ما به عنوان بزرگسالانی که فهم دقیقی از رویدادهای تاریخی داریم در اقامه عزای حسینی به حد وسع میکوشیم، اما بسیاری از میهمانهای مناسک مذهبی، کودکان و نوجوانان هستند. ما به عنوان والد یا بزرگتر این عزاداران کوچک، باید در کموکیف آنچه از تاریخ و فلسفه این واقعه جانگداز برای آنان بازگو میکنیم دقت نظرهایی داشته باشیم. عاشورا به ما اجازه اصلاح، خودسازی، تحول و رسیدن به احسنالحال را میدهد و این ظرفیت را دارد که برای کودکان الهامبخش، قهرمانساز و مدرسه تربیت و اخلاق باشد. کمااینکه در همه تاریخ پس از عاشورای ۶۱ هجری، این مدرسه فعال بوده و شاگردانی تربیت کرده که خوش درخشیده و در سرنوشت بشریت اثرگذار بودهاند. لذا گفتن از عاشورا بهویژه بچههایی که در آن واقعه حضور داشتند برای کودکان امروز، بسیار مهم است؛ البته به شرط و شروطی که در گفتوگو با حجتالاسلام صادق مقدسیان، کارشناس مجری و عموروحانی برنامه «منم بچه مسلمان» به آنها پرداختهایم.
قصه؛ بهترین ابزار ارتباط با کودک
حجت الاسلام مقدسیان درباره ظرفیتهای قصهگویی برای تربیت دینی کودکان، بیان میکند: در مواجهه با کودکان باید تعریفمان از دین را مشخصتر کنیم، مثل اینکه حواسمان باشد هرگونه رفتار اخلاقی مثل رعایت حق تقدم، راستگویی، نریختن زباله در خیابان، خوشاخلاقی، مهربانی و... در عین اینکه اجتماعی است، دینی مذهبی نیز است و میتواند در قالب داستان تعریف شود (البته نه با این رویکرد که بچه راستگو لزوماً اسمش علی و بچه دروغگو لزوماً اسمش ارسلان باشد). اگر همه مؤلفههای رفتارهای صحیح را به عنوان آموزههای دینی در نظر بگیریم دستمان برای تربیت دینی کودکان پر خواهد بود. قصه برای کودک بسیار قابل فهم است و با تخیل او ارتباط میگیرد و چه بهتر که ما اخلاق و مسائل دینی را با قصه و نمایش به او عرضه کنیم که قطعاً اثرگذار خواهد بود.
از ظلمستیزی عاشوراییان برای بچهها بگوییم
وی درباره کیفیت بازگو کردن قصه کودکان کربلا برای بچهها میگوید: بهترین محور قصهگویی در محرم حسینی، گفتن از ایستادگی مقابل ظلم است. آزادگیای که از عاشورا برمیآید اگرچه مفهومی کلی است و شاید برای کودک چندان قابل درک نباشد اما میتوان آن را به زبان کودکانه و در حد فهم او بیان کرد و گفت امام حسین(ع) و خانواده ایشان چون نمیخواستند حرف زور را بپذیرند و به زور تن دهند، شهید شدند و ما هم باید یاد بگیریم مقابل حرف زور تسلیم نشویم، این ظلمناپذیری را در کودک بهتدریج ایجاد و نهادینه کنیم تا روحیه ظلمناپذیری در او نهادینه شود.
وی با اشاره به مصائبی که حضرت رقیه(س) به عنوان یک کودک در کربلا درک کردند و نحوه گفتن از آنها برای بچههای امروز، ادامه میدهد: ایستادگی، تحمل و صبر آن دردانه مقابل آن همه مصیبت و آزار، بهویژه اسارت، بسیار عجیب بوده و گفتن درست و اصولی آن در قالب قصه برای بچهها، قطعاً الگوبخش و تربیتکننده است.
به گفته عموروحانی، روحیات کودکان با هم متفاوت است و حساس هستند و تاب تحمل غصه را ندارند. یکی از شخصیتهای انقلاب تعریف میکرد در همان اوایل پیروزی نهضت، روزی با منزل ایشان تماسی گرفته میشود و وقتی دختر ششساله ایشان تلفن را پاسخ میدهد، از آن سوی خط تهدید میکنند پدرش را ترور خواهند کرد؛ همین صحبت بهقدری برای کودک سنگین میآید که یک هفته بیشتر تاب نمیآورد و از غصه و ترس از دنیا میرود!
