در روزهایی که فشار بر مهاجران افغانستانی در ایران شدت گرفته و خبرهایی از اخراج دسته‌جمعی آن‌ها به گوش می‌رسد، نگاه دوباره به بازتاب حضور آن‌ها در رسانه‌ها، به‌ویژه سینما، بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است.

مهاجرانی که دیده شدند، اما شنیده نشدند
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، علیرغم اینکه سینمای ایران همواره با مشکلات ریز و درشتی دست و پنجه نرم کرده، اما هیچگاه و در هیچ برهه‌ای، از پرداختن به مصائب و معضلات مردم کشور همسایه‌اش؛ افغانستان روی برنگردانده است. به استناد فیلم‌هایی که در اقصی نقاط دنیا درباره افغانستان ساخته شده، می‌توان گفت سینمای ایران در صدر این لیست قرار دارد و بیش از هر کشور دیگری به مسائل مردم افغانستان واکنش نشان داده است. طبیعتاً تشابهات فرهنگی و همسایگی هم در بازتاب زندگی مردم افغانستان در متن سینمای ایران بی‌تاثیر نبوده است و علیرغم اینکه عمده مهاجرت‌های افغان‌ها به ایران به ویژه در سال‌های اخیر به صورت غیرقانونی صورت گرفته و کشور را متحمل هزینه‌های مادی و غیرمادی کرده اما با این حال سینما دین خودش را به این مردم رنج دیده ادا کرده و هیچ‌گاه نسبت به مسائل آنها بی‌تفاوت نبوده است و از فیلم‌هایی که مجید مجیدی و ابوالقاسم طالبی تا مخملباف درباره مردم افغانستان ساخته‌اند همگی با حفظ احترام و عزت آنها بوده و حتی آنچه که برادران محمودی در بازتاب شرایط زندگی هموطنان خود ساخته و پرداخته‌اند هم از نگاه خودشان و با هر نوع انتقادی، راوی زندگی واقعی بوده است.

فیلم‌هایی که درباره مردم افغانستان در سینمای ایران ساخته شده‌اند، عمدتاً حول چند محور اصلی می‌چرخند. این سوژه‌ها که اغلب بازتابی از واقعیت زندگی مهاجران افغان در ایران و منطقه است موضوعاتی همچون پناهندگی و مشکلات مربوط به اقامت، نداشتن مدارک هویتی، زندگی در حاشیه‌ شهر و فقر و نابرابری اجتماعی، کلیشه‌های فرهنگی و بحران هویتی را به تصویر کشیده است؛ سینما همچنین نگاهی هم به عشق، همدلی و روابط انسانی میان ایرانیان و افغان‌ها داشته و مشکلات زنان و ازدواج های اجباری را هم زیر ذره‌بین برده و سعی کرده تا جایی که در توان دارد صدای مردم افغانستان باشد.

از این حیث عملکرد سینمای ایران تحسین‌برانگیز است و برخلاف آنچه که در سینمای جهان به ویژه هالیوود از افغان‌ها به نمایش درآمده و بیشتر این فیلم‌ها حول محور جنگ آمریکا در افغانستان و با نگاهی استراتژیک ساخته شده و کمتر بر موضوعات انسانی و فرهنگی تمرکز کرده، اما سینمای ایران تلاش کرده تصویرگر دغدغه‌ها و مشکلات مردم افغانستان باشد و آلام و دردهایی که بر روح رنج‌دیده آنها گذر کرده را با زبان هنر روایت کند.

در دهه‌های ۶۰ و ۷۰، حضور مهاجران افغانستانی در سینمای ایران عمدتاً به نقش‌هایی حاشیه‌ای، بی‌نام و بی‌صدا محدود می‌شد. مهاجران در قاب دوربین‌ها اغلب به عنوان کارگر ساده، خدمت‌کار یا شخصیت‌هایی فرودست و خاموش تصویر می‌شدند؛ انسان‌هایی که دیده می‌شدند، اما شنیده نمی‌شدند. با این حال، در دو دهه‌ی اخیر، برخی فیلم‌سازان تلاش کرده‌اند از این چارچوب خارج شوند و تصویری انسانی‌تر از مهاجران افغانستانی ارائه دهند. اما نقطه‌عطفی در این روند، با فیلم «باران» ساخته مجید مجیدی در سال ۱۳۷۹ رقم خورد. «باران» داستان کارگری ایرانی است که به دختر مهاجر افغان دل می‌بندد؛ دختری که برای کار در ساختمان، لباس پسرانه به تن کرده. این فیلم با نگاهی شاعرانه و همدلانه، برای نخستین‌بار مهاجر افغانستانی را به شخصیت اصلی یک فیلم ایرانی تبدیل کرد و رنج بی‌هویتی و کار کودک را در بستری انسانی به تصویر کشید.

