مدیران تلویزیون که نشان دادهاند در از دست دادن برندهایشان، ید طولایی دارند برای «خندوانه» هم سرنوشتی مشابه «کتابباز» رقم زدند یعنی همان طور که «اکنون» ادامه مسیر پربینندهترین برنامه کتابمحور شبکه نسیم در فیلیمو است، «کارناوال» هم ادامه پرمخاطبترین برنامه شبانه تلویزیون در فیلمنت است؛ چرا که دستپخت همان گروههاست و طعمش یادآور مزه خوش این برنامهها بوده که حالا تبدیل به خاطره شدهاند.
«کارناوال» مسابقهای میان ۱۲هنرمند است که در قالب چهار گروه سه نفره با هم به رقابت میپردازند. شرکتکنندگان از رشتهها و حوزههای هنری مختلف انتخاب شدهاند و هر گروه موظف است اثری هنری ارائه دهد. این آثار میتوانند در ژانرهای گوناگون تولید شوند و الزامی برای کمدی بودن آنها وجود ندارد. ارزیابی آثار هم توسط مخاطبان حاضر در برنامه که در مقام داوری قرار گرفتهاند انجام میشود. شاید بتوان یکی از وجوه تمایز این برنامه با مسابقات نمایشی مرسوم را در ترکیب داوران آن دانست اما این داوری اولیه توسط مردم، پایان ماجرا نیست. در ادامه و بخش دوم، اثری که مورد نقد قرار گرفته است به دادگاه برنامه میرود. در این بخش، شرکتکننده باید از اثر خود دفاع کند و کسانی که رأی مثبت یا منفی به آن اثر دادهاند، دلایل رأی خود را به صراحت بیان میکنند. بخش دادگاه و دفاعیه به نقطه عطفی در برنامه تبدیل شده که میتواند مسیر رقابت را تغییر دهد و پس از آن، رأیگیری نهایی انجام میشود. آنچه در بخش دوم ماجرا اهمیت دارد این است که مردم حرف میزنند و گاهی حتی نقدهای تندی دارند که مدیریت چنین فضایی را دشوار میکند اما رامبد جوان به خوبی از پس آن برمیآید. البته بخشی از جنجالآفرینیها در این بخش هم میتواند به دیده شدن و تبلیغات برنامه کمک کند، دیده شدنی که به نظر میرسد جزو اهداف برنامه به ویژه از سوی اسپانسرها باشد.
برنامهای با ادعای مردمی بودن
قسمت نخست کارناوال با افتتاحیهای متفاوت آغاز شد. رامبد جوان در نقش راوی، سوار بر کامیونِ برنامه در خیابانهای تهران میچرخید و با مخاطبان گفتوگو میکرد. او در جریان این افتتاحیه به معرفی ایده برنامه پرداخت؛ ایدهای که بر اساس گفتههایش توسط «امیرحسین غیاثی» (شرکتکننده سابق برنامه «خندانندهشو») مطرح شده و تولید آن از ابتدای سال ۱۴۰۳ کلید خورده است. کامیون نمادین برنامه حامل هنرمندان شرکتکننده است که یکییکی از آن پیاده میشوند؛ نمایشی استعاری از آغاز رقابتی هنری در بستری شهری و مردمی.
رامبد جوان در بیانیهای که در برنامه خوانده میشود، «کارناوال» را یک سفر خلاقانه در دل فرهنگ و هنر توصیف میکند. او تأکید دارد داوران اصلی برنامه، مردماند نه نخبگان. به اعتقاد او، هدف این برنامه فراتر از رقابت است؛ تلاشی برای تمرین صلح، صمیمیت و همدلی در بستر هنر.
در بخشی از بیانیه برنامه، سینا ساعی آن را در قالب موسیقی رپ اجرا میکند؛ حرکتی که تلاش دارد با بیانی معاصرتر، مفاهیم اصلی برنامه را برای نسل جوان بازتاب دهد. از لحظات قابل توجه قسمت افتتاحیه هم میتوان به همنوازی زنده میان «ماریو استفانو» (با آکاردئون) و «محسن شریفیان» (با نیانبان) اشاره کرد؛ قطعهای شنیدنی و تلفیقی که مورد توجه بسیاری قرار گرفت.
«مهسا طهماسبی» هم در این قسمت حضور دارد تا کمکم ذهن مخاطبان را برای برنامه «کارناوالتر» آماده کند؛ برنامهای درباره ماجراهای پشت صحنه و گفتوگوهای خودمانی با هنرمندان و مردم.
