به گزارش خبرنگار قدس آنلاین، آینده بورس پس از یک هفته سرنوشت در بوته آزمایش قراردارد، ولی پس از این اضطراب جمعی تا بازگشت ثبات چه مسیری را باید طی کنیم؟ آیا حمایتهای هدفمند و تصمیمات هوشمندانه میتوانند تعادل را بازگردانند، یا رفتارهای تودهوار و هیجانهای زودگذر مسیر بازار را تغییر خواهند داد؟ تجربههای جهانی و واقعیتهای بنیادی اقتصاد ایران، چشمانداز این بازگشایی را پرچالش و البته پرامید نشان میدهد.
توقف نزدیک به دو هفتهای بورس در فضای پرالتهاب جنگ و سپس اعلام آتشبس—که هنوز کاملاً پایدار و قطعی نشده—به طور طبیعی فضای تردید و نگرانی را در میان سرمایهگذاران تقویت کرده است. تجربه بازارهای مالی جهان نیز به روشنی ثابت کرده که شوکهای ژئوپلیتیک، خصوصاً درگیر شدن یک کشور در بحرانهای نظامی، معمولاً نخستین اثر خود را با افت سریع قیمتها و بروز رفتارهای هیجانی بروز میدهد؛ رفتاری که اساساً ریشه در افزایش ناگهانی ریسک ادراکشده و نااطمینانی نسبت به آینده اقتصادی دارد.
در چنین شرایطی، بسیاری از فعالان خرد و حتی برخی بازیگران بزرگ بازار، بدون توجه به واقعیتهای بنیادی با موج هیجانات همراه میشوند و فشار فروش را تشدید میکنند. اما این روند معمولاً دوام زیادی ندارد؛ چرا که در فاصلهای کوتاه، با شفافتر شدن ابعاد حادثه و تبیین فضای سیاسی و اقتصادی، بازارها تدریجاً آرامش نسبی پیدا میکنند. بهویژه آنکه، بررسی دقیقتر نشان میدهد ارزش ذاتی شرکتها و متغیرهای بنیادی اقتصاد تغییر چشمگیری نکرده است و قیمتها در بسیاری موارد به سطوح ارزندهای رسیدهاند.
در نتیجه، انتظار میرود پس از فروکش کردن موج اولیه هیجان و با ورود نقدینگی هدفمند نهادهای حمایتی و شفافسازی وضعیت شرکتها، بازار سرمایه مسیر بازگشت به تعادل را پیدا کند و حتی بخشی از افت ابتدایی را جبران نماید—مگر آنکه ریسکهای سیاسی یا اخبار منفی جدیدی مجدداً مسیر بازار را تحتتأثیر قرار دهد.
رفتار سرمایهگذاران پس از بازگشایی
در فضای جدید، قاعدتاً در روزهای ابتدایی شاهد هیجان فروش و رفتارهای تودهای خواهیم بود؛ پدیدهای که ریشه در عدم اطمینان، ترس از تکرار ریزش و زیانگریزی دارد. این در حالی است که ارزش ذاتی بسیاری از شرکتها، فارغ از تلاطمهای کوتاهمدت، تغییر بنیادینی نکرده و داراییها همچنان در سطوح جذاب ارزشی قرار دارند. اما روان بازار به شدت متاثر از اخبار و جو عمومی است و همین امر میتواند منجر به تداوم صفهای فروش و افزایش فشار نقدشوندگی شود.
نقش صندوقهای حمایتی و ابزارهای مالی
در چنین شرایط بحرانی، نقش صندوقهای حمایتی بازار (توسعه بازار، تثبیت، صندوقهای بازنشستگی و ...)، ابزارهای بیمهای و حتی صندوقهای درآمد ثابت بسیار کلیدی است. پرهیز از رفتار احساسی، خریدهای شتابزده یا حمایتی صرفاً در کمترین قیمت و حرکت با برنامهریزی و نگاه بلندمدت، عامل برگشت آرامش به بازار خواهد بود. اگر این نهادها با تدبیر و آرامش در ساعات یا روزهای ابتدایی بازگشایی، نقدینگی هدفمند وارد کنند میتوانند روند فشار فروش را کنترل کرده و از فرصتهای ارزنده بازار بهره ببرند.
سیاستهای بانک مرکزی و نرخهای بهره
از دیگر عوامل تاثیرگذار بر تعادل بازار، رفتار بانک مرکزی بهویژه در کنترل انتظارات تورمی و مدیریت بازار اوراق بدهی است. افزایش ناگهانی نرخ بازده اوراق دولتی، هزینه تامین مالی را بالا میبرد و سیگنال منفی به بازار سهام میدهد. لازم است سیاستگذار پولی با دخالت هوشمندانه و در صورت نیاز حمایت کوتاهمدت، از ورود بازار به سیکل جدید بیاعتمادی جلوگیری کند.
با توجه به تجربه بورسهای جهانی در مواقع شوکهای سیاسی و نظامی، همواره اولین واکنش بازار به شکل ترس و فروش هیجانی است، ولی معمولاً با رفع هیجان اولیه و روشن شدن فضای سیاسی، بازارها در مدت کوتاهی به سطح قبل از شوک برمیگردند و گاه حتی از آن فراتر میروند. در این شرایط:
- کاهش دامنه نوسان اگرچه ممکن است در ظاهر به کنترل هیجان کمک کند، اما عموماً فقط روند اصلاح را طولانیتر و صفهای فروش را تشدید میکند.
- افزایش ضریب اعتباری مشتریان (برای جلوگیری از کال مارجین شدن زودهنگام) و تزریق هدفمند نقدینگی از سوی صندوقهای حمایتی و استفاده از منابع و ابزارهای بورس میتواند روند منطقی معاملات را تقویت کند.
- شفافسازی سریع شرکتها در خصوص وضعیت عملیاتی و مالی، میتواند بخشی از نگرانی و واکنشهای هیجانی را کاهش دهد.
- آموزش و اطلاعرسانی به سهامداران خرد درباره پرهیز از تصمیمات عجولانه و بررسی ارزش ذاتی سهام، از وقوع رفتارهای گلهای میکاهد.
بازگشت تعادل چطور اتفاق میافتد؟
در مجموع، تجربه بازارهای ایران و جهان در مواجهه با شوکهای بزرگ نشان داده که اگر نهاد ناظر از مداخلههای لحظهای و سلبی (محدودیت بیش از اندازه معاملات، توقفهای مکرر، ...) دوری کند و سیاستهای حمایتی به موقع و هوشمندانه در کنار شفافسازی اطلاعات اجرا شود، بازار حداکثر طی دو هفته به تعادل و حتی رشد مجدد خواهد رسید. در این میان نگاهی واقعبینانه به شرایط بنیادین شرکتها، رفتار آرام و حرفهای نهادهای بزرگ مالی و اجتناب از اخبارسازی ویتامیندار یا منفی، تعیینکننده روند برگشت آرامش است.
بازگشایی بورس پس از مکث جنگی، آزمون بزرگی برای عقلانیت تصمیمگیری نهادهای ناظر و ابزارهای حمایتی بازار است. سیاستگذاری هوشمندانه، حمایت هدفمند و پرهیز از مداخلات احساسی بیش از اندازه، میتواند فرآیند بازگشت بازار سرمایه به مسیر طبیعی را تسریع کند؛ ضمن اینکه سرمایهگذاران نیز با نگاه بلندمدت و ارزیابی دقیق ارزش سهام، باید از تصمیمات احساسی و کوتاهبینانه اجتناب کنند.
نظر شما