آنچه عصر روز شنبه در گردهمایی مونیخ دیده شد نه اقتدار، بلکه تصویری از سردرگمی، تناقض و شکست مخالفان خارجنشین بود؛ جریانی که تلاش دارد خود را به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی جا بیندازد، حتی نتوانست بیشتر از ۵۰ نفر را در یکی از آزادترین کشورهای جهان جمع کند!
بر این اساس، بسیاری از کاربران توییتری این شکست آشکار اپوزیسیون ضدایرانی و ربع پهلوی را با طنز و کنایه به تمسخر گرفتند. برای نمونه، یکی از کاربران در توییتی نوشت: رضا پهلوی اولین نفری است در تاریخ که به پشتوانه تنها ۵۰ نفر، خیلی جدی ادعای حکومت بر کشوری با جمعیت ۹۰ میلیون نفر را دارد. کاربر دیگری به طعنه افزود: بچههای محل ما وقتی میخواستند همکاری محلی انجام دهند، از جمعیت شما بیشتر بودند، چه برسد به همکاری ملی.
اما اتفاق اخیر حاشیههای جالبی هم داشت. در کنار جمعیت انگشتشمار که در مقایسه با جمعیت بیش از ۳۲۰ هزار ایرانی ساکن آلمان و بیش از یک میلیون ایرانی در اروپا، بسیار مورد توجه قرار گرفت، نمایش آشکار پرچم رژیم صهیونیستی در قلب این تجمعات نمود نوع تفکرات حاضران بوده و در شرایطی که کل جامعه جهانی علیه رژیم اشغالگر بسیج شده بیانگر شکست بزرگ اخلاقی و سیاسی سلطنتطلبان است. این رخدادها تنها یک نماد سیاسی نیست بلکه بیانیهای ناگفته از وفاداری این جریان به محوری که سالها با تحریم، ترور و جنگ سایبری علیه ایران فعالیت کرده، است. نکته دیگر اثبات شکست در پروژه به اصطلاح اتحاد ملی مورد نظر اپوزیسیون خارجنشین بود. رضا پهلوی اگرچه مدعی بود اقشار مختلفی از جامعه ایرانی، از هنرمند گرفته تا ورزشکار و دانشجو، در این گردهمایی حضور خواهند داشت اما واقعیت این بود که تنها چند چهره تکراری و برخی فعالان سیاسی مقیم خارج از جمله دانیال ایلخانیپور، بیژن کیان، ایرج مصداقی و حمید فرخنژاد روی صحنه حاضر شدند. پیامهای تصویری برخی غایبان نیز اگرچه پخش شد، اما نتوانست از حجم سنگین شکست این گردهمایی بکاهد. سقوط تدریجی رضا پهلوی از موضع رهبری اپوزیسیون، پس از فروپاشی منشور مهسا و ترک متحدانی چون اسماعیلیون، مهتدی و علینژاد، روندی غیر قابل کتمان دارد. حالا دیگر همه میدانند او نه توان ائتلافسازی پایدار دارد، نه ابتکار راهبردی مشخصی برای آینده. البته برخی حاضران کوشیدند با به راه انداختن نمایش رسانهای این فضا را تغییر دهند اما نه تنها این هدف محقق نشد بلکه سیرک مونیخ را کامل کرد. به طور نمونه رفتار عجیب فردی در سجده به رضا پهلوی و نامیدن او بهعنوان «کعبه» بسیار در رسانهها بازتاب داشت. سلام نظامی انجمن خلبانان هم نه یادآور اقتدار، بلکه نشانی از تصویرسازی مصنوعی و وابستگی به نمادهای قدرت توخالی بود.
از این رو برای ناظران سیاسی آنچه در مونیخ رخ داد، فقط یک تجمع شکستخورده نبود بلکه فروپاشی روانی و سیاسی پروژهای بود که سالهاست از طریق رسانههای خارجی، پولهای نامعلوم و چهرهسازیهای مجازی در حال ساخت بود. اما مونیخ نشان داد این ساختمان، نه بر اراده مردم، بلکه بر باد تبلیغات بنا شده است. وقتی جمعیتی کمتر از ۵۰ نفر پاسخ دعوت یک مدعی رهبری را میدهند، باید گفت پروژه به پایان رسیده است. اپوزیسیونی که حتی در خاک اروپا نمیتواند نمایشی از همبستگی ارائه دهد، چگونه میخواهد در ایران برای ۹۰ میلیون نفر نسخه سیاسی بپیچد؟ پایان این راه، همان چیزی است که در مونیخ دیدیم؛ سکوت، صندلیهای خالی، پرچم بیگانگان و چهرههایی که بیشتر از آنکه یادآور سیاستورزی باشند، تصویرگر یک سیرک شکستخوردهاند.
۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۴:۲۰
کد خبر: ۱۰۸۴۵۹۱
ماهها تبلیغ وهیاهو، صدها ساعت برنامه تلویزیونی و دهها فراخوان و کلیپهای احساسبرانگیزدر فضای مجازی، همگی برای رویدادی که قرار بود ویترین اقتدار سلطنتطلبان باشد کافی نبود که نمایش اتحاد اپوزیسیون در آلمان به سیرک رسوایی بزرگی برای ضدانقلاب بدل شد.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه
منبع: روزنامه قدس
نظر شما