در آن روزگار آشفته، علم را توشه راه خود کرد، بغداد را پشت سر گذاشت و در نجف نهالی کاشت که امروز حوزهای جهانی از دل آن سر برآورده است. این مطلب، روایتی است از زندگی مردی که زیر آوار تعصب، تسلیم نشد و با قلمش مسیر ساخت.
از طوس تا بغداد؛ آغاز مسیری بیپایان
محمد بن حسن طوسی در سال ۳۸۵ هجری قمری در طوس (نزدیک مشهد امروزی) به دنیا آمد؛ شهری که آن زمان بهخاطر دانشمندان و کتابخانههایش شهره بود. در فضایی علمی و مذهبی رشد کرد و در همان جوانی، زمانی که هنوز بیست ساله نشده بود، کولهبار دانشطلبی را بست و راهی بغداد شد؛ شهری که در آن دوران، قلب تپنده علوم اسلامی بود.
در بغداد شاگرد بزرگانی چون شیخ مفید و سید مرتضی علمالهدی، دو تن از بزرگترین متفکران شیعه شد. هوش، دقت و پشتکارش سبب شد خیلی زود خودش هم در زمره اساتید قرار بگیرد. حتی خلیفه عباسی با وجود فاصله مذهبی که با هم داشتند، کرسی رسمی تدریس فقه را به او سپرد؛ این اتفاق برای یک فقیه شیعه، نادر و تاریخی بود.
آتشی که خانهاش را سوزاند
شیخ طوسی در بغداد کرسی درس پررونقی داشت، اما این دوران آرام، چندان دوام نداشت. با حمله ترکان سلجوقی به بغداد و گسترش تعصبهای مذهبی، اوضاع برای شیعیان و شخص شیخ طوسی تیره شد. کتابخانهاش به آتش کشیده و خانهاش ویران شد و حتی آثار علمیاش را سوزاندند.
برای یک عالِم، این اتفاقها از زخم شمشیر هم دردناکتر است. اما او ماند و سوختن را تماشا نکرد. تصمیم گرفت از بغداد به نجف هجرت کند. هجرتی که شاید در لحظه، عقبنشینی بهنظر میرسید، اما درواقع یک حرکت تاریخی بود.
بنای تمدن در شهر خاکی نجف
نجف در آن دوران، شهری کوچک، دورافتاده و کمرمق بود؛ نه مرکز علمی و نه پایگاه حکومتی داشت. اما وجود حرم امیرالمؤمنین(ع) همان چراغی بود که دل شیخ طوسی را روشن نگه میداشت. در این شهر، از نو شروع کرد؛ بدون کتابخانه، بدون پشتوانه سیاسی و حتی بدون امنیت کامل، اما با همان انگیزه درونی، بنیانگذار حوزه علمیه نجف شد؛ حوزهای که تا امروز، یکی از پرنفوذترین نهادهای فکری جهان تشیع باقی مانده است. حوزه علمیه نجف پس از دانشگاه الازهر و دانشگاه قرویین، قدیمیترین حوزه دینی جهان اسلام و نخستین حوزه ویژه مذهب شیعه است که بیش از ۹۰۰ سال سابقه دارد.
کتابهایی که هنوز زندهاند
شیخ طوسی بیش از ۵۰کتاب مهم نوشت. دو کتاب بزرگ او «تهذیب الاحکام» و «الاستبصار»، نه فقط مجموعهای از احادیث اهلبیتاند، بلکه با دقتی شگفتانگیز دستهبندی و تحلیل شدهاند. این کتابها تا امروز از منابع اصلی دروس خارج فقه در حوزهها به شمار میروند. اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود. کتاب «النهایه» اثر فقهی دیگری از او است که برای قرنها، در مدارس دینی تدریس میشد و حتی کتاب درسی طلبهها بود. در علم رجال، شیخ طوسی با تألیف «الفهرست» و «رجال الطوسی» نقشی بیبدیل در شناخت راویان حدیث ایفا کرد؛ دانشی که امروزه هم پایه فهم اعتبار حدیثهاست.
در کنار فقه و حدیث، در علوم دیگری مثل تفسیر، اصول فقه، کلام و حتی ریاضیات و نجوم هم تألیفاتی دارد؛ چیزی که نشان از وسعت ذهنی و قدرت علمیاش است. گفتهاند تا دو قرن بعد، فقها بهسختی جرئت میکردند خلاف نظر او فتوا بدهند.
