حوزه هنری به تازگی نمایشگاهی از آثار شهید منصوره عالیخانی برگزار کرده است. منصوره عالیخانی هنرمند هنرهای تجسمی در پی حمله ۲۴ خرداد ماه رژیم صهیونیستی، همراه همسرش دکتر برجی به شهادت رسید. منصوره عالیخانی متولد ۱۳۴۶ در نوشهر بود.

پایان کار تابلو «عاشورا» با شهادت
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

او تحصیلات خود را در مقاطع لیسانس و فوق‌لیسانس نقاشی در دانشگاه‌های ‌الزهرا(س) و سوره به اتمام رساند و در ادامه به تدریس در دانشگاه‌ هنر کاشان، هنرستان سوره و مؤسسه‌های آموزشی هنری پرداخت.حضور در نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی،‌ تصویرسازی کتاب و داوری جشنواره‌های هنری از فعالیت‌های منصوره عالیخانی بودند.
عالیخانی در واپسین روزها مشغول اتمام تابلویی بود با موضوع عاشورا که با شهادتش نیمه‌تمام ماند. البته برای این تابلو حسن‌ختامی نیک‌تر و تأثیرگذارتر از رنگ خون پاک شهید مگر می‌شود تصور کرد؟به تازگی نمایشگاهی از آثار این هنرمند برپا شده است. این نمایشگاه شامل ۲۵ اثر نقاشی از منصوره عالیخانی بوده که از ۲۵ تیر تا ۶ مرداد در حوزه هنری برقرار است. برپایی این نمایشگاه بهانه‌ای شد برای گفت‌وگو با دو تن از هنرمندان تا درباره منش و روش هنری شهید عالیخانی صحبت کنند. گفته‌های مینا صدری، هنرمند نگارگر و مجسمه‌ساز و عبدالحمید قدیریان، نقاش و طراح صحنه و لباس را بخوانید.

از خبر شهادت ایشان غافلگیر شدم

مینا صدری درباره احساسش از شهادت منصوره علیخانی گفت: خبر شهادت ایشان را که شنیدم واقعاً غافلگیر شدم. اصلاً تصور نمی‌کردم هنرمندی را که البته فقط دورادور می‌شناختم و نمی‌توانم بگویم ارتباط نزدیک یا گفت‌وگوی زیادی با ایشان داشتم، این ‌طور از دست بدهیم. در سال‌هایی که در حوزه هنری بودم بیشتر ایشان را می‌دیدم، اما پس از اینکه از حوزه بیرون آمدم و به دانشگاه رفتم، ارتباطمان کمتر شد و فقط گاهی یکدیگر را می‌دیدیم.
با این حال، همان آشنایی قبلی موجب شد وقتی خبر شهادتش را شنیدم، واقعاً غافلگیر شوم. اینکه ناگهان گفتند خانم عالیخانی به شهادت رسیده‌ است، برایم خیلی غیرمنتظره و باورنکردنی بود؛ نمی‌توانستم باور کنم چنین حادثه‌ای برای ایشان رخ داده و شهید شده باشد.
این هنرمند درباره شخصیت و ویژگی‌های اخلاقی خانم عالیخانی بیان کرد: آنچه همیشه در ذهن من از شخصیت کلی ایشان باقی مانده، تصویر هنرمندی بسیار جست‌وجوگر، خوش‌اخلاق و مهربان است. انگار همیشه یک جور پرسش و کنجکاوی در وجودش بود. هر وقت همدیگر را می‌دیدیم، شروع می‌کرد به صحبت درباره کارهای هنری؛ همیشه می‌گفت: «بیایید با هم برویم کارها را ببینیم» یا «شما کارها را چطور می‌بینید؟» و این نوع رفتار، کاملاً در وجودش بود.من فکر می‌کنم موضوع شهادت و شهید شدن، انگار یک نوع انتخاب است؛ انتخابی که از جانب خداوند برای بعضی انسان‌ها صورت می‌گیرد و به نظرم نصیب هر کسی هم نمی‌شود. برای من همیشه این‌ طور بوده که وقتی این خبر را شنیدم، در همان لحظه احساس کردم خداوند ایشان را انتخاب کرده تا به این مرحله برسد. در واقع، خودم فکر می‌کردم چه سرانجام شیرین و آغازگری برای ایشان رقم خورد؛ و اینکه خداوند چه سرنوشت ارجمند و بزرگی برایشان نوشت، که در این واقعه انگار همسفر شد با بسیاری از سرداران، دانشمندان و افرادی که ما آن‌ها را خاص می‌دانیم؛ افرادی که برای اعتلای ایران از جان و عمر خودشان گذشتند. ایشان هم در کنار این افراد قرار گرفت؛ انتخابی که گویی از جایی بود که دست هیچ انسانی به آن نمی‌رسد و این انتخاب را خداوند برایش رقم زده بود.

حیف است این تابلو نیمه‌کاره بماند!

عبدالحمید قدیریان، هنرمند نقاش و طراح صحنه و لباس هنرمند دیگری بود که درباره سبک هنری خانم عالیخانی صحبت کرد.
او گفت: منصوره عالیخانی در زمینه‌های مختلف خلق اثر می‌کرد و سعی داشت فضاهای مختلف هنری را تجربه کند. در موضوعات عاشورا، جنگ و موضوعات الهی و انقلابی آثار متفاوتی آفرید. گاهی هم وارد فضاهای هنری تازه می‌شد و سعی می‌کرد تجارب جدیدی کسب کند. وی در توضیح بیشتر بیان کرد: در فضای هنری غیر از مباحث مفهومی مضامین هنری خالصی وجود دارد که بستری است برای تجربه کسب کردن هنرمند. هنرمندان گهگاه وارد فضاهایی می‌شوند که از نظر تکنیکی، فضا و مفهوم تمرینات متنوعی داشته باشند. نمایشگاه قبلی ایشان از همین نوع کارها بود. آثاری که سعی کرده بود با احساس و حسش کار کند؛ فضایی آبستره با تجربه‌های متنوع رنگی.
قدیریان بیان کرد: منصوره عالیخانی هنرمندی پرکار و باانگیزه بود و کشف فضاهای هنری تازه دغدغه ذهنی‌اش بود، از این رو، آینده درخشانی داشت ولی قسمت ایشان شهادت بود که با شهادت عاقبت به خیر شد. این نقاش با بیان اینکه خانم عالیخانی هنرمندی اهل مطالعه بود، تصریح کرد: او تلاش می‌کرد به کُنه موضوعات برود، گاهی چند جلسه راجع به یک موضوع صحبت و برای فهم بیشتر فضای بحث ایجاد می‌کرد. دقت ایشان برای درک مفاهیم صفت خوبی است که اگر هنرمندان این صفت را داشته باشند می‌توانند از آن بهره بسیاری ببرند. در روابط اجتماعی روابط صمیمانه‌ای با همکاران داشت و اگر موردی بود در دلجویی پیشقدم می‌شد.
این هنرمند نقاش درباره آخرین اثر منصوره عالیخانی توضیح داد: این تابلو درباره ظهر عاشورا بود. البته عاشورا موضوعی بود که ایشان درباره آن زیاد کار کرده بود و توجه خاصی به این واقعه داشت اما کشیدن این تابلو با ابعاد بزرگ را چندین سال بود که شروع کرده و تقریباً تمام هم شده بود اما هر اثر نقاشی یک لحظه اتمام دارد که این لحظه برای تابلو خانم عالیخانی پیش نیامد و این تابلو را کنار گذاشته بود، اتفاقاً من همیشه تأکید می‌کردم تابلو را تمام کند. چون در حوزه هنری، سه‌پایه من کنار ایشان بود و در کنار هم کار می‌کردیم بارها به ایشان گفتم: تابلو را تمام کن! اما چون اثر ابعاد بزرگی داشت گویا برای ایشان سخت بود.
اما یک هفته پیش از شهادت در راهرو حوزه هنری من را دید و گفت: «تابلویی که اصرار داشتی تمامش کنم، دارد تمام می‌شود!» و من هم تشویق کردم و گفتم: «باید تمام شود حیف است تابلویی با این ابعاد، نیمه‌کاره بماند».
دقیقاً یادم هست از اینکه دوباره دارد روی تابلو کار می‌کند خوشحال است اما تابلو به هر حال ماند و با شهادت خانم عالیخانی به اتمام رسید. گویا شهادت ایشان همان لحظه اتمام کار تابلو بود. به نظر من اثر هنری برای هنرمند بهانه عروج است، این عروج می‌تواند در معنا باشد که برای ایشان آن عروج پر کشیدن در فضای ملکوتی شد.
قدیریان در پایان گفت: این تابلو نه آن گونه که در ذهن ما بود بلکه آن طور که باید، تمام شد و در حال حاضر هم در نمایشگاه آثار ایشان در کنار سایر آثار به نمایش گذاشته شده است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha