با این حال با وجود آنکه راندمان بهرهوری آب در برخی از کشورها بالای ۹۵ درصد است، کشاورزان ما در استانهای مختلف منابع آبی را در جویهای بدون پوشش رها میکنند و کیلومترها تبخیر میشود تا به مزارع برسد از این رو در خوشبینانهترین حالت ممکن راندمان بهرهوری ما از منابع آبی ۵۰ درصد است. اکنون این پرسش مطرح میشود که با توجه به آمار بالای دانشآموختگان کشاورزی و احتمال فاصله گرفتن کشاورزی از سبک سنتی و قرار گرفتن در مسیر استفاده از فناوریهای نوین، این حوزه حیاتی در کشور تا ۲۰ سال آینده - از فرصت تولید تا تهدید برداشت- دچار چه تحولاتی خواهد شد؟
ضرورتِ داشتن برنامه اساسی در حوزه کشاورزی
رئیس گروه منابع طبیعی مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی با بیان اینکه ارزش و اهمیت حوزه کشاورزی و صنایع وابسته به آن در تأمین امنیت غذایی کشور بر کسی پوشیده نیست، به ما میگوید: با توجه به اهمیت امنیت غذایی و همچنین مسائل سیاسی و اجتماعی حاکم در کشور، ضرورت دارد برنامهای جامع برای حوزه کشاورزی در سطح ملی و منطقهای تدوین شود.

علیاکبر دماوندی میافزاید: با توجه به اهمیت حوزه کشاورزی پرداختن به چالشهای آن طی یکی دو دهه آینده بسیار حائز اهمیت است. بررسیها نشان میدهد حدود ۹۰ درصد از آب در بخش کشاورزی مصرف میشود، در حالی که سهم بخش شرب حدود ۸/۲ درصد و بخش صنعت حدود ۲/۱ درصد است. از این رو، کشاورزی پایدار تنها راهی است که میتواند ما را در مسیر حفظ امنیت غذایی و در عین حال حفظ منابع آب و خاک قرار دهد. به این معنا که اگر ما کشاورزی مطمئن و پایداری داشته باشیم میتوانیم زیرساختهای لازم برای رسیدن به خودکفایی در حوزه امنیت غذایی را فراهم کنیم.
دکتر دماوندی در پاسخ به این پرسش که آیا در ایران گامی برای ورود به عرصه نوین کشاورزی برداشته شده است، کدام استانها پیشرو هستند و چه راههای نرفتهای در عرصه کشاورزی نوین پیش رو داریم، اظهار میکند: اگر بخواهیم سیاستگذاری بخشهای مختلف اقتصادی کشور را به صورت سنتی در سطح کلان تقسیم کنیم، شامل بخش تولید (کشاورزی و آب و خاک)، خدمات و بخش صنعت میشود و با وجود آنکه تصمیمسازان و تصمیمگیران کشور در حوزه سیاستگذاری همواره بر بخش کشاورزی تأکید دارند، در عمل توجه بیشتری به بخشهای خدمات و صنعت نشان میدهند و ما در سطح سیاستگذاریهای کلان کشور، وحدت رویهای در حوزه کشاورزی و موضوع آب و خاک نداریم.
استانهای پیشرو در استفاده از فناوریهای نوین
این عضو هیئت علمی سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی ادامه میدهد: بعضی از استانها بسته به شرایط اقلیمی حاکم، نوع مدیریت و یا سابقه تاریخیای که در حوزه کشاورزی داشتهاند- استانهای شمالی، استانهای آذربایجان غربی و شرقی و برخی از استانهای جنوب غرب ایران مانند استان خوزستان که بضاعت اقلیمی بیشتری دارند – در تولید محصولات زراعی و باغی و همچنین استفاده از فناوریهای نوین پیشرو هستند. البته برخی از استانها از جمله کرمان و خراسان جنوبی نیز با وجود چالشهایی که در حوزه آب دارند، در تولید تکمحصولاتی از جمله پسته و زعفران به عنوان شاخص مطرح هستند. ولی اگر بخواهیم به صورت کلی به موضوع کشاورزی و تولیدات زراعی بپردازیم به طور حتم باید توان اکولوژیک استانها را در نظر بگیریم، زیرا یک ظرفیت خدادادی در استانهای شمالی، استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، خراسان شمالی و استانهای زاگرسنشین- استانهایی که به لحاظ منابع آب و خاک غنیتر هستند- وجود دارد و منابع طبیعی غنی در این استانها پشتوانه کشاورزی محسوب میشود زیرا منابع طبیعی -جنگلها، مراتع و آبخیزها- تولیدکننده آب و خاک و پشتوانه کشاورزی هستند و ما در صورتی میتوانیم کشاورزی پایدار داشته باشیم که منابع طبیعی خوبی داشته باشیم.