اگر بخواهیم عظمت شیخ طوسی را در چند کتاب خلاصه کنیم، کافی است بدانیم چهار کتاب حدیثی معتبر شیعه داریم که دو مورد از آنها را او نوشته؛ یعنی نیمی از ستون فکری فقه شیعه، بر دوش همین یک نفر است.
شیخ طوسی حتی در تفسیر قرآن نیز دست به قلم شد و کتاب «التبیان فی تفسیر القرآن» را نوشت؛ تفسیری جامع که همزمان به جنبههای فقهی، ادبی و کلامی قرآن میپردازد.
تألیفات او فقط نقل حدیث نبودند؛ او با نگاهی تحلیلی و ساختاری، علم فقه و حدیث را به شکل علمی، منظم و مکتوب درآورد و همین سبب شد آثارش تا امروز زنده بمانند. کتابهایی که در کتابخانهها خاک نمیخورند، بلکه هنوز هم در کلاسهای درس، منبع گفتوگو و تحقیقاند.
میراثی که ادامه یافت؛ شاگردان و تأثیرگذاری بعدی
شیخ طوسی فقط معلمی برای زمانه خودش نبود؛ او مکتبی ساخت که قرنها بعد هم طنین داشت. شاگردان او، هر کدام چراغی از آن آتش علمی را با خود حمل کردند و به نقاط مختلف بردند. از جمله برجستهترین آنها، میتوان به شیخ حسن بن علی بن شعبه حرّانی، ابوالصلاح حلی و نجاشی (صاحب کتاب رجال) اشاره کرد.
او همچنین تأثیر مستقیمی بر فقهای بزرگ قرون بعدی گذاشت؛ از جمله ابن ادریس حلی که با نقد مؤدبانه آثار شیخ طوسی، جنبش تازهای در فقه ایجاد کرد. حوزه نجف که توسط شیخ طوسی پایهگذاری شد، در طول زمان به مرجع فکری شیعیان در سراسر جهان تبدیل شد و بعدها فقیهانی چون علامه حلی، محقق کرکی، ملا احمد نراقی، شیخ انصاری و بسیاری دیگر، همگی در سنت علمیای رشد کردند که او پیریزیاش کرده بود.
شیخ طوسی حتی بر حوزه قم که امروزه مرکز اصلی آموزشی شیعه در ایران است، اثر غیرمستقیم گذاشت. نظام تدریس، شیوه استدلال، نگارش علمی و حتی نظم مباحث فقهی در حوزهها، هنوز هم تا حد زیادی به سنتی که او آغاز کرده وفادار ماندهاند.
در یک کلام، شیخ طوسی صرفاً یک فرد نبود؛ او جریانساز بود. فقیهی که نهتنها علم زمان خود را بالا برد، بلکه به علم آینده نیز جهت داد.
مرگ در غربت، زندگی در تاریخ
شیخ طوسی در سال ۴۶۰ هجری در نجف درگذشت. اما آنچه او بنا کرد، همچنان زنده است. هر طلبهای که امروز در حجرههای نجف یا قم کتابی باز میکند، عملاً بر ادامه راه او قدم گذاشته است. او نه فقط حوزهای ساخت، بلکه الگوی فقیهی شد که در سختترین شرایط هم امید و تفکر را زنده نگه میدارد.
در روزگاری که تعصب و شمشیر، عقل و گفتوگو را به عقب میراند، شیخ طوسی نماد پایداری علمی شد. نه از فشار ترسید، نه از طرد شدن و نه از غربت. کتابسوزان را دید، اما قلم را زمین نگذاشت. او ایمان داشت که علم، اگر با اخلاص همراه شود، دیر یا زود راه خودش را پیدا میکند.
شیخ طوسی برای ما فقط یک نام در تاریخ نیست؛ او میراثدار دیروز و معمار امروز تشیع است. یادآوری او، یادآوری این حقیقت است که گاهی بزرگترین پیروزیها در دل شکستها و مهاجرتها متولد میشوند.اگر امروز حوزه نجف با قرنها قدمت به عنوان یکی از بزرگترین مراکز علمی شیعه شناخته میشود، باید به آن مهاجرت خاموش، آن قلمهای سوخته و آن مرد ایستاده در توفان فکر کنیم؛ مردی به نام شیخ الطائفه، شیخ طوسی؛ فقیهی که مسیر علم را از میان آتش تا فردا ادامه داد.
نظر شما