«از خواجه محمد حَمّویه و از خواجه امام احمد غزالی- رضی اللّه تعالی عنهم- شنودم که روز قیامت، صدیقان را همه این تمنا بُوَد که کاشکی خاکی بودندی که روزی محمد معشوق، قدم بر آن خاک نهاده بودی».
(عبدالرحمن جامی/ نفحاتالانس/ ذکر محمد معشوق طوسی)
محمد معشوق طوسی، در تاریخی نامعلوم، در گوشهای نامشخص از دشت توس زاده و بالیده است و تنها به لطف آنهایی که همروزگار او بودهاند، نامی از او، در پارهای حکایات مانده. از خلال این حکایات، البته میتوان جایگاه بلند محمد معشوق را دید که چون کوهی در مه تجرید، ایستاده است.
در دیباچه «شاهنامه بایسنقری» که ۴۰۰ سال پس از سرایش شاهنامه کتابت و نگارگری شده، به داستان ملاقات فردوسی با محمد معشوق، آن هم پیش از آغاز نظم شاهنامه، اشارهای رفته است و همین اشاره البته نشان میدهد که او، در روزگار خود، عارفی صاحبنام بوده.
«و از شیخ محمد معشوق طوسی علیهالرحمه که از جمله اولیاءالله بود استمداد همت کرد؛ و شیخ فرمود که «میان ببند و زبان بگشای، که به مقصود خواهی رسید» فردوسی خرمخاطر گشت و دانست که هر تیری از شست آن بزرگوار رفت، به هدف مراد رسید...».
یا مثلاً در حکایتی دیگر در نفحات الانس، به جایگاه بلند محمد معشوق در عالم عرفان اشاره شده؛ چنانکه عارف صاحبنامی چون «ابوسعید ابوالخیر» به برتری او اذعان کرده است؛
«در آن وقت که شیخ ابوسعید ابوالخیر از میهنه عزیمت نشابور کرده بود، به یکی از دیهها که در نواحی طوس بود،
رسید. درویشی را گفت: «به شهر طوس باید رفت به نزدیک خواجه محمد معشوق، و با وی گفت که: دستوری (اجازه)
هست که به شهر و ولایت تو درآییم؟» چون آن درویش برفت، شیخ بفرمود تا اسب زین کردند و بر اثر وی، سوار
شدند و همه صوفیان در خدمت شیخ. چون به یک فرسنگی شهر رسید، به موضعی که از آنجا شهر را بتوان دید،
اسب شیخ بایستاد و همه جمع بایستادند.
چون آن درویش پیش معشوق رسید و پیغام شیخ بگزارد، معشوق تبسم کرد و گفت: «برو بگوی تا درآید.» چون معشوق این سخن بگفت، شیخ از آنجا اسب براند و جمع روان شدند».
(عبدالرحمن جامی/ نفحاتالانس/ ذکر محمد معشوق طوسی)
به گواه پارهای دیگر از همین حکایات، محمد معشوق همچنان که در توس زاده و بالیده، در همین دشت هم، سر بر خاک نهاده است؛ و مزار او، چندان از مدفن حکیم توس و نیز امام محمد غزالی، دور نبوده.
حمدالله مستوفی در کتاب گرانسنگ «نزهه القلوب» در ذکر خراسان، به این مقبره اشاره کرده است؛
«و مشهد طوس، از مشاهیر مزارات متبرکه است... و در جانب قبَلی (سمت قبله) طوس دروازهای است که سه هزار ولی در مزارات این دروازه رودبار آسودهاند؛ و در جانب شرقی او، قبر امام حجهالاسلام محمد غزالی و احمد غزالی و مزار فردوسی و معشوق طوسی هم آنجاست».
امروزهروز اما از مدفن این عارف نامی، نشانی نداریم؛ هر چند میتوان حدود دروازه رودبار را که حالا «جلوخان مجموعه آرامگاه فردوسی» در آن واقع شده، خاکی بدانیم که محمد معشوق طوسی در آن، خفته است.
۳۰ تیر ۱۴۰۴ - ۰۳:۲۳
کد خبر: ۱۰۸۲۹۹۸
درباره «محمد معشوق طوسی» که فردوسی را به سرایش شاهنامه برانگیخت
کوهی در مه تجرید
حسن احمدیفرد، روزنامهنگار
نوشتن از عارفان دشت توس، بی نام بردن از «محمد معشوق طوسی» ممکن نیست؛ حتی اگر این بزرگمرد، بر قله قاف تجرید زیسته باشد و در وادی بینام و نشانی، منزلها طی کرده باشد.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه
منبع: روزنامه قدس
نظر شما