج را پیش مرحوم حاجآقا مجتبی تهرانی میخواندند و پس از آن وارد مدرسه دکترای فقه و حقوق شهید مطهری شدند.
از دیگر ویژگیهای برجسته شهید رئیسی جامعیت ایشان بود؛ فردی که همزمان چندین کار را به خوبی انجام میداد. ایشان با وجود گرفتاریهای سنگینی که در دوره دادستانی و مسئولیتهای بازرسی داشتند، تحصیلات حوزوی خود را تا مرحله اجتهاد ادامه دادند و همزمان به دکترای فقه و حقوق نیز دست یافتند. بنابراین هیچگاه از تحصیل دست نکشیدند.
یکی از ویژگیهای بارز آیتالله رئیسی ایستادگی ایشان در برابر «فشارها و فساد سیاسی» بود. این خصوصیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
شهید رئیسی در مسیر کاری خود هزینههای سنگینی پرداختند؛ زیرا هرگز با وضع موجود سازش نکردند و همواره به دنبال تحول بودند. اگر در مسیر کاری با جریانی برخورد میکردند که احتمال میدادند سوءاستفاده کند، بهشدت مقاومت میکردند. مقاومت شدید ایشان موجب شد دشمنان زیادی در مسیر کار برایشان ایجاد شود و برخوردهای سنگین و خشنی با ایشان صورت بگیرد. این فشارها حتی در دوره ریاست جمهوری نیز ادامه داشت و افراد مختلف تلاش میکردند مشکلاتی برای ایشان ایجاد کنند؛ اما شهید رئیسی حاضر به سازش با فساد یا جریانهای خاص لیبرالی نبودند.
این مقاومت و ناسازگاری با جریان فساد و لیبرالی، در هر موقعیت و مسئولیتی که آقای رئیسی داشتند، دشمنان بسیاری برای ایشان به وجود آورده بود حتی پیش از آنکه در قوه قضائیه و ریاست جمهوری مسئولیتی داشته باشند. نوع برخورد ایشان با جریان قضایی چنین نتایجی را به همراه داشت.
باتوجهبه شرایط کاری و مسئولیتهای ایشان، شرایط درون خانوادگی خود را چطور مدیریت میکردند؟
از نظر مالی، ایشان تنها حقوق کارمندی داشتند که حتی کفاف زندگی را هم نمیداد و هرگز به خاطر سمتهای اضافی که میگرفتند، حقوق اضافه دریافت نمیکردند. نه اضافهکاری میگرفتند و نه حق مدیریت؛ اما همسر ایشان که وارد هیئت علمی شده بود، درآمدی داشت که به کمک زندگی میآمد. با این حال زندگی توسط خود شهید آیتالله رئیسی مدیریت میشد. ایشان در زندگی مردی قاطع و مسلط بودند و همسرشان در تمام جهات تسلیم ایشان بودند. به خاطر نفوذ روحی که در خانواده داشتند، اعضای خانواده با علاقه و محبت در تمکین ایشان بودند.
علاقه میان این زن و شوهر به حدی بود که دخترم وقتی احساس میکرد اظهارنظرش ممکن است شوهرش را ناراحت کند، حرفی نمیزد. خود شهید رئیسی نیز در عین قاطعیت، طوری برخورد میکردند که انگار اختیار کامل را به همسرشان دادهاند. ایشان کاملاً مسلط بر زندگی بودند؛ اما این تسلط با اعمال قدرت یا حاکمیت همراه نبود؛ بلکه با عشق، علاقه و نفوذی که داشتند، خانواده را به تمکین قانع میکردند. این رفتار نه از سر مردسالاری یا پدرسالاری؛ بلکه از سر محبت و احترام بود.
