«گردشهای مالی فراوان در آزمونهای استخدامی، اجازه جذب نیروهای حقالتدریسی را نمیدهد که طی سالها تدریس، امتحان خود را پس دادهاند».
یک کارشناس آموزشی با بیان این مطلب به قدس آنلاین میگوید: براساس قانون مصوب مجلس که دولت هم موظف به اجرای آن است، مسیر جذب نیرو در آموزش و پرورش در هفت یا هشت سال اخیر از طریق برگزاری آزمون بوده است. بنابراین معلمان باید پس از آزمون وارد فرایند مصاحبه و گزینش شوند و در صورتی که همه مراحل را با موفقیت طی کنند، استخدام میشوند.
محمدرضا نیکنژاد ادامه میدهد: در دو سه دهه پیش، معلم از طریق گزینش مقدماتی جذب میشد و طبق قرارداد باید به تعداد سالهای مشخص شدهای که برایش تعریف شده بود تدریس میکرد و مثلاً اگر ۱۰ سال به عنوان حقالتدریس مشغول تدریس بود، بدون آزمون، در چارچوب مشخصی جذب آموزش و پرورش میشد.
اما در شرایط کنونی، با توجه به قانون مجلس برای جذب نیرو در آموزشوپرورش، همه معلمان باید از مسیر آزمون استخدامی عبور کنند.
در این میان، امتیازات و سهمیههایی برای برخی معلمان وجود دارد که شانس قبولی آنها را برای استخدام افزایش میدهد.
چرا برای جبران کمبود معلم از نیروهای حقالتدریس استفاده نمیشود؟
ما چند نوع معلم داریم. معلمان ماده ۲۸ که از طریق آزمون استخدامی وارد نظام آموزشی میشوند، معلمان رسمی، معلمان حقالتدریس و معلمان خرید خدمات.
حقالتدریسها معلمهایی هستند که بنا به ضرورت و نیاز هر منطقه بهطور موقت استخدام شده و کمبود معلم را در برخی مناطق جبران کردهاند اما به صورت رسمی استخدام آموزش و پرورش نیستند.
آزمون استخدامی برای استخدام رسمی معلمان در چارچوب آموزش پرورش و در حقیقت فرایندی برای رسمی شدن معلمان است.
معلمان خرید خدمات با وضعیتی بدتر از حقالتدریسها، سستترین قراردادها را دارند، چراکه قراردادشان بین معلم و آموزش و پرورش نیست بلکه بین معلم و یک فرد حقیقی است که یا صاحب مؤسسه آموزشی است یا به هر حال نفوذی داشته و شرکتی تأسیس کرده و به جذب نیروهای خرید خدمات میپردازد.
در حالی که بدون کمک نیروهای غیررسمی، بیش از صدها ساعت کمبود معلم داشتیم، نظام آموزشی برای جبران کمبود معلم از روشهای متفاوتی ازجمله جذب حقالتدریس، خرید خدمات، معلمان بازنشسته و سربازمعلم استفاده کرده است که البته طبق قانون همه این گروهها برای استخدام رسمی باید مرحله آزمون را طی کنند.
نیک نژاد عنوان میکند: سالها پیش، معلمان حقالتدریسی که تجربه کاری خود را سر کلاس درس بدست آورده بودند بدون آزمون استخدام میشدند اما حالا شاید کم و کاستیهایی در این روش استخدام وجود داشته که این روش حذف شده است.
آزمونها و ساختار پیگیری و اجرای آن، ازجمله سازمان سنجش که سازمانی عریض و طویل در بدنه حاکمیت است هرسال از طریق برگزاری آزمونها گردشهای مالی چند ده میلیارد تومانی دارند، بنابراین حذف اینگونه آزمونها ازجمله کنکور برای هیچ مؤسسه یا نهاد دولتی خوشایند نیست.
در کنکور به جز ۵ یا ۶هزار نفر که جذب دانشگاههای سراسری رقابتپذیر میشوند بقیه سیاهی لشکری هستند که عموماً جذب دانشگاههای پولی میشوند و نیاز به کنکور ندارند اما برگزاری کنکور، گردش مالی بسیار فراوانی دارد که دستکم دولتها و مؤسسات خصوصی تا به حال نتوانستهاند از آن چشمپوشی کنند.
در فرایند استخدام معلمان حتی مؤسساتی وجود دارند که معلمان را آموزش میدهند و از این طریق سود کلانی به جیب میزنند، بنابراین هنگامی که آزمون استخدامی برگزار میشود چندین نهاد خصوصی یا خصولتی سبز میشوند و به بهانه برگزاری آزمون، گردشهای مالی هنگفتی برایشان ایجاد میشود.
مثال دیگر آن، مافیای کتابهای کمکدرسی است. کتاب کمکدرسی هیچ مفهومی در سطح جهان ندارد اما در کشور ما جا افتاده و اگر بخواهید آن را حذف کنید شکوائیه و اعتراضات زیادی را در پی دارد.
لایههای نفوذ در قدرت
نیکنژاد ادامه میدهد: لایههای نفوذ در قدرت بسیار زیاد است و در زمینه استخدام معلمان نیز گردشهای مالی که نه دولت و نه دیگر دستاندرکاران حاضر به چشمپوشی از آن نیستند، اجازه حذف آزمون برای حقالتدریسهایی را نمیدهد که طی سالها تدریس، امتحان خود را پس دادهاند.
او که خود دانشآموخته دبیری فیزیک است، میگوید: هرچند کتابهای نظری و انواع آموزشها را در دانشگاه آموختم اما بیشترین مهارت لازم برای معلمی را طی سالها تدریس در کلاس درس یاد گرفتم و تجربه کردم. بنابراین حقالتدریسها بخشی از معلمان هستند که سالهای زیادی از زندگیشان را برای تدریس گذاشتهاند و مستحق استخدام رسمی بدون آزمون هستند.
معلمان حقالتدریس، خرید خدمات، سرباز معلم و... در حقیقت روند معلم شدن را با کسب تجربه طی کردهاند و در اولویتترین افرادی هستند که میتوانند بهطور رسمی جذب آموزش و پرورش شوند. بنابراین حذف آزمون استخدامی برای این افراد میتواند کار بجا و درستی باشد.
نظر شما