۳۰ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
کد خبر: ۱۰۸۳۰۳۲

شاعران آیینی در رثای شهادت جانسوز امام علی بن الحسین زین‌العابدین علیه‌السلام اشعار زیبا و پرمحتوایی شامل روضه‌های غمبار حضرت سروده‌اند.

سه شعر زیبا در رثای امام سجاد (علیه‌السلام)
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
شاعران آیینی در رثای شهادت جانسوز امام علی بن الحسین زین‌العابدین علیه‌السلام اشعار زیبا و پرمحتوایی شامل روضه‌های غمبار حضرت سروده‌اند که تقدیم طبع ولایی خوانندگان عزیز می‌شود؛

استاد قاسم نعمتی

پیرمرد بلا کشیده منم

پسرِ شاه سربریده منم

روضه خوانی که هرچه می گوید

با دوچشم کبود دیده منم

آنکه از ناقه دید بانوئی

پایِ یک بوسه شد خمیده منم

آن امامی که با تنی تب دار

عقبِ ناقه ها دویده منم

آنکه وقت فرار از خیمه

نالۀ دختران شنیده منم

آنکه در بین بوریا دلِ شب

پیکر یک امام چیده منم

آنکه درگوشۀ خرابۀ شام

دفن کرده گلی شهیده منم

همۀ روضه ها کنار ولی

آنکه بازار شام دیده منم

روضه را باز میکنم امشب

سخن آغاز میکنم امشب

روضه در یک کلام وای از شام

دردِ بی التیام وای از شام

کاش مادر مرا نمی زائید

ناله های مدام وای از شام

ناسزاهای بد به ما گفتند

همه جایِ سلام وای از شام

آن دیاریِ که کرده بازی با

آبروی امام وای از شام

قافله تا غروب گیر افتاد

کوچه ها ناتمام وای از شام

دخترِ فاطمه اذیت شد

از نگاهِ حرام وای از شام

گذر از کوچه هایِ تنگِ یهود

آتشِ رویِ بام وای از شام

جایِ حیدر زگیسویِ دختر

می گرفت انتقام وای از شام

در میان چهار هزار رقاص

گریه در ازدحام وای از شام

سر و تشت و پیاله های شراب

چوبِ بی احترام وای از شام

لعنتی در کنارِ سر میریخت

میِ باقیِ جام وای از شام

سرخ موئی اشاره کرد و یزید

گفت : گفتی کدام؟ وای از شام

من چهل سال گریه میکردم

با همین یک کلام وای از شام

استاد مجید تال

آزار دیدم

خود را میان معرکه بیمار دیدم

در خیمه بودم

هفت آسمان را برسرم آوار دیدم

در بین گودال

آیینۀ جسم پدر را تار دیدم

بابای خود را

در بین یک لشکر بدون یار دیدم

اینها بماند

از شام دیدم هرچه من آزار دیدم

شبهای بسیار

در بین صحرا عمه را بیدار دیدم

صد بار مردم

وقتی به پای خواهرانم خار دیدم

ای وای از شام

گهواره را در بین یک بازار دیدم

بزم شراب و...

بی حرمتی در مجلس اغیار دیدم

نامحرمان را

نزدیک محرم های خود بسیار دیدم

استاد محمدحسین ملکیان

بیرون زده از خیمه چه نوری، چه امامی

بیرون زده در روز، عجب ماه تمامی

می‌آید و در راه قیاماً و قعودا

گامی به زمین خورده و برخاسته گامی

می‌آید و پیشانی او صبح، چه صبحی

می‌آید و پیش نظرش شام... چه شامی

شمشیر به دست آمده لبیک بگوید

بی‌آنکه بگوید پدر از جنگ، کلامی

او تشنۀ سیب است، چه سیبی، چه نصیبی

این بوی حبیب است، چه عطری، چه مشامی

یک مرد به جا مانده، چه آغاز غریبی

یک مرد به جا مانده، عجب حسن ختامی

دل‌ها همه هستند اسیرش، چه اسیری

شاهان همه هستند فقیرش، چه امیری

با تشنه لبان دم زدن از آب، عذاب است

شرمنده‌ام از رویت اگر قافیه آب است

شرمنده‌ام از روی تو تنها نه فقط من

از شرم تو بر صورت خورشید، نقاب است

زینب سر بالین تو با گریه نشسته

تر کردن پیشانی بیمار، ثواب است

در خیمه برای عطشت نیست جوابی

از خیمه که بیرون بروی تیر جواب است

درد تو به تشریح، مضامین مقاتل

آه تو به تفسیر، خودش چند کتاب است

چشمان تو بسته‌ست، عجب روضۀ بازی!

با تربت گودال که سرگرم نمازی

ای هر سخنت هر عملت آیۀ قرآن

ای کوثر جاری شده در سورۀ انسان

ای لرزش اندام تو هنگام عبادت

یعنی که قوی آمده‌ای بر سر پیمان

هر سجدۀ تو یک شب یلدای خلایق

هر ذکر تو یک سنگ به پیشانی شیطان

در گودی و بر نیزه و در طشت چه دیدی؟

ای موی تو هر سال در این ماه پریشان؟

برپشت شتر، در غل و زنجیر چه دیدی؟

ای بی سر و سامان شدۀ سر به گریبان!

در قصر چه کردند؟ چه دیدی؟ چه شنیدی؟

ای روضۀ سر بسته در این مصرع عریان!

افتاده‌ای از پشت شتر از غم سرها؟

با نیزه رسیده‌ست به این شهر، خبرها

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha