اینکه افراد از شهری به شهر دیگر مهاجرت کنند اتفاق جدیدی نیست، اما اینکه تغییرات اقلیمی دلیل مهاجرت ۸۰۰ هزار نفر در چند سال اخیر از مناطق مرکزی و جنوبی ایران به مناطق شمالی کشور باشد، پدیدهای عجیب محسوب میشود.
برخی را بیکاری از شهر خود میراند و برخی از بیآبی به ستوه آمدهاند. بیآبی یکی از دلایلی است که هم زندگی روزمره را برای برخی از مردم مختل کرده و هم کشاورزی و به عبارتی معیشت آنها را نشانه گرفته و راهی برایشان نمانده است که بار خود را برای شهرهای دیگر میبندند و البته آنجا هم با مشکلات زیادی مواجه میشوند.
از جمله استانهای مهاجرپذیر میتوان به تهران اشاره کرد که افراد زیادی را از شهرهای مختلف در دل خود جا داده است. مهاجران هم دلایل زیادی برای ترک مبدأ ذکر میکنند. یکی میگوید بیکاری امانش را بریده بود و آن یکی میگوید اینجا فرصت رشد و پیشرفت بیشتری برایش فراهم است.
تراکم بالای جمعیتی مشکلات زیادی در زیر پوست کلانشهرها جمع کرده که هر آن ممکن است فوران کند، اما موضوع فقط پایتخت نیست. شهرهای دیگری هم هستند که کم و بیش با همین مشکل دست و پنجه نرم میکنند.
مقایسه مهاجرت داخلی پیش و پس از انقلاب
رئیس پژوهشکده سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص تاریخچه مهاجرتهای داخلی کشور به ما میگوید: ما در حوزه مهاجرتهای داخلی مراحل مختلفی را طی کردهایم و اکنون الگوی جابهجاییها و مهاجرتهای داخلی تغییر کرده و موازنه مهاجرتی کشور در حال به هم خوردن است. به طوری که پیش از انقلاب با اجرای برنامههای اصلاحات ارضی و تحولاتی که در پی آن صورت گرفت، موج شدید مهاجرتهای روستا- شهری را طی کردیم که پس از انقلاب نیز این موج مهاجرتی با همان رویه روستا- شهری تا حدود زیادی ادامه داشت چون اجرای برنامههای توسعه روستایی موجب تشدید این مهاجرتها شده بود.
محمود مشفق میافزاید: بخشی از جمعیت شهرهای ما نیز به دلیل تبدیل تعداد زیادی از روستاها به شهر بود چون با
توسعه روستاها تعداد زیادی از آنها که ظرفیت بیشتری به لحاظ رشد داشتند به نقاط شهری تبدیل شدند، ضمن آنکه یکی دیگر از عواملی که در تبدیل روستاها به شهر نقش داشت تغییر تعریف ما از شهر بود؛ چراکه در گذشته معیار جمعیت روستاها برای تبدیل شدن به شهر بود و فقط روستاهایی که ۵ هزار نفر جمعیت داشتند، تبدیل میشدند، در حالی که با تغییر این تعریف ملاک جمعیت کنار گذاشته شد و داشتن شهرداری مورد توجه قرار گرفت به طوری که اگر میتوانست مجوز تأسیس شهرداری را بگیرد، به شهر تبدیل میشد.
استانهای مهاجرفرست و مهاجرپذیر
دکتر مشفق با بیان اینکه عوامل متعددی در افزایش جمعیت شهری ما نقش داشتهاند، اضافه میکند: آنچه در حال حاضر در کشور ما اتفاق افتاده این است که به مرور زمان موازنه مهاجرتی کشور به هم خورده و الگوی مهاجرتی ما از روستا-شهر به مهاجرتهای شهر به شهر و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و مجموعههای شهری تغییر یافته است. از طرفی دیگر یکی از دلایل افزایش آمار شهرنشینان، تبدیل روستاها به شهر و افزایش تعداد شهرها بوده، به طوری که سال ۱۳۵۵ در کشور ۳۷۳ شهر داشتیم و اکنون با هزار و ۲۴۵ شهر تعداد شهرهای ما از مرز سه برابر گذشته است.
این استاد جمعیتشناسی دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص مبدأ مهاجرت داخلی در ایران میگوید: کانونهای مهاجرفرستی شامل استانهای غربی، شمال غربی و استانهای شرقی کشور میشود که نخستین کانون مهاجرفرستی استانهای منطقه زاگرس یعنی ایلام، همدان، خوزستان، کردستان، لرستان و کرمانشاه هستند که معمولاً این مهاجران به سمت تهران و اصفهان میروند به همین دلیل نسبت جمعیتی در منطقه البرز رو به افزایش است.
مشفق میافزاید: دومین کانون مهاجرفرستی شمال غربی کشور است که شامل استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل میشود که عمدتاً به سمت تهران میروند. سومین کانون مهاجرفرستی هم شامل استانهای شرق کشور از جمله خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و کرمان میشود که معمولاً به سمت مشهد، یزد و اصفهان میروند.
وی مهاجرتهای داخلی سالهای اخیر را یکی از دلایل تغییر در ساختار جمعیتی کشور عنوان میکند و میگوید: این روند مهاجرتی موجب شده نسبت جمعیتی از پیرامون مرکز رو به کاهش و در مناطق مرکزی و منطقه البرز به ویژه کلانشهرهای تهران، البرز، مشهد و اصفهان رو به افزایش باشد.
