مرحوم علامه حسن زاده آملی در یکی از فرمایشات خود به نقل از استاد خود مرحوم علامه طباطبائی به موضوع «مراقبت نفس و سعادت انسان» پرداختند که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
به یاد فرمایش بسیار شریف، متین و عمیق مرحوم استادم، جناب علامه طباطبایی (رضوانالله تعالی علیه)، که فرمودند: «تخم سعادت، مراقبت است.»
بله، ایشان تصریح فرمودند که سعادت انسان در گرو مراقبت است؛ مراقبتی که از خود آغاز میشود.
مراقبت یعنی کشیک نفس، یعنی مواظبت دائمی از حالات و افعال نفس. اینکه انسان از خود بپرسد: «من میخواهم به کجا بروم؟ درون من به کدام سو در حرکت است؟».
و اینکه انسان منتظر نماند که دیگران به سراغ او بیایند یا چیزی به او بیاموزند، بلکه خود باید راه را بیابد و دیگران از او بیاموزند.
اگر سخنی میشنوید، باید آن را در خود پیاده کنید، در نفس خود متحقق سازید.
انسان باید در خود پیاده کند، نه اینکه فقط شنوندهی کلمات و آموزهها باشد.
نفس انسان همانند کپسولی یا حبّی نیست که صرفاً در دهان گذاشته شود و انسان را به مقصدی ببرد.
چنین نیست که بدون تلاش، بدون ریاضت و بدون مجاهده، چیزی حاصل شود.
آری، انسان باید زحمت بکشد، ریاضت بکشد، و آموزههای قرآن و دین را در بطن زندگی خود عملی سازد. دین دستور صرف نیست، بلکه برنامهای برای زندگی است.
کشیک نفس یعنی مراقب نهال وجود خود بودن، همانگونه که باغبان بر نهال نظارت دارد، باید بدانی هر دمی که فرو میبری و برمیآوری، به حساب توست.
نیتی که میکنی، به حساب تو نوشته میشود، بر اساس نص قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهمالسلام) که متّصل به قرآن ملکوتیاند و متصف به مقامات قرب الهی، کسانی که میتوانند اسرار قرآن را درک کنند.
استاد ما تصریح کردند که باید این معارف را در خود پیاده کنی؛ نه فقط بشنوی، بلکه در وجود خود به منصه ظهور برسانی.
خدا رحمت کند آن بزرگوار را که فرمود: «تخم سعادت، مراقبت است. بادِ کشیکِ نفس را باید تقویت کرد، باید پرورش داد.» نباید عجله کرد.
آنان که زود به چیزی دست مییابند، پخته نمیشوند؛ اما آنان که دیر میگیرند، پختهتر، عمیقتر و ظرفیتی قویتر پیدا میکنند.
اینان میتوانند لقمههای سنگینتر و نعمتهای والاتر را درک کنند، و بر سر سفرههای پرنعمت معنوی حاضر شوند و از طعمهای برتر بهرهمند شوند.
بنابراین، شتاب نکن. بنشین. عجله برای چیست؟ شتابزدگی در طریق بندگی جایگاهی ندارد.
غالباً در شما سالکان، این حال مشاهده میشود که فرمایشاتی بیان میفرمایید، و البته باید هم بفرمایید و باید هم در پی آن بوده باشید. همان مقدار که میدانید، باید در خود پیاده کنید.
اکنون که از مرحلهای عبور کردهاید، نوبت آن است که برای مرحلهی بعدی، برای آنچه نمیدانید، از دیگران سؤال کنید.
اما دربارهی آنچه میدانید ولی در خود پیاده نکردهاید، نخست باید بدان بپردازید.
آری، ما آنچه میدانیم را هنوز در خود پیاده نکردهایم. مراقبت باید در نفس رسوخ کند.
اگر آنچه شنیدهای، در وجودت نفوذ نکرده، پس چرا شکایت میکنی؟ شکایت از چیست؟
آنچه هنوز در کام جانت نرفته، از فقدان آن گلایه مکن. این نخستین مرحلهی سیر و سلوک است: مراقبت.
و این مراقبت است که انسان را به جایی میکشاند که در تأمل جبروت منغمس میشود.
آنگاه است که انسان درمییابد که خوی و طبیعت و سرشت انسانی، خویپذیر است؛ یعنی قابلیت تربیت و دگرگونی دارد.
نظر شما