ایشان بسیار مقید بودند در جلسات خانوادگی شرکت کنند، حتی در مراسمهای ساده و کماهمیت نیز حضور مییافتند. ارتباطات خانوادگی را چه با فامیل خودشان و چه با فامیل همسرشان گرم و صمیمی نگه میداشتند. هیچگاه فامیل احساس نمیکردند ایشان از آنها جداست. با خواهر، برادر و بهویژه مادر خود بسیار متواضع بودند. حتی با آشنایان فامیل برخوردی بسیار گرم و صمیمانه داشتند.
ایشان در ارتباطات خود بسیار مهربان و نافذ بودند و همین باعث شده بود همه ایشان را دوست داشته باشند گرچه موقعیت بالایی داشتند و میتوانستند توقعات خاصی ایجاد کنند. با این حال هیچگاه به خاطر نسبت فامیلی، امتیاز ویژهای نمیدادند. حتی وقتی من درخواست خاصی از ایشان داشتم، اگر مصلحت نمیدیدند، آن را انجام نمیدادند.
شهید آیتالله رئیسی در عین قاطعیت، به گونهای مهربان بودند که همه، ارتباطات خود را با ایشان حفظ کرده بودند؛ یعنی با وجود اینکه تلاش میکردند به خواستههایی که بر خلاف مقررات و ضوابط بود، عمل نکنند، به شکلی رفتار میکردند که همه را به خود علاقهمند نگه میداشتند؛ این علاقه ناشی از صمیمیتهایی بود که در روابط خود ایجاد کرده بودند.
یکی از مقاطع مهم کاری ایشان مربوط به وقتی بود که از جانب رهبر معظم انقلاب برای تولیت آستان قدس رضوی انتخاب شدند، دوره مدیریتی ایشان را چطور دیدید؟
کسی که حوزههای تولیت آستان قدس را قبل از ایشان در نظر داشته باشد، متوجه کارها و اقدامات ایشان میشود. مرحوم آیتالله طبسی، پیش از شهید آیتالله رئیسی تولیت این آستان را بر عهده داشتند که این مسئولیت را با پیروزی انقلاب اسلامی شروع کردند؛ یعنی زمانی که آستان قدس رضوی یکی از ادارههای دربار شاهنشاهی بود. این شخصیت بزرگ انقلابی چه خوندلی خورد تا توانست عوامل درباری، جریانها و فرهنگهای درباری و برخوردهای از بالا را در آستان قدس رضوی تصفیه و یک فرهنگ روحانی و معنوی را در حرم مطهر رضوی حاکم کند. پیش از ایشان که مدیریت آستان قدس رضوی فرهنگ شاهنشاهی داشت، یک آقای سرهنگ یا تیمسار میشد رئیس و مثل دستگاه نظامی از بالا به پایین حکومت میکرد.
این تحول عظیم رخ داد و مرحوم آیتالله طبسی در این جهت موفق بودند. زمانی که ایشان مسئولیت آستان قدس رضوی را تحویل گرفتند، کل مساحت این آستان ۳ هکتار بود و زمانی که ایشان به رحمت خدا رفتند، این مساحت به ۵۳ هکتار رسیده بود. اگر بخواهیم در تاریخ انقلاب، یک مدیریت روحانی را نشان بگذاریم، از همه جالبتر مدیریت مرحوم آیتالله طبسی بود.
رهبر معظم انقلاب با توجه به حساسیت و توجه خاصی که به آستان قدس رضوی داشتند، شخصاً شهید آیتالله رئیسی را برای تولیت آستان مقدس رضوی انتخاب کردند و بنده کاملاً از این موضوع بیخبر بودم. بعدها فهمیدم ایشان با شهید آیتالله رئیسی در تهران چندین جلسه داشتند و دغدغههای خود را درباره مدیریت و چگونگی عملکرد آستان قدس رضوی برای ایشان توضیح دادند؛ تنها جملهای که رهبر معظم انقلاب در آن زمان به بنده گفتند این بود که در مراسم تشییع پیکر آیتالله طبسی، وقتی به نماز ایستاده بودیم، به آقایی که جلو بنده ایستاده بودند، گفتند شما بروید عقب و به بنده فرمودند جلوتر بایستم. لذا انتخاب شهید رئیسی برای تولیت آستان، هیچ ارتباطی به بنده و موقعیت من نداشت.
شهید آیتالله رئیسی در این شرایط که مسئولیت تولیت آستان قدس رضوی را بر عهده گرفتند، دوباره این آستان را بر اساس دو جریان روحانیت و وضعیت خاصه فکری خودشان که آستان قدس یک پایگاه امدادرسی به محرومین باشد، بازسازی کردند تا قشر مستضعف و محروم، از امتیازات آستان قدس رضوی استفاده کنند. معتقد بودند این فقرا و محرومین مشهد و استان عائله امام رضا(ع) هستند و باید امکانات آستان قدس از این نظر آنها را اداره کند.
ایشان با بازنگری در ساختار مدیریتی آستان قدس، تمرکز اصلی را بر خدمترسانی به زائران و مجاوران قرار دادند. ایشان با ایجاد معاونت امداد مستضعفان و تأسیس بنیاد کرامت، زمینههای حمایت از نیازمندان را فراهم کردند؛ توزیع غذای گرم، ساخت درمانگاهها و مدارس در مناطق محروم و تکمیل پروژههای عمرانی حاشیه مشهد ازجمله اقدامهای شاخص در این حوزه بود. در این مدت ایشان برای فقرای حاشیه شهر مشهد مواد غذایی تهیه کردند که آنها حداقل شام شب داشته باشند.
روحیه شخصی و رفتارهای فردی ایشان در تولیت آستان قدس رضوی چگونه بود؟
ایشان در خدمت آستان قدس اخلاص فوقالعادهای داشتند. نخست اینکه در بسیاری از مواقع کارهای خدماتی حرم مطهر را خودشان انجام میدادند. حتی یک شب که برف سنگینی باریده بود و مردم نمیتوانستند در صحنها حرکت کنند، نصف شب خودشان آمدند و با کمک خادمین، برفروبی صحنها را انجام دادند.
امتیاز این شهید بزرگوار این بود که هیچوقت در کار برای خودشان شأنی قائل نبودند؛ نمیگفتند این کار در شأن من نیست و در خدمات حرم مطهر مقید بودند که خودشان مباشرت کنند. خیلی از خدماتی که مثلاً قبلاً رسم نبود تولیت انجام بدهد، ایشان انجام میدادند؛ چون برای خودشان شأنی قائل نبودند. وقتی پای خدمت به امام رضا(ع) میرسید، خودشان را یک خادم کوچک میدیدند. وابستگی ایشان به حرم مطهر رضوی به گونهای بود که وقتی مثلاً داخل ضریح مشرف میشدند، تمام آن زمانی که مشغول تنظیف و تطهیر ضریح مطهر بودند، با اشک، گریه و توجه و زیارت این اقدام را انجام میدادند.
ظاهراً ایشان از اینکه بعد از آستان قدس رضوی به قوه قضائیه میروند کمی دلگیر بودند، این ناراحتی مربوط به چه بود؟
آیتالله رئیسی به امام رضا(ع) ارادت ویژه داشتند و مقید بودند که حتماً سحرها به حرم مطهر مشرف شوند و اعمال را در آنجا انجام دهند؛ لذا ارادت شدیدی به امام هشتم(ع) داشتند. وقتی قرار شد از آستان قدس بروند، یک هفته کامل ایشان گریه میکردند که چرا من باید از این آستان جدا شوم؟
وقتی میخواستند ریاست قوه قضائیه را به ایشان بدهند، خدمت رهبر معظم انقلاب که رسیدند، به آقا عرض کردند شما مرا از بهشت خدمت به سختی قضاوت و داوری کشاندید. رهبر معظم انقلاب فرمودند: «اگر شما بتوانید آثاری را انجام بدهید که مفاسد کاملاً ریشهکن و کشور امام رضا(ع) تطهیر و تنظیف بشود، از هر خدمتی برای شما بهتر است».
وقتی ایشان از حرم مطهر رضوی جدا شدند، به اندک مناسبتی خود را به حرم میرساندند. وقتی خانواده ایشان هم مجبور به ترک مشهد و حرم مطهر شدند، بسیار ناراحت بودند.
همچنین این شخصیت بزرگوار مقید بودند در بیشتر روزهایی که مستحب بود، روزه بگیرند. اکثر روزها در ماههای رجب و شعبان روزه میگرفتند. خیلی به مستحبات و عبادات مقید بودند. بعضیها خیلی نسبت به ایشان وقتی از سفر چین برگشتند، بیانصافی کردند؛ درحالیکه تنها رفت و آمد به چین ۱۶ ساعت طول کشیده بود و تمام جلسات چین ۱۲ ساعت بود؛ یعنی کل آن کار، جلسات، قرارداد، برنامه و بحث را با ۱۲ ساعت تمام کردند. هر سفر خارجی که میرفتند، به هیچ وجه دنبال این نبودند که یک روز بیشتر بمانند، استراحت کنند یا جایی را بگردند. به محض اینکه کارشان تمام میشد، برمیگشتند.
خدا بیامرزد آقای امیر عبداللهیان، ایشان نقل میکرد وقتی شهید آیتالله رئیسی با خستگی شدید از یک سفر استرسزا و کاری با هواپیما برگشتند، ما همه خوابیدیم. یکمرتبه از خواب پریدم و دیدم ایشان وسط هواپیما ایستاده و مشغول خواندن نافله شب هستند؛ یعنی با آن خستگی، نافله شبشان ترک نمیشد. در منزل هم که بودند، بایستی در آن ساعت معین بیدار میشدند و نافله شب را میخواندند.
آشنایی آیتالله رئیسی با خانواده شما چگونه شکل گرفت؟
ایشان چون تحت کفالت برادر بزرگترشان بودند، ادامه کفالت و تحصیلشان در قم به حجتالاسلام سید ناصر حسینی خدادادی سپرده شد تا بهخاطر سن کم، هم کفالت ایشان را بر عهده بگیرند و هم از نظر تحصیلی به برنامه ایشان رسیدگی کنند. پس از چند سال اقامت در قم، شهید آیتالله رئیسی وارد مدرسه علمیه حقانی قم شدند و تحت تعلیم و تربیت شهید آیتالله بهشتی و شهید آیتالله قدوسی قرار گرفتند که به دلیل هوش و استعدادی که با وجود سن کم خود داشتند، مورد توجه این شهیدان بزرگوار قرار گرفتند.
از آنجا که ایشان تحت کفالت حجتالاسلام حسینی خدادادی بودند و این عالم بزرگوار نیز داماد پسر عموی بنده بودند و نسبت فامیلی میان ما وجود داشت، خانواده ایشان نیز از صبیه ما برای شهید آیتالله رئیسی خواستگاری کردند. صبیه بنده نیز در آن زمان سن کمی داشتند و نمیتوانستند تصمیم قطعی برای ازدواج بگیرند. با توجه به فرهنگ خانوادگی ما که جریان پدرسالاری در آن جایی ندارد و فرزندان از نوجوانی در تصمیمگیریها و انتخابهایشان آزاد هستند، مدتی طول کشید تا دخترم تصمیم نهایی را بگیرد. شهید آیتالله رئیسی نیز در این مدت صبور بودند. در سال آخر دبیرستان، دخترم پاسخ مثبت را داد و عقد کردند.
آیا برای ازدواج ایشان با دختر شما شرایط خاصی وجود داشت؟
وقتی زندگی مشترک آنها آغاز شد، دختر بنده هیچ شرطی در ازدواج نداشت و مهریه ایشان نیز مهرالسنه حضرت زهرا(س) بود. تنها شرطشان این بود که اجازه ادامه تحصیل داشته باشند. شهید آیتالله رئیسی نیز ضمن پذیرش این شرط، استقبال کردند و گفتند همسری میخواهم که پابهپای من رشد کند و نمیخواهم همسرم تنها به خانهداری بپردازد و دچار رکود شود.
در دوران زندگی مشترک نیز دخترم با کمک این شهید بزرگوار در کنکور رشته مامایی قبول و وارد عرصه پزشکی شد؛ چرا که ایشان معتقد بودند بزرگترین خدمت زنان، ورود به عرصه پزشکی است؛ اما در اولین واحد بالینی که قرار بود بگذرانند، فهمیدند این رشته با شرایط زندگیشان سازگار نیست. لذا پس از مشورت با یکدیگر تصمیم گرفتند رشته تحصیلی را تغییر بدهند. به همین دلیل دخترم در دوره فوقلیسانس فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه تربیت مدرس شرکت کرد و با کسب رتبه شاگرد اول، این رشته را در مقطع دکترا نیز ادامه داد.
شهید آیتالله رئیسی چگونه زمینه رشد و پیشرفت همسرشان را فراهم میکردند؟
در تمام این دوران، شهید آیتالله رئیسی همواره مؤید و همراه دختر بنده بودند. با وجود مسئولیتهای سنگین و گرفتاریهای کاری در دوره قضایی؛ از جمله مقابله با جریان منافقین و عملیات مرصاد، ایشان همسر خود را تشویق و حمایت میکردند تا در مسیر تحصیل و فعالیتهای علمی پیش برود.
پس از پایان دوره دکترا، دخترم در دانشگاه تربیتمدرس به کار خود ادامه داد.
به مسئولیتهای سنگین ایشان اشاره کردید، باوجود این مسئولیتها مراحل علمی را چطور سپری کردند؟
ایشان وقتی برای خواستگاری آمدند، هنوز دوران طلبگی خود را پشت سر میگذاشتند. امتیاز آقای رئیسی این بود که در تمام مسئولیتهای سنگین خود، تحصیلاتشان را نیز ادامه دادند. حتی زمانی که دادستان انقلاب تهران بودند، درس خارج را پیش مرحوم حاجآقا مجتبی تهرانی میخواندند و پس از آن وارد مدرسه دکترای فقه و حقوق شهید مطهری شدند.
از دیگر ویژگیهای برجسته شهید رئیسی جامعیت ایشان بود؛ فردی که همزمان چندین کار را به خوبی انجام میداد. ایشان با وجود گرفتاریهای سنگینی که در دوره دادستانی و مسئولیتهای بازرسی داشتند، تحصیلات حوزوی خود را تا مرحله اجتهاد ادامه دادند و همزمان به دکترای فقه و حقوق نیز دست یافتند. بنابراین هیچگاه از تحصیل دست نکشیدند.
یکی از ویژگیهای بارز آیتالله رئیسی ایستادگی ایشان در برابر «فشارها و فساد سیاسی» بود. این خصوصیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
شهید رئیسی در مسیر کاری خود هزینههای سنگینی پرداختند؛ زیرا هرگز با وضع موجود سازش نکردند و همواره به دنبال تحول بودند. اگر در مسیر کاری با جریانی برخورد میکردند که احتمال میدادند سوءاستفاده کند، بهشدت مقاومت میکردند. مقاومت شدید ایشان موجب شد دشمنان زیادی در مسیر کار برایشان ایجاد شود و برخوردهای سنگین و خشنی با ایشان صورت بگیرد. این فشارها حتی در دوره ریاست جمهوری نیز ادامه داشت و افراد مختلف تلاش میکردند مشکلاتی برای ایشان ایجاد کنند؛ اما شهید رئیسی حاضر به سازش با فساد یا جریانهای خاص لیبرالی نبودند.
این مقاومت و ناسازگاری با جریان فساد و لیبرالی، در هر موقعیت و مسئولیتی که آقای رئیسی داشتند، دشمنان بسیاری برای ایشان به وجود آورده بود حتی پیش از آنکه در قوه قضائیه و ریاست جمهوری مسئولیتی داشته باشند. نوع برخورد ایشان با جریان قضایی چنین نتایجی را به همراه داشت.
باتوجهبه شرایط کاری و مسئولیتهای ایشان، شرایط درون خانوادگی خود را چطور مدیریت میکردند؟
از نظر مالی، ایشان تنها حقوق کارمندی داشتند که حتی کفاف زندگی را هم نمیداد و هرگز به خاطر سمتهای اضافی که میگرفتند، حقوق اضافه دریافت نمیکردند. نه اضافهکاری میگرفتند و نه حق مدیریت؛ اما همسر ایشان که وارد هیئت علمی شده بود، درآمدی داشت که به کمک زندگی میآمد. با این حال زندگی توسط خود شهید آیتالله رئیسی مدیریت میشد. ایشان در زندگی مردی قاطع و مسلط بودند و همسرشان در تمام جهات تسلیم ایشان بودند. به خاطر نفوذ روحی که در خانواده داشتند، اعضای خانواده با علاقه و محبت در تمکین ایشان بودند.
علاقه میان این زن و شوهر به حدی بود که دخترم وقتی احساس میکرد اظهارنظرش ممکن است شوهرش را ناراحت کند، حرفی نمیزد. خود شهید رئیسی نیز در عین قاطعیت، طوری برخورد میکردند که انگار اختیار کامل را به همسرشان دادهاند. ایشان کاملاً مسلط بر زندگی بودند؛ اما این تسلط با اعمال قدرت یا حاکمیت همراه نبود؛ بلکه با عشق، علاقه و نفوذی که داشتند، خانواده را به تمکین قانع میکردند. این رفتار نه از سر مردسالاری یا پدرسالاری؛ بلکه از سر محبت و احترام بود.
ایشان بسیار مقید بودند در جلسات خانوادگی شرکت کنند، حتی در مراسمهای ساده و کماهمیت نیز حضور مییافتند. ارتباطات خانوادگی را چه با فامیل خودشان و چه با فامیل همسرشان گرم و صمیمی نگه میداشتند. هیچگاه فامیل احساس نمیکردند ایشان از آنها جداست. با خواهر، برادر و بهویژه مادر خود بسیار متواضع بودند. حتی با آشنایان فامیل برخوردی بسیار گرم و صمیمانه داشتند.
ایشان در ارتباطات خود بسیار مهربان و نافذ بودند و همین باعث شده بود همه ایشان را دوست داشته باشند گرچه موقعیت بالایی داشتند و میتوانستند توقعات خاصی ایجاد کنند. با این حال هیچگاه به خاطر نسبت فامیلی، امتیاز ویژهای نمیدادند. حتی وقتی من درخواست خاصی از ایشان داشتم، اگر مصلحت نمیدیدند، آن را انجام نمیدادند.
شهید آیتالله رئیسی در عین قاطعیت، به گونهای مهربان بودند که همه، ارتباطات خود را با ایشان حفظ کرده بودند؛ یعنی با وجود اینکه تلاش میکردند به خواستههایی که بر خلاف مقررات و ضوابط بود، عمل نکنند، به شکلی رفتار میکردند که همه را به خود علاقهمند نگه میداشتند؛ این علاقه ناشی از صمیمیتهایی بود که در روابط خود ایجاد کرده بودند.
یکی از مقاطع مهم کاری ایشان مربوط به وقتی بود که از جانب رهبر معظم انقلاب برای تولیت آستان قدس رضوی انتخاب شدند، دوره مدیریتی ایشان را چطور دیدید؟
کسی که حوزههای تولیت آستان قدس را قبل از ایشان در نظر داشته باشد، متوجه کارها و اقدامات ایشان میشود. مرحوم آیتالله طبسی، پیش از شهید آیتالله رئیسی تولیت این آستان را بر عهده داشتند که این مسئولیت را با پیروزی انقلاب اسلامی شروع کردند؛ یعنی زمانی که آستان قدس رضوی یکی از ادارههای دربار شاهنشاهی بود. این شخصیت بزرگ انقلابی چه خوندلی خورد تا توانست عوامل درباری، جریانها و فرهنگهای درباری و برخوردهای از بالا را در آستان قدس رضوی تصفیه و یک فرهنگ روحانی و معنوی را در حرم مطهر رضوی حاکم کند. پیش از ایشان که مدیریت آستان قدس رضوی فرهنگ شاهنشاهی داشت، یک آقای سرهنگ یا تیمسار میشد رئیس و مثل دستگاه نظامی از بالا به پایین حکومت میکرد.
این تحول عظیم رخ داد و مرحوم آیتالله طبسی در این جهت موفق بودند. زمانی که ایشان مسئولیت آستان قدس رضوی را تحویل گرفتند، کل مساحت این آستان ۳ هکتار بود و زمانی که ایشان به رحمت خدا رفتند، این مساحت به ۵۳ هکتار رسیده بود. اگر بخواهیم در تاریخ انقلاب، یک مدیریت روحانی را نشان بگذاریم، از همه جالبتر مدیریت مرحوم آیتالله طبسی بود.
رهبر معظم انقلاب با توجه به حساسیت و توجه خاصی که به آستان قدس رضوی داشتند، شخصاً شهید آیتالله رئیسی را برای تولیت آستان مقدس رضوی انتخاب کردند و بنده کاملاً از این موضوع بیخبر بودم. بعدها فهمیدم ایشان با شهید آیتالله رئیسی در تهران چندین جلسه داشتند و دغدغههای خود را درباره مدیریت و چگونگی عملکرد آستان قدس رضوی برای ایشان توضیح دادند؛ تنها جملهای که رهبر معظم انقلاب در آن زمان به بنده گفتند این بود که در مراسم تشییع پیکر آیتالله طبسی، وقتی به نماز ایستاده بودیم، به آقایی که جلو بنده ایستاده بودند، گفتند شما بروید عقب و به بنده فرمودند جلوتر بایستم. لذا انتخاب شهید رئیسی برای تولیت آستان، هیچ ارتباطی به بنده و موقعیت من نداشت.
شهید آیتالله رئیسی در این شرایط که مسئولیت تولیت آستان قدس رضوی را بر عهده گرفتند، دوباره این آستان را بر اساس دو جریان روحانیت و وضعیت خاصه فکری خودشان که آستان قدس یک پایگاه امدادرسی به محرومین باشد، بازسازی کردند تا قشر مستضعف و محروم، از امتیازات آستان قدس رضوی استفاده کنند. معتقد بودند این فقرا و محرومین مشهد و استان عائله امام رضا(ع) هستند و باید امکانات آستان قدس از این نظر آنها را اداره کند.
ایشان با بازنگری در ساختار مدیریتی آستان قدس، تمرکز اصلی را بر خدمترسانی به زائران و مجاوران قرار دادند. ایشان با ایجاد معاونت امداد مستضعفان و تأسیس بنیاد کرامت، زمینههای حمایت از نیازمندان را فراهم کردند؛ توزیع غذای گرم، ساخت درمانگاهها و مدارس در مناطق محروم و تکمیل پروژههای عمرانی حاشیه مشهد ازجمله اقدامهای شاخص در این حوزه بود. در این مدت ایشان برای فقرای حاشیه شهر مشهد مواد غذایی تهیه کردند که آنها حداقل شام شب داشته باشند.
روحیه شخصی و رفتارهای فردی ایشان در تولیت آستان قدس رضوی چگونه بود؟
ایشان در خدمت آستان قدس اخلاص فوقالعادهای داشتند. نخست اینکه در بسیاری از مواقع کارهای خدماتی حرم مطهر را خودشان انجام میدادند. حتی یک شب که برف سنگینی باریده بود و مردم نمیتوانستند در صحنها حرکت کنند، نصف شب خودشان آمدند و با کمک خادمین، برفروبی صحنها را انجام دادند.
امتیاز این شهید بزرگوار این بود که هیچوقت در کار برای خودشان شأنی قائل نبودند؛ نمیگفتند این کار در شأن من نیست و در خدمات حرم مطهر مقید بودند که خودشان مباشرت کنند. خیلی از خدماتی که مثلاً قبلاً رسم نبود تولیت انجام بدهد، ایشان انجام میدادند؛ چون برای خودشان شأنی قائل نبودند. وقتی پای خدمت به امام رضا(ع) میرسید، خودشان را یک خادم کوچک میدیدند. وابستگی ایشان به حرم مطهر رضوی به گونهای بود که وقتی مثلاً داخل ضریح مشرف میشدند، تمام آن زمانی که مشغول تنظیف و تطهیر ضریح مطهر بودند، با اشک، گریه و توجه و زیارت این اقدام را انجام میدادند.
ظاهراً ایشان از اینکه بعد از آستان قدس رضوی به قوه قضائیه میروند کمی دلگیر بودند، این ناراحتی مربوط به چه بود؟
آیتالله رئیسی به امام رضا(ع) ارادت ویژه داشتند و مقید بودند که حتماً سحرها به حرم مطهر مشرف شوند و اعمال را در آنجا انجام دهند؛ لذا ارادت شدیدی به امام هشتم(ع) داشتند. وقتی قرار شد از آستان قدس بروند، یک هفته کامل ایشان گریه میکردند که چرا من باید از این آستان جدا شوم؟
وقتی میخواستند ریاست قوه قضائیه را به ایشان بدهند، خدمت رهبر معظم انقلاب که رسیدند، به آقا عرض کردند شما مرا از بهشت خدمت به سختی قضاوت و داوری کشاندید. رهبر معظم انقلاب فرمودند: «اگر شما بتوانید آثاری را انجام بدهید که مفاسد کاملاً ریشهکن و کشور امام رضا(ع) تطهیر و تنظیف بشود، از هر خدمتی برای شما بهتر است».
وقتی ایشان از حرم مطهر رضوی جدا شدند، به اندک مناسبتی خود را به حرم میرساندند. وقتی خانواده ایشان هم مجبور به ترک مشهد و حرم مطهر شدند، بسیار ناراحت بودند.
همچنین این شخصیت بزرگوار مقید بودند در بیشتر روزهایی که مستحب بود، روزه بگیرند. اکثر روزها در ماههای رجب و شعبان روزه میگرفتند. خیلی به مستحبات و عبادات مقید بودند. بعضیها خیلی نسبت به ایشان وقتی از سفر چین برگشتند، بیانصافی کردند؛ درحالیکه تنها رفت و آمد به چین ۱۶ ساعت طول کشیده بود و تمام جلسات چین ۱۲ ساعت بود؛ یعنی کل آن کار، جلسات، قرارداد، برنامه و بحث را با ۱۲ ساعت تمام کردند. هر سفر خارجی که میرفتند، به هیچ وجه دنبال این نبودند که یک روز بیشتر بمانند، استراحت کنند یا جایی را بگردند. به محض اینکه کارشان تمام میشد، برمیگشتند.
خدا بیامرزد آقای امیر عبداللهیان، ایشان نقل میکرد وقتی شهید آیتالله رئیسی با خستگی شدید از یک سفر استرسزا و کاری با هواپیما برگشتند، ما همه خوابیدیم. یکمرتبه از خواب پریدم و دیدم ایشان وسط هواپیما ایستاده و مشغول خواندن نافله شب هستند؛ یعنی با آن خستگی، نافله شبشان ترک نمیشد. در منزل هم که بودند، بایستی در آن ساعت معین بیدار میشدند و نافله شب را میخواندند.
نظر شما