به گزارش قدس آنلاین، بازار کار ایران با تحولات شتابان فناوری نظیر اینترنت اشیاء، چاپ سهبعدی، رباتیک و هوش مصنوعی روبهرو است؛ چهار عاملی که نقش، مهارت و ساختار مشاغل را عمیقاً دگرگون کردهاند. یکی از چالشهای اصلی، کهنگی و عدم انطباق نظام مهارتآموزی کشور با این تحولات است. بسیاری از سرفصلها و شیوههای آموزشی فعلی، بر مبنای نیازهای گذشته طراحی شدهاند، در حالی که بازار کار آینده به نیروهایی با مهارتهای فناورانه و تفکر نوین نیاز دارد.
دکتر مسلم خانی، استاد دانشگاه و مشاور کسبوکار و کارآفرینی در گفتوگو با قدس تصویری دقیق و هشداردهنده از وضعیت مهارتآموزی و ضرورت مواجهه فوری با تحولات جدید بازار کار ترسیم میکند. در گفتوگویی که میخوانید وی ابعاد این تغییرات و ضرورت بازآفرینی نظام مهارتآموزی را تشریح میکند.
وی در این گزارش نسبت به “بیکاری فناورانه”، عدم پیوند موثر میان نهادهای آموزشی با بازار کار و خروج تدریجی برندهای اقتصادی به دلیل عدم تحول هشدار میدهد. آن هم در حالی که همزمان، مهاجرت نخبگان و کمبود نیروی کار ماهر داخلی موجب آسیبپذیری بازار کار شده و از سوی دیگر، رشد مشارکت زنان در اشتغال دانشی و حذف تدریجی برخی مشاغل سنتی، پدیده “مردان خانهدار” را در آینده نزدیک محتمل ساخته که پیامدهای قابل توجه اجتماعی و اقتصادی خواهد داشت. ماحصل این گفت و گو را در زیر بخوانید.
۴ مؤلفه کلیدی بازار کار نوین
دکتر مسلم خانی با اشاره به اینکه امروز مهارت معنای تازهای یافته، تصریح میکند: بازار کار نه فقط در سطح جهان که در ایران هم با چهار ابرپدیده ساختارشکن مواجه شده است. اینها مؤلفههای کلیدی بازار کار نویناند و شکل فعالیت، اشتغال و حتی مفاهیم مربوط به تخصص و دانش را تغییر دادهاند.
به گفته این استاد دانشگاه، موج نخست تغییر، اینترنت اشیاست؛ کسبوکارها، محصولات و خدمات امروز دارند هوشمند میشوند و دیگر مثل سابق نیست که یک کالا یا خدمت فقط توسط انسان اداره شود. اکنون بخش زیادی از عملیات درونسیستمی کالاها و خدمات از طریق اینترنت اشیا، با رویکرد هوش و هوشمندی پیش میرود. این یعنی سازمانها و حتی کوچکترین کسبوکارها باید بتوانند داده تولید کنند، این دادهها را تحلیل کنند و زنجیره ارزش خود را با هوشمندسازی ارتقا دهند. نیروی کاری که با این فناوری آشنایی نداشته باشد عملاً در بازار فردا جایی نخواهد داشت.
دومین تحول، بحث چاپ سهبعدی و حتی فراتر از آن، چاپ چندبعدی است. دکتر خانی توضیح میدهد: دیگر، تولید دستساز و زمانبر جای خود را به فناوری داده است. امروز میتوان هر پدیده سختافزاری را، اعم از ساختمان بلندمرتبه، بیمارستان، سد، جاده یا استخر، با همان ویژگیهای مورد نظر و در کوتاهترین زمان با دقت بالا پرینت گرفت. این یعنی حوزههایی که تا دیروز به نیروی کار یدی وابسته بودند، با ورود چاپ سهبعدی دچار یک تفاوت بنیادین با گذشته شدهاند.
