رضا حسینی، مترجم «جیمز» می‌گوید:جیمز رمانی است که مخاطب عام هم از خواندنش لذت خواهد برد، چون علاوه بر اینکه رمانی آگاهی‌‏بخش است، جذاب و سرگرم‎کننده است و طنز دلنشینی در فصل‎های کتاب وجود دارد که لذت خواندنش را به تجربه‎ای به یادماندنی بدل خواهد کرد.

انسان اگر در اسارت یک تفکر غلط هم قرار داشته باشد، برده است / «جیمز»؛ داستانی آگاهی‌‏بخش، جذاب و سرگرم‎کننده
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

«جیمز» نوشته «پرسیوال اورت» بازخوانی درخشان شاهکار کلاسیک ادبیات آمریکا یعنی «ماجراهای هاکلبری‎‌فین» بوده که این‌ بار داستان از زاویه دید برده سیاه‌پوست این کتاب یعنی جیم روایت شده است.
نویسنده در «جیمز» به مسئله هویت می‎‌پردازد، هویت برده‌‎های سیاه‎پوستی که از آن‌ها دزدیده می‌‎شد.
جیم در چنین فضایی به راحتی به یک نفر دیگر فروخته می‌‎شود و می‌‎بیند مجبور است زن و دختر خودش را برای همیشه ترک کند و به مزرعه مالک جدید خودش برود، اما او تسلیم شرایط نمی‌شود و فرار می‌‏کند و در سفری پرفراز و نشیب که هاکلبری‎فین در بخش زیادی از آن با او همراه است، به هویت جدیدی دست می‏‌یابد.
در روزگاری که تبعیض‌ و زورگویی‌، جهان و به خصوص خاورمیانه را در بر گرفته و همچون چرک و عفونتی در زیر پوست جوامع جریان دارد خواندن «جیمز» خالی از لطف نیست؛ مردی که سیاه است اما ذاتاً برده نیست چون می‌خواند، می‎نویسد و مانند بردگان صحبت نمی‌کند. او مقابل اسلحه سفیدپوستان همیشه مدادی در جیب دارد تا از مردمانش بنویسد و رنج آن‌ها را ثبت کند.
درباره «جیمز»؛ شاهکار خواندنی پرسیوال اورت که برای آثارش جوایز زیادی گرفته با مترجم این اثر سیدرضا حسینی به گفت‌وگو نشستیم؛ مترجمی که از پس ترجمه این اثر مانند رمان خواندنی «خاک آمریکا» به خوبی برآمده و داستانی خواندنی را به علاقه‌مندان به داستان تقدیم کرده است.
هر دو این آثار توسط نشر آموت منتشر شده‌اند.

چه شد به سراغ ترجمه «جیمز» رفتید؟

پرسیوال اورت، نویسنده بزرگ و سرشناسی است که آثارش تاکنون نامزد جوایز مهم و متعددی شده و بعضی از آن‌ها را نیز تصاحب کرده است. حتی از روی یکی از آثار این نویسنده فیلمی ساخته شده که برنده جایزه اسکار نیز شده است. اما آنچه موجب شد تازه‌ترین رمان آقای اورت نظرم را جلب کند، نه شهرت نویسنده، بلکه شهرت رمانی بود که آن را بازگویی کرده بود. تقریباً همه ما «ماجراهای هاکلبری ‌فین» را در نوجوانی خودمان خوانده‎ایم و خاطرات ماجراجویی‎های هاک در ذهنمان حک شده است. به سراغ «جیمز» رفتم تا ببینم این ماجراها از زاویه دید جیم چگونه روایت شده‎اند و با خواندن آن متوجه شدم با رمانی کاملاً مستقل و متفاوت روبه‌رو هستیم که حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد و دیدم حیف است این حرف‌ها به گوش خواننده فارسی‌زبان نرسد.

چه تفاوت عمده‌ای در روایت داستان و نگاه پرسیوال اورت به عنوان نویسنده «جیمز» و مارک تواین در «هاکلبری فین» وجود دارد؟

«ماجراهای تام سایر» و «ماجراهای هاکلبری‌ فین» داستان ماجراجویی‌های دو نوجوان سفیدپوست نواحی روستایی جنوب‌غربی آمریکا در نیمه قرن نوزدهم هستند. این دو نوجوان در موقعیت‎های مختلف تجربه‌های ارزشمندی کسب می‎کنند و به نوعی بلوغ شخصیتی می‏رسند. جیم در «ماجراهای هاکلبری ‌فین» یک شخصیت متین و محترم و البته خرافاتی است که در کنار هاک نقشی فرعی ایفا می‏کند. اما در رمان «جیمز»، جیم شخصیت اصلی بوده، روشنفکر است و اهل خطر کردن و بسیار عصیانگر. «جیمز» دیگر یک رمان ویژه نوجوانان نیست، بلکه یک رمان تاریخی خونبار است که با نگاهی کاملاً انتقادی به یکی از سیاه‎ترین دوره‎های تاریخ آمریکا و جهان می‎پردازد.

چرا پرسیوال اورت در این روزگار باید باز هم از تبعیض نژادی بنویسد؟

شاید تصور کنیم آن جنایت‌هایی که در گذشته به بهانه برتری نژادی در حق سیاه‎پوستان روا داشته می‎شد، تنها سوژه فیلم‎های سینمایی و سریال‎های تلویزیونی است، اما واقعیت تلخ این است که انسان‎ها هنوز هم همان جنایت‎ها و چه بسا بدتر از آن‎ها را به بهانه‎های مختلف علیه یکدیگر روا می‎دارند و فقط سعی می‎کنند انگیزه اصلی خودشان را که همان ادعای برتری نژادی، قومی و جنسیتی است، علنی و آشکار نکنند.
پرسیوال اورت در یکی از مصاحبه‌‎هایش می‌‎گوید چند سال پیش کتاب «درخت‎‌ها» را درباره به دار آویخته شدن سیاه‌پوست‌ها نوشته است. او ‌‏بیان می‌کند: این رمان را نوشتم، چون ما طوری درباره به دار آویخته شدن سیاه‌پوست‌‎ها حرف می‎‌زنیم، انگار رویه‌‎ای بوده که در فرهنگ گذشته ما رواج داشته، اما واقعیت این است که این رویه امروزه بیش از هر زمان دیگری در گذشته رواج دارد و ما تنها از آن با نام‌‎های متفاوتی یاد می‏‌کنیم. این روزها به جای بر دار کردن می‌‏گوییم «تیراندازی پلیس» یا «تیراندازی تصادفی».

اثر در ستایش آرمان‌خواهی و آزاداندیشی سیاه‌پوستان است اما در واقع می‌توان این نگاه را تعمیم داد و آن را شامل زیست هر انسان با هر نژاد و ملیتی عنوان کرد.

مسلماً می‎توان چنین نگاهی به این رمان داشت. من معتقدم دایره این بردگی ممکن است بسیار وسیع‌تر هم باشد. انسان حتی اگر در اسارت یک تفکر غلط یا امیال و آرزوهای واهی هم قرار داشته باشد، برده است و باید تلاش کند خود را از قید این بردگی برهاند.

پرسیوال اورت در این اثر نگاه تند و منتقدانه‌ای به همرنگان خود دارد. او گاهی نوک پیکان انتقاد را از سفیدپوستان به سمت سیاهان می‌گیرد و یکی از دلایل تولد و رشد پدیده بردگی را برده‌پذیر بودن سیاهان می‌داند. در جاهایی از داستان می‌بینیم سیاهانی که بردگی را به عنوان یک قانون انسانی و زیستی خود پذیرفته‌اند که اگر برده نباشند پس قرار است چگونه زندگی کنند. این نگاه پرسیوال اورت از کجا آمده است؟ او مانند شرمن الکسی در کتاب «خاطرات یک سرخ‌پوست واقعی» که انتقادهای تند و تیزی به زیست سرخ‌پوستان و همرنگانش دارد در این اثر نگاه منتقدانه‌ای به سیاهان دارد.

بسیاری از بردگان به خصوص از نسل‌های دوم به بعد، برده به دنیا می‎آمدند. آن‎ها به دلایل فردی و اجتماعی در برابر ستم آسیب‎پذیر بودند. این بردگان اساساً تصوری از آزادی نداشتند و وضعیت خودشان را به عنوان سرنوشتی محتوم پذیرفته بودند. مهم‎ترین عاملی هم که ثبات چنین وضعیتی را سبب می‎شد و به آن دامن می‎زد، ناآگاهی بردگان بود. عامل دیگر هم عدم انسجام اجتماعی سیاهان بود و جالب است که برده‎ها با بهره‎گیری از دو ابزار موسیقی و رقص در تمام دوران برده‎داری سعی می‎کردند این انسجام، همدلی و همراهی را در میان خودشان به وجود بیاورند و تقویت کنند.

یکی از دلایلی که جیمز آزاد است و ذاتاً برده نیست و بر ضد برده‌داری طغیان می‌کند این است که او می‌تواند بخواند و بنویسد حتی مثل برده‌ها صحبت نمی‌کند. گویا پرسیوال اورت برای خواندن و آگاهی جایگاه و احترام ویژه‌ای قائل است.

دقیقاً. یکی از نمادهای بسیار مهم در این رمان «مداد» است. مدادی که یک برده دیگر با فدا کردن جان خودش آن را به جیم هدیه می‏دهد. مداد نماد آگاهی است و نخستین کلماتی که جیم با این مداد می‏نویسد از اهمیت حیاتی و تعیین‎کننده آگاهی حکایت دارند. جیم چند جمله‎ای درباره خودش می‏نویسد و در پایان تأکید می‎کند: «اگر این خطوط بتوانند معنا داشته باشند، آن‎ گاه زندگی نیز می‎تواند معنا داشته باشد و من می‎توانم معنا داشته باشم».

مخاطب در این اثر با رمانی مواجه است که در آن رشد شخصیت جیمز را می‌بیند. همان طور که اسم او اول داستان، جیم است و در آخر داستان خودش را جیمز معرفی می‌کند. در حین سفر اجباری و تجربه‌هایی که از سر گذرانده شخصیت او هم تغییر می‌کند و مخاطب رشد و کمال را در شخصیت او می‌بیند. او برای یک انگیزه شخصی دست به فرار می‌زند اما در جریان سفر و آنچه از دنیای کثیف برده‌داری می‌بیند، رشد او هم آغاز می‌شود...

کاملاً درست است. سفر پرماجرای جیم و هاک در رودخانه می‎سی‌سی‌پی در واقع برای جیمز نوعی سفر درونی است.
جیم در این سفر به تدریج از هویت خود به عنوان یک برده فاصله می‎گیرد و با پشت سر گذاشتن ماجراهای گوناگون دیدگاه جدیدی به زندگی پیدا ‎کرده و هویت خودش را به عنوان یک انسان آزاد باور می‎کند. جایی نزدیک به پایان رمان، جیم به برده‌ای که دارد همراه با او فرار می‎کند، می‎گوید: «این رو از من داشته باش. من دیگه هیچ‌ وقت برده کسی نمی‌شم».

در کتاب بارها به جیمز از سوی نزدیکان او مثل هاکلبری فین و دشمنانش مثل قاضی تچر گفته می‌شود «تو چرا مثل برده‌ها حرف نمی‌زنی؟». ادبیات بردگان چگونه ادبیاتی بوده است؟

برده‌های سیاه‌پوست وقتی به آمریکا وارد شدند، با تلفیق زبان‎های بومی خودشان و زبان انگلیسی یا دیگر زبان‎های اروپایی زبان‏های مختلفی را به وجود آوردند که به اسامی گوناگونی معروف شده‌اند. به مرور زمان، از تعامل این زبان‏ها با یکدیگر، زبان جدیدی به وجود آمد که در واقع یکی از لهجه‎های زبان انگلیسی است و به «گویش انگلیسی سیاه‌پوستان آمریکا» یا AAVE معروف است. این زبان یا گویش ویژگی‌های واژگانی، دستوری و تلفظی خاص خودش را دارد که آن را از انگلیسی معیار متمایز می‎کند.

می‌سی‌سی‌پی بر این داستان سایه انداخته است. پرسیوال اورت چه کاربرد نمادگرایانه‌ای از آن داشته است؟

رودخانه می‌سی‌سی‌پی در سرتاسر این رمان نماد آزادی و مخاطراتی است که جیم و هاک با آن روبه‌رو هستند. می‎سی‌سی‎پی علاوه بر اینکه امکان گریز و دستیابی به یک زندگی جدید را برای آن‎ها فراهم می‎کند، راهنمای این دو در طول سفرشان نیز هست.

از «مخاطب جیمز» می‌خواهید به چه نکاتی در خواندن این اثر توجه کند.

در بازخوردهایی که از مخاطبان جیمز گرفته‌ام، کمتر دیده‎ام طنز تلخ اما دلنشین پرسیوال اورت در این رمان مورد تأکید قرار گرفته باشد. اورت نویسنده‎ای است که در استفاده از طنز مهارت خاصی دارد و در جیمز هم از این مهارت خودش به خوبی و به زیبایی بهره برده است. طنز جذاب این رمان تا حد زیادی زهر تلخی‌های آن را می‎گیرد و تجربه خواندن آن را دلپذیرتر می‎کند.

برای ترجمه جیمز چه تجربه‌ای از سر گذراندید؟

اگر متن انگلیسی جیمز را بخوانید، خواهید دید نویسنده در نوشتن این رمان از زبانی دوگانه استفاده کرده است. داستان از زبان جیم و به زبان انگلیسی معیار روایت می‎شود اما بسیاری از دیالوگ‎ها با لهجه اهالی جنوب آمریکا و یا به زبان بردگان نوشته شده‌اند. این زبان دوگانه برای ایجاد تمایزی به کار گرفته شده که همان تمایز هویتی جیم- جیمز است. در واقع هر جا برده‎ها حرف می‏زنند، زبان از انگلیسی معیار فاصله می‎گیرد. چون معتقدم لهجه ترجمه‎پذیر نیست، نشان دادن این تمایز چالش بزرگ ترجمه این رمان بود. بنابراین هر جا تأکید بر این تمایز ضروری بود، سعی کردم به نوعی آن را به خواننده گوشزد کنم.

ادبیات جهان چقدر توانسته به مسئله مبارزه با تبعیض نژادی ادای دین کند و چرا همچنان باید به این نوع آثار در بستر داستان و ناداستان پرداخت؟

برده‎داری در ادبیات به توصیف و بررسی نهاد برده‎داری و تأثیرات عمیق آن بر افراد و جوامع پرداخته است. آثار مهم ادبی در این زمینه هم پیش و هم پس از جنگ داخلی آمریکا نوشته شدند. آثار اولیه در این حوزه عمدتاً در قالب خطابه‎ها و زندگی‎نامه‎های خودنوشتِ آمریکایی‎های آفریقایی تبار ارائه شدند اما رمان‎های مهمی که ضد برده‎داری نوشته شدند، مثل کلبه «عمو تم» هریت بیچراستو بر القای نهاد برده‎داری تأکید داشتند.
در آثار ادبی پس از جنگ داخلی مثل «ماجراهای هاکلبری ‎فین» همچنان بر پیچیدگی‎های هویت نژادی تأکید و این آثار اغلب دیدگاه‎های متناقضی را شامل می‎شدند. در طول قرن‌های بیستم و بیست و یکم، نویسندگانی چون تونی موریسون و کولسون وایتهد در آثار خودشان به بررسی تأثیرات بر جای مانده از دوران برده‎داری بر هویت، خانواده و اجتماع پرداخته‌اند. هویت نژادی و تلاش برای رسیدن به تعریفی از خود از جمله مضامین غالب چنین آثاری محسوب می‏شوند.


چرا این رمان این همه خوانده شده و مورد اقبال مخاطب جهانی قرار گرفته است؟

رمان جیمز یکی از پرجایزه‎ترین رمان‎های سال‎های اخیر است. این رمان نامزد جوایز زیادی شده و جوایز بسیار معتبری همچون جایزه پولیتزر و جایزه ملی کتاب آمریکا را تصاحب کرده است. همچنین بسیاری از نشریه‌ها و سایت‎های معتبر در حوزه کتاب و کتاب‎خوانی همچون نیویورک‎تایمز، تایم، آمازون و گودریدز این رمان را به عنوان بهترین یا یکی از بهترین رمان‏های سال ۲۰۲۴ معرفی کرده‎اند، اما جیمز، رمان بسیار پرفروشی هم بوده است.
این رمان هفته‎های متوالی در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های آمازون قرار داشته و اقبال مخاطب عام نیز به آن چشمگیر بوده است. اما متأسفانه ترجمه این رمان در ایران با استقبال خوبی مواجه نشده و از این رمان در مدت حدود ۹ماه کمتر از هزار نسخه به فروش رفته است. شاید فهرست بلندبالای جوایز ادبی این رمان مخاطب عام را فراری می‏دهد اما جیمز رمانی است که قطعاً مخاطب عام هم از خواندنش لذت خواهد برد، چون علاوه بر اینکه رمانی آگاهی‏بخش است، بسیار جذاب و سرگرم‎کننده نیز هست و همان‏ طور که گفتم طنز بسیار دلنشینی در بسیاری از فصل‎های کتاب وجود دارد که لذت خواندنش را به تجربه‎ای به یاد ماندنی بدل خواهد کرد.

گفت‌وگو با سیدرضا حسینی، مترجم «جیمز»؛ داستانی آگاهی‌‏بخش، جذاب و سرگرم‎کننده

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha