اما از آن روزها خیلی گذشته؛ نه فقط از نظر زمانی، بلکه از نظر محبوبیت، کاراکتر فوتبالی و حتی تصمیمگیریهای سرنوشتساز.او این بار با انتخابی پرحاشیه و شاید نسنجیده، تیر خلاص را به آن اندک محبوبیت باقیماندهاش شلیک کرد؛ قرارداد با استقلال، تیمی که سالها مقابلش در دربیها چهرهای سرسخت و گاه تحریککننده داشت، انتقالی که از همان لحظه رسانهای شدن، اعتراض را به جان خرید. برخی انتقالها در فوتبال ایران صرفاً فنی نیستند، آن هم وقتی پای پرسپولیس و استقلال وسط باشد.
عیسی آلکثیر نه دیگر در پرسپولیس جایگاهی دارد و نه در استقلال قرار است «یاغی محبوب» لقب بگیرد. او حالا میان زمین و آسمان فوتبال ایران معلق مانده؛ نه آن قدر محبوب که در پرسپولیس بازگشتی داشته باشد، نه آن قدر هوشیار که بداند استقلال جایی برای عبور ناگهانی ندارد. تمام اینها یادآور همان انتقال پرهیاهو و پرحاشیهاش به سپاهان است؛ همان ماجرای معروف بطری آب معدنی که برای همیشه در حافظه فوتبالیها ماند؛ نه به خاطر یک امضای حرفهای، بلکه به خاطر جنجالی بیحاصل.
آلکثیر نشان داد هنوز با فضای احساسی فوتبال ایران بیگانه است. اینجا هوادار فقط با گل زدن خوشحال نمیشود؛ ریشهها مهماند، تعلق خاطر مهم است، گذشته پاک مهمتر از آینده مبهم. حتی اگر عیسی در استقلال میدرخشید، باز هم هر گلش با اما و اگر همراه میشد. او نه شخصیت «قهرمان جدید» را داشت و نه آن انعطاف رسانهای که بتواند فضا را به نفع خود تغییر دهد.در نقطه مقابل، استقلال نیز در این داستان چندان بیتقصیر نیست. باشگاهی که ابتدا با تمام قوا برای جذب آلکثیر وارد شد، عکسهای تبلیغاتیاش را گرفت، گمانهزنی برای معارفه رسمیاش منتشر شد، اما وقتی فریاد اعتراضها بالا گرفت، سکان را چرخاند. فسخ این قرارداد، نه یک تصمیم فوتبالی، که نشانهای واضح از چرخش مدیریتی در قبال صدای هوادار بود. استقلال ترجیح داد آرامش اردویش را فدای یک مهاجم باتجربه نکند.
اما جایگزینی که باشگاه استقلال برای آلکثیر در نظر گرفته، اگر نگوییم ناامیدکننده، حداقل قابل تأمل است؛ «کریم انصاریفرد». مهاجمی با سابقه درخشان، اما گذشتهای کاملاً سپری شده. انصاریفرد در سالهای اخیر نه در سطح باشگاهی عملکرد قابل توجهی داشته و نه در تیم ملی جایگاهی دارد. فصل گذشته را بدون تیم گذراند و حالا در ۳۵سالگی، بیش از هر زمان دیگری از روزهای اوجش فاصله گرفته است.بزرگترین دغدغه درباره انصاریفرد، نه حتی فوتبالش، بلکه شرایط زندگیاش است. همسر او تمایلی به زندگی در ایران ندارد و این موضوع میتواند همان دردسری باشد که پیشتر برای چند بازیکن دیگر هم اتفاق افتاد. آیا استقلال باید یک فصل دیگر را با مهاجمی طی کند که نه انگیزه بازگشت دارد و نه شرایط روانی و خانوادگیاش برای یک حضور مؤثر آماده است؟
واقعیت این است که کریم دیگر آن «انصاریفرد زهردار» نیست؛ مهاجمی که در المپیاکوس و تیم ملی، باهوش و موقعیتشناس بود، حالا بیشتر شبیه یک بازیکن آزاد بدون برنامه است. باشگاه استقلال اگر به دنبال آرام کردن فضای هواداری است، باید بداند آرامش با تصمیمهای منفعلانه بدست نمیآید.
۱۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۳:۱۱
کد خبر: ۱۰۸۵۸۵۴
عیسی آلکثیر شاید هنوز در ذهن خیلیها همان مهاجم فرصتطلبی باشد که با چند گل حیاتی در لیگ قهرمانان آسیا، پرسپولیس را تا فینال آسیا بالا کشید.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه
منبع: روزنامه قدس
نظر شما