تا یکی دو دهه پیش، طلاق در سنین بالا بیشتر شبیه یک اتفاق نادر بود تا یک روند اجتماعی. اما حالا تصویر تغییر کرده؛ آرام و بی‌سروصدا، درست در سال‌هایی که گمان می‌رفت فصل آرامش زندگی‌ است، جدایی جای سازش را گرفته است.

طلاق خاکستری؛ شما دیگر چرا؟
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

در بعضی استان‌ها آمار طلاق در سالمندان دو برابر شده و در میان افراد بالای ۶۰سال، نرخ جدایی حالا ۶برابر بیشتر از دهه ۵۰ زندگی است. برخی می‌گویند این همان «طلاق خاکستری» است؛ جدایی‌هایی که نه با هیاهوی جوانی همراه است و نه با امید آغاز دوباره، بلکه بیشتر شبیه تصمیمی تلخ در سکوتی طولانی‌مدت‌اند.در جامعه‌ای که حالا بیش از ۱۰میلیون سالمند دارد و حدود ۶۷درصد از آن‌ها بدون همسر زندگی می‌کنند، دیگر نمی‌توان این پدیده را نادیده گرفت یا فقط با برچسب‌های اخلاقی سنجید. این‌ها نشانه‌هایی‌ است از تغییری آرام اما جدی در ساختار خانواده ایرانی؛ تغییری که دلایلش فراتر از عشق و نفرت، به تحولات فرهنگی، اقتصادی و حتی روانی مربوط می‌شود.

افت تاب‌آوری روانی سالمندان

کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران، طلاق خاکستری را نشانه‌ای از تحولات عمیق‌ در بنیان خانواده می‌داند و به خبرنگار ما می‌گوید: طلاق خاکستری تنها حاصل افزایش سن یا پایان وظایف والدینی نیست، بلکه ریشه در تحولات عمیق اجتماعی، فرهنگی و روانی دارد که در چند دهه اخیر ساختار نهاد خانواده را دستخوش تغییر کرده‌اند. با عادی شدن طلاق در جامعه و کاهش قبح اجتماعی آن، حساسیت عمومی به این مسئله کاهش یافته و همین روند می‌تواند به گسترش طلاق در سنین مختلف، ازجمله دوران سالمندی منجر شود.
محمدی به یکی از عوامل بنیادین در افزایش طلاق‌های خاکستری که فشارهای اقتصادی است اشاره می‌کند و می‌گوید: تفاوت در دیدگاه‌ها و افزایش سطح توقعات، در بسیاری از موارد ریشه در شرایط اقتصادی دارد؛ جایی که نابرابری مالی یا نداشتن توان تأمین خواسته‌ها، به سردی روابط و در نهایت کاهش پیوندهای عاطفی منجر می‌شود. در بسیاری از خانواده‌های سنتی، اگرچه ساختار ظاهری خانواده حفظ می‌شد، اما در باطن، روابط دچار فرسایش عاطفی بود. این سردی در تعاملات، همان بار منفی عاطفی است که امروز به‌وضوح در تصمیم‌گیری زوجین سالمند برای جدایی مشاهده می‌شود.وی اضافه می‌کند: طلاق عاطفی نیز به‌عنوان یکی دیگر از عوامل مؤثر در طلاق سالمندان شناخته می‌شود. طلاق عاطفی که در گذشته بیشتر نادیده گرفته می‌شد و به‌نوعی «سکوت پذیرفته‌شده» به شمار می‌آمد، امروزه به‌دلیل تغییر در روابط اجتماعی و افزایش تعاملات میان‌فردی، با حساسیت بیشتری از سوی افراد دنبال می‌شود. زوجینی که در گذشته با وجود نبود رابطه عاطفی مؤثر، به‌دلیل فشارهای فرهنگی و اجتماعی به زندگی مشترک ادامه می‌دادند، امروز با افزایش احساس تنهایی، انزوا و افسردگی، به نقطه‌ای می‌رسند که ادامه زندگی بدون پیوند عاطفی را غیرممکن می‌بینند. این فاصله عاطفی نه‌تنها روان فرد را فرسوده می‌کند، بلکه مستقیماً روابط میان‌فردی را در سال‌های پایانی زندگی تحت‌تأثیر قرار داده و طلاق را حتی در سنین بالا، به گزینه‌ای جدی و محتمل تبدیل می‌کند.

از امید به بازسازی تا سقوط در انزوا

به گفته محمدی، یکی از عوامل کمتر مورد توجه اما مهم در گسترش طلاق در دوران سالمندی، تغییر در نوع رابطه والدین و فرزندان است. او تصریح می‌کند: در گذشته، ساختار خانواده‌ها بیشتر به صورت گسترده و متمرکز بود. والدین نقش محوری در تصمیم‌گیری‌ها داشتند و فرزندان با میزان بالایی از فرمان‌برداری و احترام، در کنار والدین باقی می‌ماندند. این تعامل نزدیک، ضمن ایجاد نوعی همبستگی خانوادگی، احساس نشاط و معنابخشی به زندگی زوجین در سنین بالا تزریق می‌کرد. اما در سال‌های اخیر، با تغییر شکل خانواده‌ها به سمت خانواده‌های هسته‌ای با استقلال فردی بالا، این الگوی سنتی دچار تحول اساسی شده است. فرزندان پس از ازدواج، از والدین فاصله می‌گیرند و نوعی مطالبه‌گری و استقلال‌طلبی در روابطشان با والدین شکل می‌گیرد. این فاصله، عملاً نقش حمایتی و روحیه‌بخش فرزندان برای والدین را کمرنگ کرده و منجر به افزایش احساس تنهایی در میان زوجین سالمند شده است.
رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران درخصوص پیامدهای پس از جدایی نیز می‌گوید: سالمندانی که پس از سال‌ها زندگی مشترک تصمیم به جدایی می‌گیرند، ممکن است در ابتدا امید به بازسازی زندگی یا دستیابی به آرامش داشته باشند، اما بسیاری از آن‌ها در عمل با فشارهای روانی جدید و عمیق‌تری مواجه می‌شوند. افرادی که پیش از جدایی دچار مشکلات روحی و احساسی بوده‌اند، پس از طلاق ممکن است وارد دور باطل انزوا و افسردگی شدیدتری شوند. جامعه نیز اغلب نتوانسته به شکل مؤثری پذیرای این گروه باشد؛ زیرا هنوز نگاه عمومی به طلاق سالمندان، با نوعی سکوت و بی‌توجهی همراه است. این وضعیت موجب می‌شود افراد از حداقل‌های یک زندگی مکمل اجتماعی نیز محروم شوند.
او خاطرنشان می‌کند: یکی از موانع مهم در مدیریت روانی و اجتماعی پدیده طلاق در سالمندی، نداشتن تمایل برخی از سالمندان به پذیرش فرایند مشاوره است. بسیاری از افراد سالمند، به‌واسطه سال‌ها تجربه و زیست در موقعیت‌های گوناگون، خود را دارای خرد، دانش و بینش عمیق درباره مسائل زندگی می‌دانند و همین نگرش موجب شکل‌گیری نوعی احساس برتری در درک شرایط اطراف می‌شود.

