یکی از فیلمهایی که در چهلوسومین جشنواره فیلم فجر سروصدای زیادی به پا کرد، «زیبا صدایم کن» ساخته رسول صدرعاملی بود؛ اثری که طبق گفته کارگردان پس از دو سال تلاش و کار دقیق روی فیلمنامه، با اقتباس آزاد از رمان پرفروش فرهاد حسنزاده، به این جشنواره رسید و نگاه بسیاری را به خود جلب کرد.
رسول صدرعاملی، کارگردان شناختهشده و باسابقه سینمای ایران، که همواره دغدغههای اجتماعی بهخصوص در حوزه دختران نوجوان و جوان را در آثارش دنبال کرده، این بار دست به ریسک تازهای زد و دوربین خود را به سمت پدران ایرانی چرخاند. او در «زیبا صدایم کن» تلاش کرده است تا تصویری متفاوت از رابطه پیچیده و پرچالش پدر و دختر را در دنیای امروز به نمایش بگذارد.
فیلمنامه «زیبا صدایم کن» با همکاری آرش صادقبیگی، میلاد صدرعاملی و محمدرضا صدرعاملی نوشته شده و در قلب داستان، چهار بازیگر اصلی؛ امین حیایی، ژولیت رضاعی، ستاره پسیانی و مهران غفوریان، با بازی بینظیرشان شخصیتهای داستان را زنده کردهاند.
داستان فیلم در خیابان ولیعصر تهران، در جریان یک روز به ظاهر عادی رخ میدهد؛ قصه پدری که در گیرودار بیماری اعصاب به سختی تلاش میکند تا نقش واقعی پدر را برای دخترش ایفا کند، و دختری که در برابر شرایط سخت زندگی، گاهی حتی بیش از یک دختر، نقش پدر را به دوش میکشد.
خسرو، با بازی تاثیرگذار و عمیق امین حیایی، مرد جوانی است که در آسایشگاه روانی بستری است اما در روز تولد شانزده سالگی دخترش، زیبا، تصمیم میگیرد از آسایشگاه فرار کند تا برای او روزی متفاوت و بهیادماندنی بسازد. این فرار پرتنش و پرچالش، در دل شهر و با بازی چشمنواز بازیگران، روایتی تاثیرگذار از عشق و مسئولیت را به تصویر میکشد.
بهرهگیری هوشمندانه از لوکیشنها
فیلم از نظر کارگردانی و دیالوگنویسی در سطح قابل قبولی قرار دارد، بهخصوص در سکانسهایی مانند گفتوگوی پدر و دختر روی موتور که دیالوگهای ساده اما دلنشین و باورپذیری رد و بدل میشود. با این حال، روند فیلم به مرور بیش از حد به سمت فضایی رمانتیک و حتی گاهی به سبک فیلمهای هندی کشیده میشود. سکانسی که زیبا روی جرثقیل به دنبال پدر میرود، به لحاظ باورپذیری افت میکند و کشدار شدن آن ممکن است مخاطب را خسته کند.
البته در فیلم چند واقعه کوچک وجود دارد که به نظر میرسد بدون بستر منطقی کافی رخ داده و در مسیر داستان تاثیرگذاری مطلوب را ندارند. همچنین پایانبندی فیلم میتوانست به شکل غیرمستقیم و ظریفتری ارائه شود تا حس تکمیلشدگی و همراهی بیشتر با مخاطب ایجاد کند.
اما نقطه قوت مهم دیگر فیلم، بهرهگیری درست از جغرافیای تهران است. انتخاب لوکیشنهایی مثل خیابان ولیعصر، دبیرستان انوشیروان عادل و شعبه قدیمی بانک ملی، فضاسازی و هویت بصری قدرتمندی به فیلم داده است که هم خوانایی خاصی با فضای داستان دارد و هم مخاطب ایرانی را با دنیای ملموس فیلم همراه میکند.
بازیهای درخشان و تاثیرگذار
«زیبا صدایم کن» نویدبخش این پیام است که عشق، قویتر از هر مانعی است و میتواند همه محدودیتها را کنار بزند. از نظر ساختار روایی، فیلم موفق شده تا رابطهای غیرکلیشهای و تازه میان پدر و دختر خلق کند، هرچند ریتم و تدوین کار میتوانست روانتر و بهتر باشد.