نکته سوم به گفته خانی، رباتیک شدن کامل فعالیتهای اقتصادی است؛ روندی که پیشتر تصور میشد محدود به صنایع خودروسازی و پیشرفته است، اکنون حتی وارد نانواییها، صنایع غذایی، محصولات خانگی، نوشتافزار و بسیاری از حوزههای دیگر شده است. دیگر جای تعجب نیست اگر در سطح شهر نانواییهایی ببینید که تمام مراحل پخت تا بستهبندی را بدون نیاز به حضور کارگر، اتوماسیون و هوش مصنوعی انجام دهند.
چهارمین عامل، نفوذ همهجانبه هوش مصنوعی است؛ امروز، بسیاری از آنچه بهعنوان امور انسانی شناخته میشد – گردآوری، تحلیل و حتی طبقهبندی دادهها و تصمیمگیری اجرایی – از انسان به ماشین سپرده شده است. این یعنی بازار کار نهتنها نیازمند نیروی کار ماهر؛ بلکه نیروی دانشی است که بلد باشد با هوش مصنوعی کار کند و از آن در راستای توسعه کسبوکارش بهره ببرد.
خانی تأکید میکند: این چهار کلیدواژه اینترنت اشیا، چاپ سهبعدی و چندبعدی، رباتیک شدن فرایندها و هوش مصنوعی عناصر سازنده کسبوکارهای نوین و مبنای هر نوع کارآفرینی آینده هستند. بنابراین، مهارتآموزی و تربیت نیروی کار باید بر مبنای این چهار ضلعی طلایی بازآفرینی شود چرا که با در نظر گرفتن چهار ضلعی طلایی که به آنها اشاره شد بخش بزرگی از نیروی کار موجود ما که الان در بخش های دولتی و غیر دولتی شاغل هستند را می توان غیر ماهر نامید.
ضرورت تدوین اطلس جدید مهارتآموزی
خانی هشدار میدهد: ادامه روند کنونی آموزش، ما را با بحران مواجه خواهد کرد. هم سازمان آموزش فنیوحرفهای کشور، هم جهاد دانشگاهی و هم تمام دانشگاهها و هنرستانهایی که در حوزه مهارتآموزی فعالیت دارند، باید نظام آموزشی خود را بر مبنای این چهار شاخص کلیدی بازطراحی کنند. ما نیازمند یک اطلس مهارتآموزی نوین با رویکرد فردای بازار هستیم. خواسته بازار فردا، نیروی انسانی آشنا به فناوریهای نو و انعطافپذیر است نه حافظه محور و گذشتهنگر.
او تأکید میکند: نباید اجازه دهیم خیل عظیم نیروی کاری که هماکنون در بخشهای دولتی و خصوصی اشتغال دارند اما مهارتهای فردا را ندارند، عملاً به غیرماهران بازار کار آینده تبدیل شوند. اگر حتی بخشی از این چهار عامل را در نظام آموزش خود لحاظ نکنیم، بهزودی با پدیده بیکاری فناورانه و بیکاری مبتنی بر فناوریهای نو روبهرو خواهیم شد. بسیاری از مشاغل نهتنها در ایران؛ بلکه در جهان دچار تغییر یا حذف میشوند.
ناهماهنگی نظام مهارتآموزی با نیاز امروز بازار
خانی با انتقاد به نظام آموزش عالی و مهارتآموزی ایران میگوید: متأسفانه هنوز الگویی نداریم که مهارتها را براساس الزامات دنیای امروز آموزش دهد. بخش عمدهای از روشها و سرفصلها براساس نیازهای بازار کار گذشته تعریف شدهاند. دانشجویان برای دریافت مدرک کارشناسی باید ۱۳۸ تا ۱۴۰ واحد را پشت سر بگذارند و این واحدها به ندرت مطابق با فناوریهای نو است. حتی پایاننامههای دانشجویی به همان سبک قدیم و کاملاً سنتی نوشته میشود، در حالی که مسائل و چالشهای امروز کاملاً متفاوت شدهاند.
وی اضافه میکند: در ارگانها و وزارتخانههای متولی سرمایه انسانی نیز سازوکار قابل اتکا برای هماهنگی با تحولات شتابان بازار کار وجود ندارد. لازمه هماهنگی با تحولات بازار، بازطراحی نظام مدیریت و راهبری سرمایه انسانی است، اگر این تغییرات رخ ندهد، با موج بزرگی از غافلگیری مواجه خواهیم شد.
در آستانه نابودی مشاغل سنتی و زایش مشاغل فناورانه
وی هشدار میدهد: چهار عاملی که برشمردم اگر به عنوان تهدید تلقی نشوند، بخش زیادی از مشاغل فعلی را از بین خواهند برد. باید بدانیم بسیاری از کارهای تکراری اداری، کارمندی و حتی امور ساده خدماتی به راحتی با رباتیک، هوش مصنوعی و اینترنت اشیا جایگزین میشوند. حوزه حملونقل، خدمات، ساختمان و حتی کشاورزی در حال دگرگونی جدی هستند.
خانی تأکید میکند: بازتعریف مهارتآموزی و حضور متناسب در بازار کار آینده نه فقط یک ضرورت؛ بلکه مسئله بقاست. بازار کار آینده، بازار نیروهای دانشی و ماهر در حوزه فناوری است و دیگر مشاغل سنتی جایگاهی نخواهند داشت.
استاد-شاگردی بنیان ناقص پیوند آموزش و بازار کار
خانی به مسئله انتقال مسئولیت مهارتآموزی به بنگاههای اقتصادی انتقاد وارد میکند: الان عمده کارآموزی، کارورزی و حتی سیستم استاد-شاگردی مستقیم به خود کسبوکارها واگذار شده است، اما این روند بیشتر موجب عقبماندگی از بازار کار جهانی شده؛ چراکه صاحبان کسبوکار عمدتاً براساس نیازهای روز و گذشته خود آموزش میدهند و کمتر رو به آینده دارند. البته در بنگاههای دانشبنیان این روند استثناست و معمولاً رویکرد آیندهنگر دارند.
او تأکید میکند: ضروری است پلی ارتباطی قوی میان دانشگاه و بازار کار برقرار شود. فقط در این صورت میتوانیم هم نیروی کار امروز را برای بنگاهها تربیت کنیم و هم بنگاهها را برای فردا آماده سازیم.
خطر موزهای شدن کسبوکارهای بزرگ
خانی با اشاره به سرنوشت برندهای بزرگ ایرانی و خارجی میگوید: در دنیا و ایران کسبوکارهای بسیار مهم و نامآشنا داشتیم که به دلیل ناتوانی در انطباق با تحولات فناوری و نیاز مشتریان جدید، به مرور حذف شدند و عملاً نام و نشان آنها بیشتر حالت موزهای پیدا کرده است. برای جلوگیری از این سرنوشت باید به استقبال تغییر رفت. تطبیق با فناوریهای نوین، لازمه بقای برندهاست.
او به پدیده خروج نخبگان ایرانی نیز میپردازد و توضیح میدهد: متأسفانه سالهاست متخصصان، پزشکان، پرستاران و دانشآموختگان ما با انگیزههای مختلف جذب بازارهای کار خارجی میشوند. حتی بسیاری از دانشآموختگان پس از اتمام تحصیل در بهترین دانشگاههای ایران، با دریافت دعوتنامههای کاری از کشورهای منطقه یا اروپا، جذب بازارهای خارجی میشوند.
راهکار کمبود کارگر؛ ترکیب فناوری با نیروی انسانی
خانی معتقد است بازگشت کارگران افغانستانی به کشور خود، جای خالی بزرگی را در نیروی کار یدی ما بهخصوص در بخشهای ساختمان، راهسازی، معادن و کشاورزی ایجاد کرده است. تنها راه مقابله با این کمبود، آموزش مهارتهای نوین به نیروی کار ایرانی و استفاده همزمان از فناوریهای جدید است. دیگر ضرورتی ندارد کارگر انسانی چاه عمیق حفر کند یا آجر و سیمان را به طبقات بالای ساختمان حمل کند باید بهروز شویم و با تلفیق فناوری و نشاط نیروی بومی این خلأ را پر کنیم.