پدیده‌ای ناشناخته که جدی شده است

نادر صادقیان، جامعه‌شناس درخصوص پدیده «طلاق خاکستری» به خبرنگار ما می‌گوید: به جدایی رسمی، نیمه‌رسمی یا حتی غیررسمی میان زوج‌های بالای ۵۰ سال، به‌اصطلاح «طلاق خاکستری» گفته می‌شود؛ پدیده‌ای که تا سال‌های گذشته چندان شناخته‌شده یا مورد توجه نبود. تعبیر «خاکستری» از اینجا می‌آید که این نوع طلاق نه کاملاً سیاه و منفی و نه کاملاً سفید و موجه تلقی می‌شود. از یک جنبه، زمینه‌ها و دلایل معینی برای این جدایی‌ها وجود دارد که نباید نادیده گرفته شود؛ عواملی که شاید با واقعیت‌هایی مانند تغییرات در سبک زندگی، تفاوت‌های شخصیتی و یا احساس نبود رضایت از زندگی مشترک در دوران سالمندی مرتبط باشد. در مقابل، هر نوع طلاق، ازجمله در سنین بالا، آسیب‌های خاص خود را دارد؛ چه از نظر روانی و چه از نظر اجتماعی. به همین دلیل، این پدیده ماهیتی دوگانه دارد، یعنی از یک سو دلایلی واقعی و گاه اجتناب‌ناپذیر در پس آن قرار دارد و از سوی دیگر، پیامدهایی منفی و نگران‌کننده. شاید همین وجه دوگانه ترکیبی از سیاهی و سفیدی موجب شده این نوع طلاق با عنوان «خاکستری» شناخته شود.
او با بیان اینکه نگاه به پدیده طلاق نیازمند یک رویکرد تاریخی و بلندمدت است، می‌افزاید: اگر آمارهای مربوط به ۷۰، ۸۰ یا حتی ۱۰۰ سال پیش بررسی شود، می‌توان مشاهده کرد نرخ طلاق در آن دوران بسیار پایین و کم بوده است. این کاهش صرفاً مختص گروه سنی میانسال یا سالمند نبوده، بلکه شامل تمام گروه‌های سنی می‌شده است.در مقابل، آمارهای امروز به‌ویژه در میان زوج‌های جوان افزایشی چشمگیر و نگران‌کننده را نشان می‌دهد. به‌طوری که در برخی مناطق، نرخ طلاق در میان جوانان به بیش از ۴۰درصد رسیده است؛ عددی که نه صرفاً یک روند اجتماعی، بلکه نشانه‌ای از یک بحران جدی در ساختار خانواده به شمار می‌آید.
به گفته وی، در گذشته، یکی از اصلی‌ترین دلایل پایین‌بودن آمار طلاق به جایگاه، حقوق و توانمندی‌های محدود زنان بازمی‌گشت. او تصریح می‌کند: در دهه‌های پیش، بسیاری از زنان درآمد مستقل نداشتند، اشتغال برای آن‌ها چندان مطرح نبود و سطح تحصیلات و آگاهی فرهنگی نیز در میان زنان بسیار پایین‌تر از امروز بود. این شرایط موجب می‌شد امکان تحقق اراده مستقل برای بسیاری از زنان وجود نداشته باشد و نوعی جبر فرهنگی و اجتماعی آنان را به ماندن در زندگی زناشویی در شرایط نارضایتی وادار می‌کرد. اصطلاحاتی مانند «زن با لباس سفید می‌رود و با کفن سفید بازمی‌گردد» نیز بازتاب همین ساختار فرهنگی بود که نسل‌به‌نسل منتقل می‌شد. اما امروز وضعیت تغییر کرده است. آمارهای رسمی نشان می‌دهد سطح تحصیلات زنان در دانشگاه‌ها از مردان پیشی گرفته و بسیاری از آنان اکنون شاغل هستند و توانایی تأمین معیشت مستقل را دارند. این تحولات سبب شده زنان در جامعه امروز به هویتی مستقل و فردیتی قوی‌تر برسند؛ به‌گونه‌ای که می‌توانند در برابر مسائل و نارضایتی‌های زندگی مشترک «نه» بگویند و پیامدهای آن را نیز بپذیرند. هرچند این موضوع تنها دلیل افزایش طلاق نیست و پدیده‌هایی از این دست معمولاً پیچیده و چندعلتی هستند، اما به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین عوامل مؤثر در افزایش طلاق به‌ویژه در میان سالمندان، تغییر جایگاه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زنان در دهه‌های اخیر است.
صادقیان خاطرنشان می‌کند: با نگاهی به روایت‌های ادبیات معاصر ایران، ازجمله رمان «زن زیادی» نوشته جلال آل‌احمد که به اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی اول بازمی‌گردد، می‌توان دریافت زنان در آن دوران تقریباً هیچ حقوق، قدرت، اختیار یا امکان انتخابی در زندگی شخصی و اجتماعی نداشتند. در آن زمان، نه‌تنها قانون مدافع حقوق زنان نبود، بلکه در موضوعاتی مانند ارث و چندهمسری تمامی امتیازات قانونی به نفع مردان تدوین شده بود. اکنون اما بسیاری از این ساختارها دستخوش تغییر و تعدیل شده‌اند. زنان دیگر اقتدار مطلق مردانه را نمی‌پذیرند و برای خود حق انتخاب قائل‌اند. از این رو، مواجهه با پدیده‌هایی مانند طلاق در سالمندی یا تصمیم به ترک زندگی مشترک در سنین بالا، دیگر نباید صرفاً با برچسب‌های اخلاقی یا ارزشی تفسیر شود. ضروری است این تغییرات در بستر تحولات ساختاری در حوزه‌های اقتصاد، سیاست و فرهنگ تحلیل شوند؛ به‌ویژه در زمینه اقتصادی که توان اعمال اراده و استقلال زنان را به‌شکل چشمگیری افزایش داده است. در کنار آن، رشد تنوع شخصیت‌ها، نظام‌های تربیتی متفاوت و گرایش‌های فکری و اعتقادی متکثر نیز در شکل‌گیری تصمیمات فردی نقش مهمی ایفا می‌کنند.

چرا سالمندان تحمل ادامه رابطه را ندارند؟

او به یکی دیگر از دلایل اصلی این روند که کاهش آستانه تحمل سالمندان در برابر فشارهای روانی و عاطفی است، اشاره می‌کند و می‌گوید: با بالا رفتن سن، ظرفیت روانی و جسمانی افراد برای مواجهه با تعارض‌ها کاهش می‌یابد و بسیاری از آن‌ها دیگر توان ادامه زندگی در شرایط پرتنش را ندارند. در اغلب موارد، فرزندان این زوج‌ها بزرگ شده و از خانه جدا شده‌اند؛ بنابراین، نبود وابستگی‌های مستقیم خانوادگی، فضای بیشتری برای تصمیم‌گیری فراهم می‌کند. در چنین شرایطی، نبود سازگاری در زندگی مشترک که زمانی ممکن بود به دلایل خانوادگی یا فرهنگی نادیده گرفته شود، حالا به عامل اصلی رنج و عذاب روانی بدل می‌شود. برای بسیاری از سالمندان، در ادامه‌نیافتن این رابطه، رهایی از فشار و آسیب احتمالی نهفته است.
این جامعه‌شناس معتقد است: اگرچه طلاق به‌طور کلی پدیده‌ای با پیامدهای منفی شناخته می‌شود، اما تنها نگاه اخلاقی نمی‌تواند برای تحلیل آن کافی باشد. در بسیاری از این موارد، انگیزه‌ها و عوامل روان‌شناختی، اجتماعی و اقتصادی آن‌قدر قوی هستند که افراد را به نقطه‌ای می‌رسانند که ادامه زندگی مشترک را زیانبارتر از جدایی می‌دانند.همچنین، تغییرات فرهنگی ناشی از زندگی شهری، تنوع سبک‌های زندگی، تأثیر رسانه‌ها و مواجهه با فرهنگ‌های بیرونی نیز موجب نوعی عادی‌سازی در نگاه به طلاق شده‌؛ تا جایی که در بخشی از جامعه، این پدیده در حال تبدیل‌شدن به یک رفتار هنجارشده است.
وی در پاسخ به این پرسش که چگونه می‌توان زوج‌های سالمند را متقاعد کرد بازسازی رابطه ممکن است، اظهار می‌کند: یکی از چالش‌های مهم در مواجهه با پدیده طلاق خاکستری، مقاومت این گروه سنی در برابر پذیرش مشاوره‌های تخصصی است. بسیاری از سالمندان به‌دلیل پشت‌سر گذاشتن دهه‌ها تجربه زندگی مشترک، به کارآمدی جلسات مشاوره تردید دارند و آن را نوعی موعظه‌ سطحی یا توصیه‌های کلیشه‌ای تلقی می‌کنند.
در واقع، فردی که ۳۰ یا ۴۰ سال با مسائل و پیچیدگی‌های روابط انسانی مواجه بوده، ممکن است با خود بگوید: «موضوعی نیست که شما بخواهید در دو ساعت به من یاد بدهید». این نگرش، نه‌تنها به‌خاطر کوله‌بار تجربیات شخصی بلکه گاه به‌دلیل ضعف ریشه‌دار فرهنگ مشاوره‌پذیری در جامعه ایرانی شکل گرفته است. از سوی دیگر، در سطح کلان نیز فرهنگ رجوع به مشاوره تخصصی به‌ویژه در سنین بالا همچنان با موانع فرهنگی، نسلی و ساختاری مواجه است. بسیاری از افراد، به‌ویژه در نسل‌های پیشین، مراجعه به مشاور را نوعی ضعف شخصی تلقی می‌کنند و درنتیجه تمایل چندانی برای پذیرش راهکارهای بیرونی ندارند؛ مسئله‌ای که در روند ترمیم روابط و پیشگیری از فروپاشی زندگی‌های طولانی‌مدت، یک مانع جدی تلقی می‌شود.
صادقیان آموزش را یکی از مؤثرترین ابزارهای پیشگیری از طلاق در هر گروه سنی، ازجمله سالمندان می‌داند و اضافه می‌کند: اگرچه آموزش و اطلاع‌رسانی می‌تواند در تغییر نگرش‌ها و بهبود روابط نقش ایفا کند، اما دامنه تأثیر آن در شرایط کنونی، به دلایل مختلف، محدود است. یکی از دلایل اصلی این محدودیت، نبود زیرساخت‌های مناسب در دستگاه‌های متولی است. به‌طور معمول، نهادهای رسمی فاقد برنامه‌ریزی دقیق، بودجه مشخص و ساختارهای تخصصی برای پیشگیری از طلاق، به‌ویژه در گروه سالمندان هستند. از سوی دیگر، فرهنگ مراجعه به مشاور یا مراکز آموزشی در جامعه نیز چندان نهادینه نشده و هنوز در بسیاری از اقشار، به‌ویژه نسل‌های قدیمی‌تر با مقاومت فرهنگی روبه‌رو است.
وی همچنین توضیح می‌دهد: یکی دیگر از دلایل تشدید طلاق در سال‌های اخیر، به‌ویژه در میان سالمندان، تأثیرپذیری از الگوها و هنجارهای بیرونی است؛ الگوهایی که عمدتاً از طریق رسانه‌های فراملی وارد جامعه ایران می‌شوند. به نظر می‌رسد الگوهای درونی فرهنگی و خانوادگی که زمانی کارآمد بودند، امروز دیگر پاسخگوی نیازهای نسل جدید و حتی سالمندان نیستند. در جهانی که آزادی اطلاعات و ارتباطات در حال گسترش است، رسانه‌ها اعم از تلویزیون‌های ماهواره‌ای، شبکه‌های اجتماعی و نرم‌افزارهای ارتباطی نقش پررنگی در تغییر نگرش‌ها ایفا می‌کنند. در غیاب نظام‌های کارآمد فرهنگی داخلی، افراد ممکن است بدون پشتوانه تحلیلی، جذب سویه‌های آسیب‌زای فرهنگ‌های وارداتی شوند.
راهکار پیشنهادی این است با ارتقای آگاهی عمومی، تقویت سواد رسانه‌ای، کاهش سرکوب‌های اجتماعی و روانی و فراهم‌کردن بسترهای گفت‌وگوی درون‌فرهنگی، بتوان از تأثیرپذیری کورکورانه از الگوهای بیرونی جلوگیری کرد. به‌ویژه در دوران سالمندی که افراد ممکن است آسیب‌پذیری بیشتری در برابر تأثیرات رسانه‌ای داشته باشند، شناخت دقیق محدودیت‌ها و فرصت‌های فرهنگی، ضرورتی دوچندان می‌یابد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha