رئیس انجمن علمی سالمندان ایران به قدس آنلاین می گوید: واقعیت این است که سالمندان ما در این روزهای بحرانی، هم به لحاظ روانی و هم جسمی و اجتماعی در وضعیت بسیار حساسی قرار داشتند.
احمد دلبری ادامه می دهد: در حملات اخیر، چند گروه از سالمندان بیش از دیگران زیر فشار بودند.گروه نخست، سالمندان تنها و بی سرپرستی بودند که در نبود همراه یا مراقب دچار اضطراب شدید، و ناتوانی در تصمیم گیری سریع شدند.
همچنین سالمندانی که بیماری زمینهای مانند نارسایی قلبی، زوال عقل، دیابت یا بیماریهای روانی داشتند. این گروه با کوچکترین اضطراب ممکن است وضعیتشان وخیم شود.
سومین گروه، سالمندان ساکن در مناطق کمبرخوردار و فاقد دسترسی به خدمات فوری هستند، بهویژه آنهایی که از حمایت اجتماعی، امنیت مالی یا خدمات بهداشتی درمانی محروم بودند.
این استاد تمام دانشگاه تأکید می کند: در شرایط جنگی، سالمندان نهتنها به مراقبت پزشکی نیاز دارند، بلکه به اطمینان روانی، ارتباط انسانی و اطلاعات ساده و مطمئن هم نیازمندند.
اما متأسفانه، در بسیاری از خانهها، تاکید افراطی بر اخبار، فضای ترسآور، و نداشتن گفتوگو با سالمندان منجر به تشدید اضطراب، اختلال خواب، و حتی حملات عصبی در برخی موارد شد.
از سوی دیگر، سالمندانی که خاطرات تلخ جنگ ایران و عراق را در ذهن دارند، ممکن است در شرایطی مانند این روزها دچار بازگشت ناخودآگاه خاطرات، کابوس شبانه یا رفتارهای وسواسی شوند.
نکته مهم اینجاست که امنیت روانی برای سالمندان مهمتر از امنیت فیزیکی است. در چنین شرایطی، نقش خانوادهها، مراقبان، رسانهها و مسئولان در آرامسازی، همراهی و انتقال حس پایداری و اطمینان بسیار حیاتی است.
نگاه ویژه مسئولان به وضعیت سالمندان
لازم است سیاستگذاران در تدوین دستورالعملهای بحران، نگاه ویژهای به وضعیت سالمندان داشته باشند؛ چرا که آینده جمعیتی ایران با افزایش چشمگیر سالمندی در دهههای پیشرو، نیازمند زیرساختهای روانی و اجتماعی برای محافظت از این گروه در بحرانهاست.
متخصص سالمندان بر این باور است که فرهنگ تابآوری، ارتباط میاننسلی، گفتوگوی حمایتی و مراقبت از سلامت روان سالمندان در چنین شرایطی نه فقط در خانهها، بلکه در رسانه و سیاستگذاری کلان باید تقویت شود.
واقعیت این است که در جریان حمله اخیر اسرائیل به ایران و فضای اضطرابآلودی که بهویژه در ساعات اولیه به وجود آمد، اقدام ساختاری یا برنامهریزیشدهای برای حمایت از سالمندان تنها مشاهده نشد.
اگرچه برخی خانوادهها یا همسایههای دلسوز بهطور خودجوش از سالمندان اطراف خود مراقبت کردند، اما این اقدامات بیشتر پراکنده و مردمی بود، نه سازمانیافته و فراگیر.
در حالیکه براساس تجربیات جهانی، سالمندان تنها، در شرایط بحرانی نیازمند «پشتیبانی روانی فوری، دسترسی سریع به اطلاعات ساده و قابل فهم، و همراهی انسانی» هستند، در کشور ما متأسفانه هنوز زیرساختی برای شناسایی، پیگیری و مراقبت اضطراری از سالمندان تنها وجود ندارد.
این متخصص سالمندان سعی کرده پیامهایی در خصوص تابآوری، مدیریت ترس و ایجاد امنیت روانی برای سالمندان از طریق فضای مجازی منتشر کند.
به گفته او در این راستا نکاتی درباره نقش خانوادهها، اهمیت تماسهای منظم با سالمندان و آرامسازی فضای خانه در استوریها و پستها مطرح شد.
اما در حقیقت، رسانههای رسمی کمتر به این موضوع پرداختند و جای نگاه راهبردی به مسئله سالمندان در بحران، همچنان خالی مانده است.
اگرچه ما در شرایط جنگی گسترده نبودیم، اما ترس روانی، اضطراب ناشی از اخبار و نبود شفافیت در اطلاعرسانی، میتواند برای یک سالمند تنها، حتی از یک حمله فیزیکی آسیبزننده تر باشد.
این مسئله در مورد سالمندانِ مبتلا به اختلال شناختی، افسردگی، یا بدون فرزند بسیار پررنگتر است.
از همین رو، ما در انجمن علمی سالمندان ایران بر این باوریم که باید سامانهای ملی برای پایش و حمایت از سالمندان تنها، ایجاد شود. سامانهای که در شرایط بحران فعال شود و با کمک نیروهای داوطلب، سازمانهای حمایتی، بسیج سلامت و خانههای بهداشت در محل سکونت سالمندان حاضر شود یا حداقل تماس برقرار کند.
از سوی دیگر ضروری است رسانهها و صداوسیما در مواقع بحرانی بخشی از اطلاعرسانی خود را به حمایت روانی و آموزشی برای سالمندان و خانوادهها اختصاص دهند؛ نه فقط هشدار نظامی، بلکه کلمات امیدبخش، اطمینان و آموزش رفتار آرامکننده برای این قشر آسیبپذیر.
حمایت از سالمندان برای روزهای پس از بحران
دلبری عنوان می کند: تجربه جهانی به ما یاد داده که پایان یک بحران، تازه شروع یک موج پنهان از آسیبهای روانی و اجتماعی برای سالمندان است. درست است که جنگ یا حمله نظامی به پایان میرسد، اما ترس، اضطراب، بیاعتمادی و ناامنی ذهنی در دل بسیاری از سالمندان میماند و اگر به آنها توجه نکنیم، تبدیل به افسردگی، زوال شناختی، یا انزوای شدید میشود.
به اعتقاد این متخصص سالمندی سه محور اصلی برای مراقبت از سالمندان پس از بحران های جنگی باید در نظر گرفته شود که نخستین آن بازسازی آرامش روانی سالمندان است.
بسیاری از سالمندان، بهویژه آنهایی که جنگ یا بحرانهای قبلی را تجربه کردهاند، بعد از هر شوک جدید، دچار نوعی بازگشت خاطرههای تلخ میشوند.
برای مقابله با این موضوع، برنامههای گروهی آرامسازی مثل جلسات دورهمی سالمندان، روایت خاطره، پخش موسیقی نوستالژیک، بازیهای گروهی سبک، و فعالیتهای هنری مثل نقاشی یا گلکاری پیشنهاد می شود.
در مناطق کمبرخوردار، حضور یک روانشناس، مددکار یا حتی روحانی آموزشدیده در مسجد یا خانه سلامت محل، میتواند بسیار مؤثر باشد.
سالمندان پس از بحران، نیاز دارند احساس کنند که هنوز نقش دارند، مفیدند و همچنان تأثیرگذارند.
بنابراین باید آنها را در تصمیمگیریهای خانوادگی، محلی یا حتی فعالیتهای داوطلبانه کوچک مانند مشورت گرفتن درباره ذخیره غذا، تشویق به تعریف تجربه هایشان برای جوان ترها، گلکاری، نگهداری از نوه ها و آشپزی مشارکت داد.
این اقدامات کوچک، اعتمادبهنفس را بازمیگرداند و جلوی افسردگی آن ها را میگیرد. از سوی دیگر اطمینان از دسترسی به خدمات پزشکی، تغذیه و دارو نیز بسیار مفید است.
پس از بحران، نباید فراموش کنیم که سالمندان هنوز همان بیماریهای مزمن از جمله فشارخون، دیابت، مشکلات قلبی، زوال عقل و غیره را دارند.
بنابراین ضروری است مراکز بهداشت، خانههای سلامت، داروخانهها و پزشکان خانواده بهصورت فعال، پیگیر وضعیت آن ها باشند.
دلبری پیشنهاد می دهد در هر منطقه، فهرستی برای شناسایی سالمندان تنها یا در معرض خطر تهیه شود و با همکاری شوراها، خانه بهداشت و داوطلبان، وضعیتشان بهصورت دورهای بررسی شود.
بنابراین برای آرام گرفتن دل سالمندان مان پس از این روزهای تلخ باید با آن ها حرف بزنیم، خاطره بگوییم، با هم چای بنوشیم، داروها و چکاپ شان را فراموش نکنیم.
یادمان باشد که جنگ، حمله یا بحران شاید تمام شود اما دل نگران یک سالمند اگر تنها بماند هنوز در خط مقدم حمله است.
سالمندان بهطور کلی یکی از آسیبپذیرترین گروههای جامعه در شرایط بحران اند؛ اما در دل این جمعیت، چند زیرگروه خاص هستند که احتمال آسیب دیدن آنها چند برابر دیگران است.
رئیس انجمن علمی سالمندان ایران می گوید: چهار گروه از سالمندان در اولویت خطر قرار دارند: نخست سالمندان تنها و بدون مراقب، که این گروه به دلیل نداشتن همسر، فرزند یا مراقب ثابت، در هنگام خطر نمی دانند چه کنند، کجا بروند یا با چه کسی تماس بگیرند.
حتی شنیدن خبرهای تلخ یا آژیر خطر، برایشان شوکه کننده و فلج کننده است.
این افراد نه تنها دچار اضطراب می شوند، بلکه در معرض سوء تغذیه، غفلت دارویی و آسیب های محیطی نیز قرار می گیرند.
گروهی نیز سالمندان دارای بیماری های مزمن و ناتوانی های حرکتی اند. سالمندانی که فشارخون بالا، دیابت، مشکلات قلبی، زوال عقل، پارکینسون، آرتروز پیشرفته یا بی اختیاری دارند و نمی توانند در هنگام بحران به موقع واکنش نشان دهند.
گاهی حتی نمی توانند پناه بگیرند، بدون کمک دارو مصرف کنند یا به سرویس بهداشتی بروند. بسیاری از آن ها نیازمند وسایل کمکی مانند عصا، ویلچر یا پرستار هستند که در بحران ها در دسترس نیست.
گروه دیگر، سالمندان مبتلا به اختلالات شناختی یا روانی هستند. از جمله سالمندان دارای آلزایمر، دمانس، افسردگی، اضطراب مزمن که در برابر فضای پر خبر، ترس آور و بی نظم بحران، آسیب پذیرند.
این سالمندان ممکن است دچار سردرگمی شوند، مکان را گم کنند، رفتارهای پر خطر از خود نشان دهند یا به دیگران بی اعتماد شوند. این گروه به مراقبت تخصصی نیاز دارند که متأسفانه در بحران ها معمولا حذف می شود.
گروه چهارم، سالمندان محروم از حمایت مالی، اجتماعی یا حقوقی هستند. آن هایی که بازنشسته بدون درآمد کافی، بدون بیمه درمانی یا ساکن مناطق حاشیه نشین اند.
این سالمندان در بحران ها نه تنها به اطلاعات و خدمات دسترسی ندارند بلکه حتی توان تهیه دارو، غذا یا تماس با مراکز حمایتی را ندارند.
آن ها ممکن است نخستین قربانی های خاموش بحران باشند بدون اینکه کسی متوجه شود.
هرچند که در بحران همه نگران هستند اما پدر و مادری که تنها و بیمار است، توان حرکتی ندارد یا دچار فراموشی شده، در خط مقدم خطر قرار دارد.
بنابراین چنانچه در محل زندگی تان سالمندی وجود دارد که تنها یا بی صدا است هم اکنون وقت آن فرا رسیده که یک قدم به سمت او بروید. چراکه گاهی یک تماس کوتاه می تواند تنهایی یک سالمند را به امنیت تبدیل کند.
چگونه میتوان تابآوری سالمندان را در شرایط بحران تقویت کرد؟
به اعتقاد این استاد دانشگاه، تابآوری، به معنای توانایی برگشتن به حالت تعادل پس از یک شوک یا بحران است.
برای سالمندان، این توانایی با بالا رفتن سن بهطور طبیعی کاهش پیدا میکند. اما خبر خوب این است که تابآوری حتی در سالمندی قابل تقویت است.
تاب آوری سالمندان در بحران با چهار ستون اصلی شکل می گیرد که نخستین آن حس تعلق و ارتباط انسانی است.
سالمندی که تنهاست یا احساس می کند دیگران فراموشش کرده اند، در برابر ترس و بحران بسیار آسیب پذیر است. اما همان سالمند اگر تنها با یک نفر گفت و گوی روزانه داشته باشد احساس امنیت روانی پیدا می کند.
بنابراین مهم ترین اقدام برای تقویت تاب آوری، برقراری تماس منظم، ارتباط چهره به چهره یا حتی مجازی با سالمند است.
همچنین تماس تلفنی روزانه نوهها، ایجاد گروه خانوادگی در فضای مجازی یا حتی گفتوگوی ساده سر سفره میتواند بسیار کمک کننده باشد.
داشتن نقش و معنا در زندگی سالمندان نیز بسیار مهم است. هنگامی که آن ها احساس می کنند هنوز در زندگی دیگران مؤثر هستند، قوی تر با بحران ها کنار می آیند.
بنابراین از آن ها مشورت بگیریم و بخواهیم داستان های قدیمی شان را برای ما تعریف کنند و بگوییم «اگر شما نبودی نمی دانستم باید چه کار کنم»؟
دلبری سومین اصل تاب آوری سالمندان را اطمینان از آگاهی و دسترسی به منابع می داند و می افزاید: سالمندان وقتی نمی دانند چه خبر شده، بیشتر می ترسند و چنانچه به اخبار جعلی یا پر از وحشت گوش دهند دچار اضطراب شدید می شوند.
بنابراین باید اخبار را برایشان خلاصه، آرام و مطمئن بازگو کنیم. برای مثال بگوییم «پدر جان! یک حمله شده بود که دفع شد. در حال حاضر همه چیز تحت کنترل است و اگر مشکلی بود من در کنارت هستم».
او درباره اصل چهارم تاب آوری سالمندان می گوید: فعال نگه داشتن ذهن و بدن سالمند از اصول مهم تاب آوری است.
ذهن سالمندی که هیچ کاری برای انجام ندارد خیلی زود به سمت نگرانی، اضطراب یا افسردگی می رود. بنابراین حتی در بحران، داشتن برنامه روزانه کمک بزرگی به سالمندان می کند.
پیاده روی سبک، نوشیدن چای همراه با موسیقی نوستالژیک، رسیدگی به گلدان ها، نوشتن خاطرات نیز بسیار دلگرم کننده است.
یادمان باشد تاب آوری سالمند با قرص و دارو تقویت نمی شود بلکه با محبت، گفت و گو، احساس مفید بودن و همراهی روزانه با او، ساخته می شود.
نظر شما