به گفته دماوندی مرکز ایران و استانهای کمبرخوردارتر به لحاظ منابع آب و خاک- مانند استانهای یزد، کرمان، اصفهان و استان مرکزی – استانهای تکمحصولی هستند و نمیتوانیم انتظاری که از استانهای شمالی و غربی در حوزه کشاورزی داریم از این استانها داشته باشیم. یعنی هر چقدر هم که به سمت کشاورزی نوین پیشرفت کنیم باز هم این استانها به دلیل محدودیت منابع و توان اکولوژیکی نباید توسعه کشاورزی داشته باشند زیرا مدیریت منابع آب و خاک در این استانها بسیار حائز اهمیت است.
قوانین بالادستی کشور
رئیس گروه منابع طبیعی مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی در خصوص میزان توجه قوانین و برنامههای بالادستی کشور به کشاورزی پایدار و مقابله با خشکسالیها، میگوید: طی ۵۰ سال گذشته به دلایل مختلف جمعیت کشور سه برابر شده و تنشهای اقلیمی هم رشد داشته - که معروفترین آنها تغییرات اقلیمی - است. بنابراین ما از یک طرف با افزایش جمعیت مواجه شدهایم در حالی که منابع سرزمینی- منابع آب و خاک- محدودی داریم و از سوی دیگر بنا بر شرایط حاکم بر جهان و تغییرات اقلیمی دچار تواتر مخاطرات اقلیمی همچون خشکسالی و سیلاب شدهایم و این پیشبینیها همواره از سوی کارشناسان و متخصصان انجام و به مدیران ارائه شده است، اما به نظر میرسد هر استان به صورت جزیرهای برای خود عمل کرده است و به نظر میرسد این بخش دغدغه مدیران نبوده و مدیران اجرایی کشور برنامهای جامع که منجر به پایداری منابع در سطح کلان شود -در حوزه آبخیزداری و منابع آب و خاک کشور - نداشتهاند و در برنامههای توسعه نیز – به ویژه برنامه هفتم توسعه- آن گونه که باید به کشاورزی پایدار و مدیریت منابع آب و خاک توجه نشده است. دکتر دماوندی با بیان اینکه طی دو سه دهه گذشته اولویت دولتها مسائل کشاورزی و منابع آب و خاک نبوده که در حال حاضر استانهای مختلف با کمآبی مواجه شدهایم، اضافه میکند: اکنون ضرورت دارد اولویت مدیران در مسیر مسائلی که با امنیت غذایی کشور و معیشت مردم در ارتباط است قرار گیرد تا با به کارگیری فناوریهای نوین و با استفاده از الگوی کشت، محصولات کشاورزی، زراعی و گیاهان مقاوم به خشکی و شوری را در استانهای کمآب کشت و تولید کنیم تا بهرهوری آبی در بخش تولیدات کشاورزی افزایش یابد.
سهم۹۰ درصدی کشاورزی سنتی
این عضو هیئت علمی سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود توسعه دانشگاهها و تعداد قابل توجه دانشآموختگان کشاورزی، هنوز کشاورزی نوین نتوانسته بر کشاورزی سنتی غالب شود، اظهار میکند: موضوعی که به آن اشاره کردید بسیار بنیادی است که چرا با وجود آمار بالای تربیت دانشآموختگان کشاورزی هنوز بخش قابل توجهی از اراضی کشاورزی کشور به صورت سنتی اداره میشود و در مسیر اقتصادی قرار نگرفته است، در حالی که اگر بخواهیم با مدیریت منابع آب و خاک، کشاورزی پایداری داشته باشیم، باید بتوانیم ساختار کشاورزی را از کشاورزی سنتی به سمت کشاورزی مبتنی بر دانش تغییر دهیم.
دماوندی با انتقاد از اینکه حوزه کشاورزی در کشور ما تجاری نشده است و این بضاعت وجود ندارد که کشاورزان با به کارگیری دانشآموختگان کشاورزی بتوانند از فناوریهای نوین در این بخش بهرهمند شوند، میگوید: کمتر از ۳درصد کشاورزان ما دانشآموختگان کشاورزی هستند و حدود ۱۰درصد اراضی کشاورزی توسط آنها اداره میشود، در واقع ۹۰ درصد کشاورزی کشور به صورت سنتی اداره میشود چون کشاورزان ما بضاعت مالی ندارند و نمیتوانند از خدمات دانشآموختگان رشتههای کشاورزی - به عنوان مهندسان ناظر در مراحل کاشت، داشت و برداشت – استفاده کنند. در حالی که اگر حوزه کشاورزی را با صنعت ساختمان مقایسه کنیم، متوجه خواهیم شد برای ساخت هر سازه، گروهی از دانشآموختگان رشتههای مهندسی ساختمان مشغول به کار میشوند، اما از آنجا که صنعت کشاورزی در ایران تجاری نشده است، این بضاعت وجود ندارد که کشاورزان با به کارگیری دانشآموختگان کشاورزی بتوانند با استفاده از فناوریهای نوین و اجرای الگوی کشت به کشاورزی پایدار دست یابند.
اصلاح الگوی کشت
رئیس گروه منابع طبیعی مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی میافزاید: اصلاح الگوی کشت دغدغه ۵۰ ساله کشور است و ضرورت دارد با توجه به ظرفیتهای اکولوژیک و اقلیمی استانهای مختلف، کشاورزان را به سمت کاشت محصولات متناسب با اقلیم منطقه جغرافیایی خود سوق دهیم که البته این مهم نیازمند سرمایهگذاری از سوی دولت و آموزش توسط وزارت جهاد کشاورزی است، در غیر این صورت نمیتوان بدون حمایت و ارائه تسهیلات از کشاورزی که سالها گندم کشت کرده خواست محصول دیگری را جایگزین گندم کند.
دکتر دماوندی ادامه میدهد: نبود برنامه آمایش سرزمین از یک سو و عدم استفاده از فناوریهای نوین برای افزایش بهرهوری در سالیان متمادی موجب هدررفت منابع آبی و کاهش بهرهوری آبی در بخش کشاورزی شده است، به طوری که اکنون ارزش و قیمت آبی که در بعضی از استانها صرف تولید برخی از محصولات زراعی و کشاورزی میشود به مراتب بیشتر از ارزش و قیمت محصولاتی است که تولید میشود، در واقع اگر ما این محصولات را از طریق واردات برای کشور تأمین کنیم، افزون بر اینکه قیمت این محصولات ارزانتر تمام میشود از هدررفت منابع آبی نیز پیشگیری خواهد شد.
سخن پایانی
وی در خصوص چشمانداز کشاورزی کشور در ۲۰ سال آینده میگوید: اگر بخواهیم مسیر کشاورزی را از سنتی به سمت کشاورزی نوین تغییر دهیم، این تغییر نیازمند سرمایهگذاری اصولی - آموزش نیروی انسانی و منابع مالی- و برنامهریزی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت است و تا زیرساختهای لازم برای این تغییر ایجاد نشود نمیتوان به بهرهوری بالا در حوزه منابع آب و خاک و همچنین تولید محصولات کشاورزی دست یافت. بنابراین اگر از هم اکنون مسئولان به فکر آینده کشاورزی کشور نباشند و واقعبینانه به رفع مشکلات موجود نپردازند، با توجه به تغییرات اقلیمی و خشکسالیهای متوالی در جهان و در پی آن وضعیت ذخایر آب زیرزمینی و بحران آبی در کشور، افزون بر آنکه نمیتوان چشمانداز روشنی پیش روی آینده کشاورزی کشور متصور شد، بیم آن میرود که با ادامه رویه موجود- هدررفت منابع آب زیرزمینی و پایین بودن بهرهوری آب در بخش کشاورزی – با بحرانهای جدیتر مواجه شویم و آینده سرزمینمان را به خطر اندازیم.
نظر شما