تفاوت جمعیت روز تهران با جمعیت شب
رئیس پژوهشکده سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح میکند: مهاجرتهای داخلی از یک سو موجب اشباع جمعیتی شهرهای تهران، یزد، مشهد، اصفهان و البرز شده و روند توسعه آنها را تا حدودی ثابت نگه داشته و از سوی دیگر افزایش هزینههای زندگی در این شهرها موجب افزایش رشد جمعیت در شهرکهای اقماری این شهرها شده است. به این ترتیب وزن مهاجرتی که سالها پیش روی مراکز اصلی استانها بوده اکنون به شهرکهای اقماری و شهرهای دارای جمعیت زیر ۵۰۰ هزار نفر منتقل شده است. با این حال مهاجرت پلکانی از روستا به شهرهای کوچک و از شهرهای کوچک و متوسط به شهرهای بزرگ همچنان ادامه دارد، اما الگوی آن تا حدودی مرکزگریز شده است؛ چراکه هزینه مسکن و زیست در مراکز شهری همچون تهران گران است و مهاجران ترجیح میدهند در شهرکهای اقماری اطراف تهران سکونت گزینند و از آنجا که در کشور ما به دلیل پایین بودن قیمت بنزین هزینه خیلی گران نیست ترجیح میدهند برای کار به تهران رفت و آمد کنند که به این نوع مهاجرت، مهاجرت چرخشی یا آونگی میگویند. به همین دلیل جمعیت روزِ تهران با جمعیت شبِ این کلانشهر بسیار متفاوت است.
مشفق ادامه میدهد: برخی از کشورها از جمله ژاپن برای اینکه این سیستم- مهاجرت آونگی- را تسهیل کنند به توسعه حمل و نقل سریع روی آوردهاند تا بتوانند این جابهجاییها را ارزانتر و آسانتر کنند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه درآمد و اشتغال دو پارامتر اصلی مهاجرت هستند، بیان میکند: تغییرات اقلیمی نیز عامل دیگری است که موجب بخش قابل توجهی از جابهجاییهای داخلی شده و افراد به دلیل خشکسالی، پدیده گرد و غبار، فرسایش خاک و کمبود منابع آبی به مناطق دیگر مهاجرت میکنند، که از این میان میتوان به خوزستان اشاره کرد که با وجود ظرفیتهای بالای اقتصادی و صنعتی از مهمترین استانهای مهاجرفرست است. البته مهاجرتهای اقلیمی در استانهای سیستان و بلوچستان، ایلام و کرمانشاه هم دیده میشود و اگر فکری به حال این وضعیت نشود مهاجرتهای داخلی به شدت افزایش مییابد زیرا در استانهای حاشیهای معیشت به کشاورزی وابسته است و اگر کشاورزی نکنند زندگی آنها مختل میشود.
تأثیر مهاجرت داخلی بر امنیت کشور
مشفق اضافه میکند: وقتی افراد مهاجرت کنند مبدأ از نیروی کار ماهر و اثرگذار خالی میشود و در چنین وضعیتی از موضوع مهاجرت داخلی دیگر نمیتوان غافل ماند زیرا با امنیت ملی کشور گره خورده است.
رئیس پژوهشکده سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه میدهد: سرریز شدن جمعیت به استانهای مهاجرپذیر موجب ایجاد مشکلات اقتصادی و اجتماعی میشود. به عنوان نمونه در بعد اقتصادی موجب افزایش قیمت زمین، مسکن و اجارهبها میشود که در کلانشهرهایی همچون تهران این موضوع قابل مشاهده است. البته اکنون مهاجران دیگر به تهران یا کرج نمیروند بلکه به شهرهای اطراف از جمله پردیس، شهریار، پاکدشت و... مهاجرت میکنند که این مسئله علاوه بر افزایش قیمت زمین، مسکن و به دنبال آن افزایش هزینههای زندگی در این مناطق، در بعد اجتماعی نیز موجب افزایش آسیبهای اجتماعی و به هم خوردن ترکیب اجتماعی در مناطق مهاجرپذیر میشود.
دکتر مشفق با اشاره به اینکه بیشتر کشورهای در حال توسعه با مهاجرتهای داخلی و مشکلات ناشی از آن دست و پنجه نرم میکنند و سیاستهایی نظیر انتقال پایتخت، توسعه حمل و نقل سریع و توسعه مناطق روستایی و جدید شهری برای مقابله با این پدیده را اندیشیدهاند، میگوید: با توجه به اینکه سیستم اقتصادی، جغرافیایی و فرهنگی کشورها با یکدیگر متفاوت است هر یک از این سیاستها باید با مطالعه دقیق و در صورت انطباق با شرایط کشورها اجرا شود. اما آنچه مسلم است برای کنترل این اوضاع باید دلایل مهاجرت را در مبدأ بررسی و از مبدأ آن را کنترل کرد و نباید نسبت به این مهم بیتوجه بود؛ چراکه استانهای منطقه البرز در حال افزایش جمعیت و جنوب کشور در حال خالی شدن است که این پدیده پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی را به همراه دارد.
نظر شما