رمان «کاماندان» نوشته مصطفی جمشیدی با روایتی در دل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نوشته شده است. این کتاب در 10 فصل با عناوین «گزارش پلیس ناحیه اتوبان چهارصدودو»، «بازجویی از امرالله صاحب، مأمور فروش گاز»، «بازجویی از یک مظنون»، «قول عدّاس»، «قول شُوری»، «گزارشات»، «گزارش اول: گزارش ماروقی از دهکده وَصحه، مشهور به رَبَعه!»، «قول جاسم صفافی»، «روزنامه و شب‌نامه مربوط به بنده خدا جاسم صفافی» و «کاماندان سلیم» نوشته شده است.

در معرفی این اثر آمده است: وقتی در شمال عراق جست‌وجو برای گریز آغاز می‌شود، قصه جنون یک عراقی هم با فرار نیروی گشتی پایان می‌یابد. در دجله افسانه‌های عرب و شب‌های سجن برای این دربند عاصی و آن دیوانه راهی ندارند. جاده‌ها و قبایل و نیروهای گشت در اقلیم‌ها و نخلستان‌ها تصویر عشق و نفرت را شکل می‌دهند تا به آن فرجام برسند.

«کاماندان»، روایتی است معمایی و رازآلود از حوادث و چالش‌های پیشِ روی نیروی اطلاعاتی ایرانی در دل بغداد در مواجهه‌ با افسر یاغی و عاشق عراقی.

در بخشی از متن این کتاب می‌خوانیم:

«همان‌شب خواب دیدم کنار برج‌های نیمه‌خراب شهر بابل هستیم و داخل یک کالسکه. عدنان الشوقی کراوات زده و لباس شکیلی تنش کرده و من هم لباس عروسی تنم است. در جلوی ما یک فوج سوارکار با اسب‌های عربی هستند و بوی عود و اسفند بلند است.»

انتشارات سوره مهر، رمان «کاماندان» به قلم مصطفی جمشیدی را در 192 صفحه و بهای 225 هزار تومان منتشر کرده است.