امین حیایی در نقش خسرو، با ظرافتی مثالزدنی، تصویری از پدری عاشق، درگیر و در عین حال آسیبدیده را ارائه میدهد که به خوبی پیام فیلم را درباره تبعیض و برچسبهای اجتماعی منتقل میکند. حرکات بدن، نگاهها و کلام او، همگی در همآمیخته شدهاند تا حضوری باورپذیر و قوی شکل دهند که مخاطب را تا آخرین لحظه با خود همراه نگه میدارد.
ژولیت رضاعی نیز بازی درخشانی ارائه کرده است؛ بازیگر جوانی که با تجربه صدرعاملی در هدایت بازیگران نوظهور، بهخوبی توانسته عمق احساسات و تضادهای درونی دختر نوجوان را نمایش دهد. او موفق شده نقش زیبا را نه فقط به عنوان دختر یک پدر بیمار، بلکه به عنوان یک شخصیت مستقل و پرانرژی به تصویر بکشد.
با این حال، شخصیتپردازی نقشهای آرش و مادر نیاز به پرداخت بیشتری داشت تا از اغراق و کلیشه دور شود و به فرم طبیعیتری برسد.
بازی سایه و صدا در خدمت روایت
روند تصویری رابطه پدر و دختر از نکات حائز اهمیت و توجه فیلم است. در ابتدا دختر حتی از سایه پدر هم فراری است اما در میانه داستان، با گفتوگو و درک متقابل، رابطهای نزدیک و همراه شکل میگیرد. در پایان، زیبا تبدیل به سایه و نگهبان پدر میشود؛ این جابهجایی نقشها با قابهای تصویری دقیق و حسابشده، به انتقال موثر پیام فیلم کمک میکند.
فیلمبرداری سامان لطیفیان نیز یکی از نقاط قوت اثر است؛ او با استفاده هنرمندانه از تکنیک مثلث رامبراند و نورپردازی ظریف، بازی نور و سایه را به گونهای به کار گرفته که به عمق احساسی بازیگران افزوده است.
یکی از نکات منحصر به فرد فیلم، استفاده از موسیقی متن و صداگذاری توسط کریستف رضاعی است که بهویژه در لحظات حملههای عصبی خسرو، با بهکارگیری اصوات الکترونیک، فضای ذهنی آشفتۀ شخصیت را به خوبی منتقل میکند. این تکنیک صداگذاری، همراه با نمایش توأمان دنیای پرشور دختری نوجوان و معضل بیماری پدر، لایهای چندبعدی به روایت فیلم افزوده است.
اقتباسی موفق و تاثیرگذار
همانطور که پیشتر اشاره شد، «زیبا صدایم کن» اقتباسی آزاد و هوشمندانه از رمان فرهاد حسنزاده است؛ یکی از برجستهترین نویسندگان نوجوان ایرانی. رمانی که نه تنها در ایران بلکه در سطح بینالمللی هم مورد توجه قرار گرفته و جوایز متعددی مانند انتخاب شورای کتاب کودک و حضور در فهرستهای افتخار کتابخانههای معتبر جهان را کسب کرده است.
اگرچه فیلم در چارچوب کلی داستان و شخصیتها به کتاب وفادار است، اما فیلمنامهنویسان با تغییراتی حسابشده در سناریو، تلاش کردهاند تا آسیبها و معضلاتی که زیبا در نبود پدر تجربه میکند را برجستهتر و ملموستر نشان دهند. این تغییرات نه تنها به ساختار داستانی فیلم لطمه نزده، بلکه در خدمت رساندن بهتر پیام اصلی اثر قرار گرفته است. در مجموع باید گفت سالهاست سینمای ایران به فیلمی با محوریت رابطه پدر و دختر و تاثیر مثبت رفتار پدران در زندگی دختران نیاز داشت و «زیبا صدایم کن» در این حوزه جای خالی مهمی را پر کرده است.
این فیلم اقتباسی را میتوان از موفقترین نمونههای سینمای اقتباسی ایران دانست که بهخوبی توانسته از پس انتقال حس و پیام داستان برآید و مخاطب را با خود همراه کند.
نظر شما