معمولاً پشت صحنهها پس از اتمام یک اثر پخش میشد اما «کارناوالتر» در اقدامی بدیع، همزمان با برنامه اصلی پخش میشود. چهارشنبهها و پنجشنبهها زمان پخش برنامه «کارناوال» است و چند روز بعد، یکشنبه زمان پخش «کارناوالتر» که بنا دارد به پشت صحنه و حاشیههای قسمتهای پخش شده بپردازد. برنامهای که ادعای استقلال ایده از طرح اصلی را دارد اما به نظر میرسد بسته محتوایی دیگری برای اسپانسرهای برنامه است تا در حد امکان تبلیغاتشان را در برنامه بگنجانند.
ضرورت تنوعبخشی به سبد فرهنگی
تازهترین تجربه رامبد جوان به ادعای سازندگانش تلاشی برای پیوندی جدید میان هنر، سرگرمی و مشارکت مردم است. علاوه بر قسمت افتتاحیه، قسمت نخست برنامه در دو بخش مسابقه و دفاعیه در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه پخش شد و دو گروه «علی اوجی» و «امیرمهدی ژوله» که چهرههای شناخته شده این روزهای نمایش خانگی هستند با هم به رقابت پرداختند. همان طور که پیشبینی میشد ژوله با یک گروه استندآپ کمدی روی صحنه آمد اما علی اوجی، اتفاق جدیدی را رقم زد و یک گروه موسیقی نسبتاً پرتعدادی را روی صحنه آورد که تکههایی از موسیقی آثار مطرح تاریخ سینمای جهان را مینواختند در حالی که روی پرده پشت سر آنها، تکههایی از همان فیلمها پخش میشد؛ اتفاق جذابی که پیش از این تنها در معدود کنسرتهای داخلی رخ داده بود. تلفیق موسیقی و سینما که با اجرای خوب گروه، همراه شده بود حتماً برای مخاطب ایرانی، اتفاقی نو و جذاب است که کارناوال آن را رقم زد.به نظر میرسد این برنامه به دنبال تنوعبخشی به سبد فرهنگی مردم است، برای نمونه اجرای موسیقی رپ در این برنامه (چه طرفدار این گونه موسیقی باشیم یا نباشیم) یعنی توجه به سلایق مختلف.
نکته مهم این است که روی این میز، انواع غذاها چیده شود و هر کسی با سلیقه و طبع خود دست به انتخاب بزند. در واقع این برنامه ترکیبی و مسابقهمحور علاوه بر اینکه فضای تازهای برای نمایش خلاقیت هنرمندان و تعامل مستقیم با مخاطبان ایجاد میکند، تلاش دارد به سبد فرهنگی و هنری هم تنوع بیشتری بدهد.
«اَفتو» جای «جنابخان» را میگیرد؟
در قسمت اول برنامه کارناوال از عروسک جدیدی رونمایی میشود که گویا قرار است جایگزینی برای «جنابخان» باشد. این عروسک که با طراحی، اجرا و کارگردانی رامبد جوان ساخته شده، «افتو» نام دارد. صداپیشگی این شخصیت تازهوارد بر عهده بهادر مالکی است؛ هنرمندی که پیشتر صداپیشگی شخصیتهایی چون فامیل دور در مجموعه «کلاه قرمزی» و روح در برنامه «مهمونی» را انجام داده بود و یکی از صداپیشههای باسابقه و شناختهشده حوزه کودک و سرگرمی است. نکته جالب توجه درباره این عروسک این است که در این برنامه، فقط رامبد جوان او را میبیند. این ویژگی ساختاری، فضای متفاوتی نسبت به دیگر شخصیتهای عروسکی در برنامههای مشابه ایجاد کرده و کارکردی خاص به افتو بخشیده است که البته در جاهایی دست سازنده را برای تکثر موقعیتهای کمدی میبندد چون افتو با دیگران به جز رامبد جوان نمیتواند دیالوگ داشته باشد.
اَفتو در قسمت اول، به عنوان شخصیتی بامزه، گستاخ و پرادعا معرفی میشود که با لحن و زبانی اغراق شده، خود را با اسم کامل و طولانیاش معرفی میکند. این سبک معرفی، همسو با شوخیهای رایج در آثار طنز رامبد جوان طراحی شده و جنبهای کمیک به این کاراکتر بخشیده است.
همزمان با معرفی اَفتو، برخی کاربران فضای مجازی این شخصیت را با جنابخان، عروسک محبوب برنامه «خندوانه» مقایسه کردهاند؛ شخصیتی که با صدای محمد بحرانی، در سالهای گذشته به یکی از شناختهشدهترین چهرههای عروسکی تلویزیون ایران تبدیل شد و با پایان «خندوانه»، پس از چند سال با برنامه «۱۰۰۱» به شبکه نسیم برگشت.
جنابخان با لهجه جنوبی، شوخیهای اجتماعی و لحن خودمانیاش، نقشی کلیدی در موفقیت «خندوانه» و دیده شدن «۱۰۰۱» داشته است. هنوز برای قضاوت درباره شخصیت «افتو» زود است اما باید دید این گربه سخنگو میتواند مثل کاراکتر طناز و خلاق «جنابخان» در دل مردم جا باز کند یا به سرنوشت عروسکهای حاضر در فصل سوم خندوانه (فرخنده، غنچه، مارال و یاسمن) دچار میشود و خیلی زود از یادها میرود.
وسط تبلیغات، برنامه پخش میشود!
کارناوال واجد ویژگیهای مثبتی است که نشان از تبحر و مهارت رامبد جوان دارد، کارگردانی که با ساخت خندوانه، بسیاری از مردم را پای یک کمدی شبانه نشاند و صدای خندههای خانوادگی را بلند کرد. همچنین اتفاقهای جدیدی را در تلویزیون رقم زد که پیش از آن، تصور تحقق آن در رسانه ملی چندان نزدیک نبود مانند اجرای استندآپ کمدی توسط بانوان.
حالا او دستش در ساخت یک برنامه ترکیبی و تعاملمحور در نمایش خانگی بازتر از تلویزیون است. جوان در قسمت اول کارناوال علاوه بر نشان دادن ساز زدن گروههای موسیقی و آلات موسیقی که در رسانه ملی با ممنوعیتهایی همراه است، نوازندگی بانوان را هم نشان داد. ضمن اینکه حضور زنان در این برنامه بسیار پررنگ است، سعیده میرساعی که در خندوانه فقط یک صدای پشت صحنه بود حالا به عنوان دستیار کارگردان، حضور تصویری دارد یا مهسا طهماسبی سوار بر موتورسیکلت به برنامه میآید و اجرای یک برنامه جنبی را بر عهده میگیرد.
آنچه در کارناوال چه در نوع پوشش، چه در شکل شوخیها و چه در ارتباط افراد با هم به نمایش درمیآید کاملاً متفاوت از خندوانه است. حتی جنس حرفهایی که گفته میشود از تکصدایی رسانه ملی فاصله گرفته و نسل جوان یا طیفهای مختلف، خودشان را در آن میبینند. در بخش دفاعیه که مردم حرفهایشان را درباره آرای خود میگویند، چنان صریح حرف میزنند که تمرینی برای گفتوگو است، موضوعی که این روزها جامعه ایران به آن نیاز دارد.
اما برنامه در همین قسمتهای اول چند ایراد واضح دارد که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد.
ایراد بزرگ کارناوال حجم زیاد و آزاردهنده تبلیغات در آن است. رد پای اسپانسرها چنان در برنامه پررنگ است که ادعای مردمی بودن آن را زیر سؤال میبرد. به نظر میرسد کارناوال به یک دورهمی پرزرق و برق برای اسپانسرهایش تبدیل شده که از هر فرصتی برای تبلیغات و بازاریابی استفاده میکنند چه در قالب آیتمهای میانبرنامه و چه به صورت تبلیغات مستقیم. این مسئله سبب اعتراض و گلایه مخاطبان شده به طوری که عدهای به کنایه میگویند وسط تبلیغات، برنامه هم پخش میشود!
حتماً جذب حامی مالی و کشاندن پای بخش خصوصی به عرصههای فرهنگی مهم است و موجب رونق تولید آثار هنری میشود اما اگر این ورود بیضابطه باشد، آش زیادی شور میشود و دل مخاطب را میزند. از سوی دیگر گاهی قدرت حامیهای مالی چنان زیاد میشود که در دعوت از میهمانان یا شکل برنامهسازی هم نظرات تحمیلی میدهند و سبب میشود صنایع هنری از مسیر اصلیاش دور شود.
نکته پایانی اینکه، غالب چهرههای دعوت شده به برنامه، تکراریاند و فقط چند نام جدید در میانشان است اما اکثریت، کسانی را تشکیل میدهند که از این رئالیتیشو به آن رئالیتیشو در نمایش خانگی میروند و به کارمندان ثابت پلتفرمها تبدیل شدهاند.
نظر شما