بحران نظام دستمزد و پدیده شاغلان فقیر
خانی بخشی از بیرغبتی نیروی کار به مشاغل سنتی را ناشی از «عدم تناسب نظام مزد با ماهیت کار» میداند: کارخانهداران حاضرند براساس حداقل دستمزد مصوب کارگر استخدام کنند، اما افراد خیلی تمایل ندارند؛ چرا؟ چون به روشهای دیگر چندبرابر حداقل مزد، درآمد کسب میکنند. نظام حداقل دستمزد فقط با نگاه حمایتی طراحی شده و هیچ الزامی ندارد که حداکثر مزد هم همان باشد. کارفرمایان باید به میزان مهارت، تخصص، خلاقیت و نوآوری لایههای مزدی متنوعتری ایجاد کنند.
او پدیده شاغلان فقیر را از مهمترین مشکلات کنونی بازار کار ایران میداند؛ شاغلانی که حتی با مدرک دانشگاهی و در قالب ۴۴ ساعت کار در هفته و اضافهکاری، باز هم حقوقشان جوابگوی خرج زندگی نیست. نسبت درآمد به هزینه برای آنها یک به ۴ و گاه یک به ۶ است. این پدیده به طور مستقیم ناشی از طراحی نادرست نظام دستمزد و نبود پیوند میان مزد واقعی، بهرهوری، مهارت و کارآمدی است. اگر به فکر تطبیق مزد با بهرهوری نباشیم، انگیزه کار، خلاقیت و نوآوری نیروها هم افت میکند.
زنانه شدن بازار کار نوین و خانهدار شدن مردان!
خانی به سهم زنان در بازار کار اشاره میکند و میگوید: بازار کار ایران در حال زنانهتر شدن است. درحال حاضر در دانشگاهها نسبت دانشجویان زن به مرد حدود ۶۰ به ۴۰ رسیده و همین الگو در بازار کار دانشی منعکس خواهد شد. پیشبینی میشود سهم زنان در بازار کار آینده ایران به ۴۰ تا ۴۵ درصد برسد عددی که اکنون ۲۰ تا ۲۷درصد است.
به عقیده او در آینده نهچندان دور با «پدیده مردان خانهدار» مواجه خواهیم شد مردانی که به دلیل حذف از رقابت بازار کار، نقششان به کار در خانه محدود میشود. این تحول مهمی است که ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی قابل توجهی دارد و باید برای آن تدبیر مناسب اندیشید.
راهحل نجات بازار کار فردا
خانی تأکید دارد: کشور نیاز مبرم به راهاندازی یک شورای راهبری سرمایه انسانی با ریاست مستقیم رئیسجمهور دارد. این شورا باید ابعاد مختلف مهارت، فناوری، طراحی نظام مزد و ارتقای بهرهوری نیروی انسانی را همزمان برنامهریزی و پیادهسازی کند تا پاسخگوی تحولات سریع بازار کار باشد.
وی جمعبندی میکند: موضوع مهارتآموزی نه فقط به خاطر اشتغال جوانان یا بقای کسبوکارها؛ بلکه برای تضمین آینده سرمایه انسانی کشور اهمیت حیاتی دارد. اگر با درک صحیح از موتورهای چهارگانه فناوری و الزامات آینده بازار کار، بازطراحی نظام آموزش و مدیریت سرمایه انسانی را به تأخیر بیندازیم، آینده شغلی مطمئنی در انتظارمان نیست؛ موج بیکاری فناورانه و مهاجرت نخبگان، اقتصاد و جامعه ما را تهدید خواهد کرد.
بر اساس آنچه گفته شد، راه حل این چالشها، بازطراحی فوری نظام مهارتآموزی کشور، پیوند استراتژیک میان دانشگاه و صنعت، اصلاح نظام دستمزد بر اساس بهرهوری و تدوین سند جامع سرمایه انسانی زیر نظر نهادهای بالادستی، بهویژه با تشکیل شورای راهبری سرمایه انسانی ملی است. در غیر این صورت، ایران با بحران «بیکاری، کاهش بهرهوری و مهاجرت نخبگان» و عقبماندگی اقتصادی مواجه خواهد شد.
نظر شما