رفتارهای مثبت کودکان عاشورایی را بیان کنیم
وی تصریح میکند: یک حرف سنگین برای بچهها بهویژه برای دختربچهها حساسیتزاست و حتی میتواند موجب دق کردن آنها شود! چنانکه حضرت رقیه(س) با وجود همه آن مصیبتها و اسارت تا شام دوام آوردند اما به محض مواجهه با سر پدر در خرابه، از شدت غصه و اندوه از دنیا رفتند، لذا در قصهگویی و برانگیختن عواطف کودک در موضوعات مذهبی، هم باید حساسیتهای روحی و عاطفی و هم زبان جذاب و موردپسند کودک لحاظ شود.
این کارشناس مجری برنامههای شبکه پویا تأکید میکند: در قصهگویی از کودکان و نوجوانان عاشورایی برای بچههای امروز، توصیه بر کلیگویی و عدم ورود به جزئیاتِ مصیبتها و غم و تلخیهای خارج از سطح حساسیت و تحمل کودک است. به جای آن لحظههای جانکاه و آن جنایات و مصیبتهای بیشمار، بیان ارزشها و رفتارهای خوب و مثبت کودکان عاشورایی و کمکی که به حضرت سیدالشهدا(ع) و حضرت زینب(س) با صبوری و تحمل خود کردند در فضای کلی بهتر اثر میگذارد. خوب است در قصههای عاشورایی برای بچهها از صبوری کودکان مقابل گرسنگی و تشنگی، رابطه عاطفیِ پدر و دختری، ارتباط عمیق و با محبت با عمو، مهربانیها و حمایتهای عمه جان زینب(س) و... که برای بچهها خوشایند و با عاطفه حساسشان در تناسب است، بگوییم.
روح کودک مصائب کربلا را برنمیتابد
وی در ادامه بیان میکند: اتفاقات و فرازهای واقعه عاشورا بهگونهای نیست که بتوان آنها را با جزئیات برای بچههای زیر هشت سال بیان کرد، اینکه بگوییم شهدای کربلا چطور جنگیدند و با چه قساوت قلبی به شهادت رسیدند یا بیان شهادت مظلومانه حضرت علیاصغر(ع) چه بسا تأثیر عکس در کودکان داشته باشد و ذهنیتشان را منفی کند، طرح کلیات از واقعه با محور ظلمستیزی و نپذیرفتن حرف زور برای بچهها کافی است.
عمو روحانی در پاسخ به این پرسش که در پاسخ به سؤال بچهها از چرایی این گریهها و عزاداریها و سیاه پوشیدنها، چطور باید قصه و سخن گفت، ابراز میکند: خوب است برای قابل فهم کردن علت حضور در مجالس عزاداری از شخصیتهای خیالی کودکانه که در روضه شرکت و اتفاقات شیرینی را تجربه کردهاند، کمک بگیریم. مثلاً بگوییم علی و زهرا (یا هر نام دیگر) همراه با پدر و مادر به جلسه عزاداری رفتند و بعد باقی ماجرا و در خلال قصه خیالی از گریه و عزاداری برای شهیدان کربلا که آدمهای خوبی بودند و زیر بار ظلم نرفتند حرف بزنیم. احتیاط در طرح این مباحث بسیار مهم است تا تأثیر لازم را بگذارد، نه معکوس.
از شخصیتهای کربلا برای کودک قهرمانسازی کنیم
حجتالاسلام مقدسیان با بیان اینکه شخصیتهای حاضر و نقشآفرین در واقعه عاشورا ظرفیت بسیار بالایی در قهرمانسازی برای کودکان دارند، میگوید: شخصیت حضرت عباس(ع) همانطور که برای بچههای امام(ع) قهرمان، پناه و تکیهگاه بودند و آن رفتار قهرمانانه را رقم زدند برای بچههای امروز هم میتواند به عنوان قهرمان معرفی و تبیین شود و در همین فضا بچهها را با شهدای کربلا مأنوس کرد.
وی خاطرنشان میکند: بهترین گزینه در معرفیِ رفتاری بچههای عاشورایی و در رأس آنها حضرت رقیه(س) صبوری و همراهی است. معرفی کودکی که در عین مصیبت، صبر و حوصله کرد و بهانهجویی نداشت و به عنوان دختربچهای شجاع، صبور و همراه با امام(ع) جریانسازی کرد، اینها برای بچهها جذاب است و ذهن پرسشگر آنها را به دانستن و یادگیری ترغیب میکند.
نظر شما