مهاجرانی که دیده شدند، اما شنیده نشدند
فیلم سینمایی چند متر مکعب عشق

در دهه ۹۰، نسل جدیدی از فیلم‌سازان افغانستانی مقیم ایران وارد میدان شدند و رویکرد تازه‌ای به این مسئله یافتند. فیلم «چند متر مکعب عشق» به کارگردانی جمشید محمودی در سال ۱۳۹۲ با روایت عشق یک دختر مهاجر افغان و یک کارگر ایرانی در کارگاه آجرپزی، مخاطب را با واقعیت سخت زندگی پناهجویان در حاشیه شهرها مواجه کرد. این فیلم با حضور بازیگران افغانستانی از جمله فرشته حسینی، توانست مرزهای رایج سینمای ایران در بازنمایی مهاجران را کمی جابه‌جا کند.

مهاجرانی که دیده شدند، اما شنیده نشدند
فیلم سینمایی رفتن

دنباله‌ این رویکرد در فیلم «رفتن» (۱۳۹۵) به کارگردانی نوید محمودی ادامه پیدا کرد؛ روایتی از یک زوج جوان مهاجر که برای فرار از وضعیت بی‌ثبات خود در ایران، به امید زندگی بهتر، قصد مهاجرت به اروپا را دارند. «رفتن» با پرداختی تلخ و واقع‌گرایانه، تصویری عریان از مهاجرت اجباری، دوراهی‌های اخلاقی و فرسایش روابط انسانی در سایه بی‌ثباتی قانونی ترسیم می‌کند.

مهاجرانی که دیده شدند، اما شنیده نشدند
فیلم سینمایی شکستن همزمان بیست استخوان

در ادامه این مسیر، فیلم «شکستن همزمان بیست استخوان» (۱۳۹۷) نیز با نگاهی عمیق‌تر به بحران‌های مهاجران می‌پردازد. این فیلم، داستان مردی افغان‌تبار است که میان وظایف خانوادگی و محدودیت‌های قانونی در ایران، درگیر تصمیمی دردناک می‌شود.

مهاجرانی که دیده شدند، اما شنیده نشدند
فیلم سینمایی مرد آرام

فیلم سینمایی «مردم آرام» که در جشنواره فجر ۱۴۰۳ نیز به کارگردانی بهنوش صادقی و تیه‌کنندگی و کارگردانی مهدی هاشمی حضور داشت از دیگر فیلم‎‌های جدید در سینمای ایران بود که به پدیده کودک همسری به شیوه‌ای متفاوت پرداخته و محور اصلی فیلمش را مردی افغانستانی به نام زمان قرار داده است. فیلم هم در سوژه و هم اجرا اثر قابل‌قبولی از آب درآمده و مخاطب را تا انتها با خودش همراه می‌کند. فیلم «مرد آرام» به‌طور کلی با دو بازیگر اصلی پیش می‌رود. مهدی هاشمی ایفاگر نقش مردی افغانستانی است که از یک سو طبق آداب‌ورسوم محل زندگی‌اش رفتار می‌کند و از سوی دیگر نمی‌تواند نسبت به زندگی دختری که همراهش است بی‌تفاوت باشد.

مهاجرانی که دیده شدند، اما شنیده نشدند
فیلم سینمایی مزار شریف

فیلم سینمایی «مزار شریف» نیز فیلمی به کارگردانی بهمن فرمان‌آرا است که در سال ۱۳۷۵ ساخته شده است. این فیلم با موضوع جنگ و دفاع مقدس، روایتگر داستانی از حضور نیروهای ایرانی در افغانستان و حوادث پیرامون مزار شریف است. فیلم تصویری واقعی و مستندگونه از جنگ و مقاومت ارائه می‌دهد و به موضوعات انسانی، اخلاقی و پیامدهای جنگ می‌پردازد. «مزار شریف» به‌عنوان یکی از آثار مهم سینمای دفاع مقدس شناخته شده و نقدهای مثبتی دریافت کرده است.

مهاجرانی که دیده شدند، اما شنیده نشدند
فیلم سینمایی آخرین تولد

فیلم سینمایی «آخرین تولد» به کارگردانی نوید محمودی، داستان خانواده‌ای را در کابلِ تحت سلطه طالبان روایت می‌کند که در تلاشند تا زندگی عادی خود را حفظ کنند. برخی معتقدند که فیلم با استفاده از ظرافت‌های سینمایی، توانسته فضای خشونت‌آمیز و وهم‌آلود دوران طالبان را به تصویر بکشد، بدون اینکه صحنه‌های خشن یا مستقیم از طالبان را نشان دهد.

مهاجرانی که دیده شدند، اما شنیده نشدند
فیلم سینمایی گلچهره

فیلم سینمایی «گلچهره» به کارگردانی وحید موساییان، داستان صاحب سینمایی در کابل به نام اشرف خان را روایت می‌کند که در پی سقوط دولت کمونیستی و تسلط مجاهدین، قصد بازسازی سینمای خود را دارد. با این حال، جنگ‌های داخلی مجدداً شعله‌ور می‌شوند و به فیلم‌خانه ملی افغانستان نیز کشیده می‌شوند. این فیلم به نوعی تاریخ تصویری یک ملت را در دل خود جای داده است.

مهاجرانی که دیده شدند، اما شنیده نشدند
فیلم سینمایی عروس افغان

فیلم سینمایی«عروس افغان»، فیلمی ایرانی به کارگردانی ابوالقاسم طالبی و تهیه کنندگی علیرضا مزینانی است. این فیلم در ژانر درام و اجتماعی در سال ۸۲ ساخته و برای اولین بار در همان سال پخش شد. این فیلم روایتگر ماجراهای جوانی افغانستانی به نام «گل محمد» است که برای تهیه شیر بهای دختری که سخت به او دلبسته است، به پاکستان می رود و در آنجا به کارهای مختلفی چون روزنامه فروشی، جاروکشی و… مشغول می شود. «گل محمد» زمانی به افغانستان بر می گردد که رژیم طالبان عوض شده و به او خبرمی دهند که در غیاب او، دختر مورد نظرش ازدواج کرده است. «گل محمد» غمگین و افسرده به خانه آنها می رود، اما متوجه می شود که خواهر نامزدش ازدواج کرده و دختر مورد نظر او همچنان منتظر «گل محمد» است.

مهاجرانی که دیده شدند، اما شنیده نشدند
فیلم سینمایی هفت و نیم

هفت و نیم فیلمی ایرانی به کارگردانی و نویسندگی نوید محمودی و تهیه‌کنندگی جمشید محمودی محصول سال ۱۳۹۷ است. این فیلم ماجرای زندگی هفت دختر افغانستانی و ایرانی را در هفت اپیزود به صورت سکانس پلان روایت می‌کند و قصه دخترانی است که قرار است جمعه شب مراسم عروسی آن‌ها برگزار شود، اما هر کدام از آن‌ها به نوعی درگیر مسئله‌ای هستند.

مهاجرانی که دیده شدند، اما شنیده نشدند
فیلم سینمایی آخرین ملکه زمین

آخرین ملکه زمین فیلمی به کارگردانی محمدرضا عرب و نویسندگی محمد ترابی، محمدرضا عرب ساختهٔ سال ۱۳۸۵ است. این فیلم با رأی اکثریت داوران دومین جشنواره بین‌المللی فیلم ibaff اسپانیا در صدر جدول بخش اصلی رقابتی این جشنواره قرار گرفت. این فیلم داستانی دراماتیک و انسانی از مهاجرت، هویت و تلاش برای بازگشت به خانه را روایت می‌کند. این فیلم در خلال جنگ‌ها و بحران‌های جهانی، مشکلات اجتماعی و فرهنگی مهاجران افغان در ایران را به تصویر می‌کشد و به جنبه‌های مختلف زندگی مهاجرانی که در کشورهای دیگر به سر می‌برند، می‌پردازد. داستان فیلم درباره علی‌بخش، یک مرد افغان است که سال‌ها پیش به ایران مهاجرت کرده و در حال حاضر در یکی از کارگاه‌ها مشغول به کار است. او در زندگی روزمره خود با سختی‌ها و مشکلات بسیاری روبه‌رو است، اما همچنان به زندگی ادامه می‌دهد. علی‌بخش از خانواده‌اش در افغانستان بی‌خبر است و در طول سال‌ها، ارتباط خود را با آن‌ها قطع کرده است. زندگی در ایران برای او با وجود تلاش‌های زیاد، پر از غم و دلتنگی است.

در کنار این آثار داستانی، مستندهایی چون «سایه‌های بی‌خورشید» ساخته مهرداد اسکویی نیز تلاش کرده‌اند گوشه‌هایی از زندگی نوجوانان افغانستانی را در دل نظام حقوقی و اجتماعی ایران نشان دهند؛ نوجوانانی که گرفتار بزه، فقر و بی‌هویتی‌اند، اما همچنان با امید و ترس به آینده نگاه می‌کنند.

در سال‌های اخیر، حضور بازیگران مهاجر نیز در سینمای ایران پررنگ‌تر شده است. فرشته حسینی به‌عنوان یکی از چهره‌های شاخص این جریان، با بازی در فیلم‌هایی چون «شکستن همزمان بیست استخوان» و «رفتن»، همچنین سریال‌های پرمخاطب مانند «قورباغه» و «جنگل آسفالت»، توانست توجه مخاطبان را به خود جلب کند و تصویری تازه از مهاجر افغانستانی به نمایش بگذارد؛ تصویری که نه‌تنها متأثر از رنج و تبعیض، بلکه همراه با کنش‌گری، پیچیدگی شخصیتی و حق انتخاب است.

در شرایطی که سیاست‌های مهاجرتی سخت‌گیرانه، زندگی هزاران خانواده را دستخوش تلاطم کرده، سینما می‌تواند بستری باشد برای درک متقابل، بازسازی تصویر مهاجر و شکستن مرزهای ذهنی. آن‌چه اکنون بیش از هر زمان دیگر نیاز است، عبور از روایت‌های یک‌سویه و دادن میدان به صداهای خاموش است؛ همان‌ها که سال‌ها در دل این جامعه زیسته‌اند، اما کمتر امکان دیده شدن یافته‌اند.

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha