دو منازعه در دو جغرافیای متفاوت، اما با شباهتهایی قابل تأمل؛ جنگ در اوکراین و جنگ در غزه؛ هر دو هزاران قربانی غیرنظامی بر جا گذاشته و واکنشهای جهانی را برانگیختهاند؛ اما نکته کلیدی و مبهم، نه در اصل محکومیت، بلکه در شدت، سرعت و ماهیت واکنشهای جهانی نهفته است؛ چرا تحریمها و سیاستهای بینالمللی در قبال این دو جنگ تا این اندازه متفاوتاند؟ این پرسش، پای تحلیلهایی را به میان کشیده که به بررسی ترکیب پیچیدهای از نژاد، مذهب، منافع ژئوپلیتیکی و ساختارهای قدرت رسانهای و حقوقی در عرصه بینالملل میپردازند.
تحریمهایی نابرابر؛ قوانین بینالملل برای همه یکسان نیست
وبگاه تحلیلی مدرن دیپلماسی در گزارشی در این باره مینویسد: در دو سال گذشته، اتحادیه اروپا و ایالات متحده، سیاستهای تحریمی شدیدی علیه روسیه اعمال کردهاند؛ از ممنوعیت واردات نفت خام تا مسدودسازی دارایی بانکها و شرکتهای انرژی. این تحریمها بلافاصله پس از آغاز تهاجم روسیه اعمال و حمایتهای گسترده نظامی و مالی نیز بهسرعت به اوکراین سرازیر شد.
اما در نقطه مقابل، با وجود شهادت بیش از ۵۹ هزار غیرنظامی فلسطینی (تا جولای ۲۰۲۵ به روایت وزارت بهداشت غزه) واکنش غرب دربرابر اسرائیل بسیار محدودتر بود.
سیاست تحریم یا بازی منافع؟
این تفاوت آشکار در برخورد با دو جنگ، از دید بسیاری از تحلیلگران، نه تصادفی بلکه هدفمند است. به باور آنان، اوکراین در نگاه غرب «سنگر دموکراسی اروپایی» در برابر روسیه تلقی میشود. از این منظر، دفاع از آن نهفقط مسئلهای اخلاقی، بلکه اقدامی راهبردی برای حفظ نظم جهانی مطلوب غرب است. در مقابل، اسرائیل بهعنوان متحد راهبردی ایالات متحده در خاورمیانه، از حمایتهای بیقید و شرطی برخوردار است. جایگاهی که حتی اتهامات مکرر نقض حقوق بشر و بیتوجهی به قطعنامههای سازمان ملل را نیز کماثر میکند. غرب، بهویژه آمریکا، در قبال تلآویو با نوعی مماشات سیستماتیک برخورد میکند؛ مماشاتی که از دل محاسبات ژئوپلیتیکی و منافع انرژی و تسلیحاتی برمیخیزد.
سلسلهمراتب قربانیان؛ رنج چه کسانی دیده میشود؟
اما مسئله تنها به منافع سیاسی و اقتصادی محدود نمیشود. در لایهای عمیقتر، باید به چیزی پرداخت که جامعهشناسان آن را «سلسلهمراتب قربانیان» مینامند؛ مفهومی که توضیح میدهد چرا رنج برخی ملتها، فاجعه جهانی تلقی میشود و رنج برخی دیگر، واقعیتی تکراری و عادی.
در سالهای اخیر، اسلامهراسی نهادینهشده در سیاست خارجی و رسانههای غربی موجب شده کشورهای مسلماننشین، بهویژه فلسطینیها، بهگونهای متفاوت دیده شوند. رسانههای جریان اصلی غربی، پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، بیشتر بر تلفات اسرائیلیها متمرکز شدند و بهندرت به ریشههای درگیری، یعنی دههها اشغال سرزمین فلسطین اشاره کردند. به نظر میرسد حادثه ۷ اکتبر، برای رسانهها و دولتهای غربی فرصتی بود تا جایگاه اسرائیل بهعنوان رژیم اشغالگر با سابقه اشغال فلسطین از سال ۱۹۴۸ تاکنون را به حاشیه ببرند.
این در حالی است که اورسولا فون درلاین، رئیس کمیسیون اروپا در واکنش به بحران اوکراین گفته بود: «آنها یکی از ما هستند». جملهای که بهوضوح نشان میدهد چگونه هویت سفید، مسیحی و اروپایی اوکراینیها، آنها را به «خانواده غربی» نزدیکتر میکند و سبب تقویت همدلی عمومی میشود؛ مزیتی که قربانیان عرب و مسلمان فلسطینی از آن بیبهرهاند.
ناهنجاری اخلاقی یا ساختار قدرت؟
در نهایت، آنچه در قالب «استاندارد دوگانه» در سیاست خارجی دیده میشود، صرفاً یک ضعف اخلاقی یا تناقض در ارزشها نیست، بلکه نتیجه نظامی پیچیده و چندلایه از قدرت، هویت و منافع است. نظامی که در آن، اوکراین مسیحی-اروپایی، عضوی از خانواده غربی است و بنابراین مستحق حمایت گسترده؛ در مقابل، فلسطینی عرب-مسلمان، نهتنها در حاشیه توجه قرار میگیرد، بلکه در گفتمان جهانی بهعنوان مسئلهای همیشگی و حلنشدنی تلقی میشود.
تغییر این روند، نیازمند بازاندیشی عمیق در سازوکارهای رسانهای، حقوقی و سیاسی بینالملل است و البته شجاعت برای بازتعریف عدالت، آنگونه که واقعاً برای همه یکسان باشد.
نظر شما