مؤسسه خاورمیانه در تازهترین گزارش خود مدعی شد جنگ ۱۲روزه، نقطه عطفی در دکترین سایبری جمهوری اسلامی ایران بوده است. به باور نویسندگان این اندیشکده آمریکایی، در مقایسه با عملیاتهای سایبری گذشته، تهران کارزاری چندبعدی، هماهنگ و لحظهای به راه انداخته و عملیات روانی و تاکتیکی را در میدان نبرد با یکدیگر ترکیب کرده است. در این گزارش ادعا شده حجم حملات سایبری منتسب به ایران در این دوره، بیش از ۷۰۰ درصد افزایش یافته و این امر نشاندهنده تلاش تهران برای نهادینهسازی جنگ سایبری در چارچوب دکترین گستردهتر جنگ ترکیبی است.
اما پرسش اصلی اینجاست: چرا یک اندیشکده آمریکایی که سالها در خدمت سیاستهای واشنگتن عمل کرده، ناگهان به بررسی جزئیات عملیات سایبری ایران میپردازد؟ پاسخ، روشن است؛ همان طور که تجربههای گذشته نشان داده، همه چیز به استراتژی رسانهای و امنیتی آمریکا بازمیگردد. هدف این دست گزارشها نه صرفاً ارائه یک تحلیل فنی، بلکه ساخت زمینه روانی و سیاسی برای متهمسازی ایران در مجامع بینالمللی است. این همان روشی است که پیش از حملات سایبری (استاکسنت) یا جنگ رسانهای علیه برنامه هستهای ایران نیز اجرا شد: ابتدا یک روایت یکطرفه ساخته شده و سپس این روایت به سند اتهام در شورای امنیت یا نهادهای وابسته به غرب تبدیل میشود.
از سوی دیگر، خود گزارش مؤسسه خاورمیانه نیز ناخواسته به یک واقعیت مهم اذعان دارد: ایران امروز به سطحی از توانمندی رسیده که میتواند عرصه سایبری را در کنار میدان نظامی و جنگ روانی، به طور همزمان مدیریت کند. این همان چیزی است که غرب آن را «تغییر دکترین» مینامد، اما در واقع تکامل بازدارندگی بومی ایران است.
با این حال، لحن گزارش و استفاده از آمار بزرگنمایی شده نشان میدهد نویسندگان آن بیش از آنکه به دنبال شناخت علمی باشند، به دنبال برندسازی امنیتی علیه ایران هستند. به بیان دیگر، این گزارش بیش از آنکه یک پژوهش دانشگاهی باشد، بخشی از سناریو فشار حداکثری در حوزه سایبری است؛ سناریویی که با برچسبزنی، زمینهساز تحریمهای جدید یا اقدامهای خصمانه میشود.
گزارش مؤسسه خاورمیانه در ظاهر یک متن تحلیلی است، اما در بطن خود ادامه همان پروژهای است که از عراق و لیبی تا امروز علیه کشورهایی که زیر بار هژمونی آمریکا نمیروند، اجرا شده است؛ این بار اما به صورت یک جنگ ترکیبی؛ آمیزهای از تهاجم نظامی و حمله در فضای سایبر، غافل از اینکه در این جنگ ترکیبی هم دست برتر با ایران است.
هوش مصنوعی و ارتش سایبری؛ مهندسی ترس و تسلیم
اما در بررسی ابعاد جنگ ترکیبی دشمن، به سراغ دکتر «مهدیرضا برنا» کارشناس هوش مصنوعی و استاد دانشگاه رفتیم. او در گفتوگو با قدس تأکید کرد: استفاده از شبکههای اجتماعی به عنوان ابزار ایجاد رعب و وحشت، بیش از هر بازیگر دیگری توسط رژیم صهیونیستی دنبال میشود و ایران هم در این جبهه ناچار به مقابله است.
وی تصریح کرد: بسیاری از اکانتهایی که حتی در دوره جنگ آشکارا از حمله به کشور خودمان حمایت کردند یا از چهرههایی مانند رضا پهلوی طرفداری میکنند، اکانتهای فیک هستند. این حسابها با تأمین مالی مستقیم از سوی کشورهای مختلف به ویژه اسرائیل و با طراحی مبتنی بر هوش مصنوعی ایجاد شدهاند تا با سوار شدن بر موج سلایق در فضای مجازی، علیه کشور جوسازی کرده و به مردم القا کنند که گویا اکثریت جامعه، حامی روایت دشمن هستند.
او اظهار کرد: شیوه کار به این صورت است که این اکانتها پست و کامنت میگذارند و سپس گروهی از رباتها همان مطالب را لایک میکنند. کاربر ایرانی وقتی با این حجم لایک مواجه میشود، ناخودآگاه تصور میکند نظر بیان شده بسیار پرطرفدار است، در حالی که هیچ یک واقعی نبوده و صرفاً یک عملیات روانی طراحی شده است.
این کارشناس حوزه هوش مصنوعی با اشاره به مزیتهای تکنولوژیک دشمن، افزود: جبهه غرب علاوه بر به کارگیری رباتها و هوش مصنوعی، از خود بستر شبکههای اجتماعی نیز استفاده میکند. الگوریتمهایی مانند اینستاگرام به صورت هدفمند، پستها و ویدئوهایی را به کاربران ایرانی پیشنهاد میدهد که در راستای روایت و منافع رژیم صهیونیستی است. این شخصیسازی محتوا به گونهای است که کاربران ما مداوم با پیامها و تصاویر رعبآور روبهرو میشوند؛ در این شرایط عرصه برای اقدامهای بازدارنده از سوی ایران بسیار محدود است اما ایران همیشه نشان داده از محدودیتها برای خود فرصت میسازد.
دکتر برنا معتقد است: این اقدامها بخشی از جنگ شناختی در زیرمجموعه جنگ ترکیبی است. دشمن تلاش میکند روایت دلخواه خود را جایگزین واقعیت کند؛ آمار حملات را چند برابر واقعی نشان داده و ضربات خود را کوچکتر جلوه دهد. سپس این روایت را در قالب بسته رسانهای شخصیسازی شده، بر اساس علایق و رفتار آنلاین هر کاربر، به او القا میکند؛ در این شرایط، ناچار باید دست به عملیات بازدارنده زد.
وی با اشاره به اینکه استفاده بیمحابای برخی شهروندان از شبکههای اجتماعی بدون شناخت پشتپردههای الگوریتمی، آنان را در معرض دو خطر همزمان قرار میدهد، گفت: دستکاری افکار توسط ارتش سایبری دشمن و القای مستقیم محتوا از سوی خود پلتفرمها، دو عامل مهم و اصلی در این زمینه محسوب میشود. به طوری که در این میدان، رژیم صهیونیستی نقش پیشانی جبهه غرب و مجری کارهای پنهان را ایفا میکند.
جنگ ترکیبی دشمن علیه ایران ادامه دارد
اما مرتضی مکی، کارشناس حوزه رسانه در گفتوگو با قدس با تأکید بر سابقه طولانی جنگ سایبری میان ایران و اسرائیل، آن را جنگی فراتر از عملیات نظامی صرف توصیف کرد. وی معتقد است: موضع جدیدی در این جنگ سایبری مشاهده نمیشود. پیش از درگیری ۱۲ روزه نیز یک جنگ تمامعیار اطلاعاتی، امنیتی و رسانهای میان دو طرف در جریان بود و هنوز هم ادامه دارد.
او اظهار کرد: اگرچه آتشبارهای دو طرف در جنگ ۱۲روزه خاموش شد، اما این به معنی توقف جنگ نیست. جنگ شناختی، جنگ سایبری، جنگ روانی و جنگ ترکیبی همچنان جریان دارد و رسانهها در حال آمادهسازی اهداف و مراکز آموزشی برای نبردهای بعدی هستند تا با شناخت بهتر اشتباههای گذشته، نبردهای آینده با هوشمندی و هدفمندی بیشتری دنبال شود.
این کارشناس مسائل رسانه با اشاره به گزارش اندیشکده آمریکایی (مؤسسه خاورمیانه) درباره افزایش ۷۰۰ درصدی حملات سایبری ایران علیه اسرائیل، گفت: اگرچه هنوز معیار دقیق و مستندی برای سنجش میزان این حملات وجود ندارد، اما اصل وجود و شدت این حملات غیر قابل کتمان است. اما در این گزارش اندیشکده مؤسسه خاورمیانه آمده ایران با جعل هویت شهروندان اسرائیلی در شبکههای اجتماعی و انتشار پیامهایی به زبان عبری، نوعی قدرتنمایی در حوزه هوش مصنوعی انجام داده که این در برابر اقدامهایی که رژیم صهیونیستی در ایران انجام میدهد کار جدی نیست.
مکی در پاسخ به این پرسش که آیا ایران در این حوزه وارد دکترین جنگ ترکیبی شده یا خیر، پاسخ داد: هیچ معیار قابل اتکایی برای تأیید دقیق این موضوع وجود ندارد، اما میتوان گفت طرفین تلاش میکنند تواناییهای خود را در حوزه هوش مصنوعی و فناوریهای نوین افزایش دهند، البته این نکته نیز قابل تأمل است که اسرائیلیها هرگز توان طرف مقابل خود یعنی جمهوری اسلامی ایران را دستکم نمیگیرند و سعی میکنند نه تنها تواناییهای خود را افزایش دهند، بلکه فعالیتهایشان را به گونهای توجیه کنند که افکار عمومی داخلیشان را قانع سازند.
وی با بیان اینکه جنگ ۱۲روزه نشان داد صرفاً توان موشکی نمیتواند بازدارندگی کامل ایجاد کند، خاطرنشان کرد: بازدارندگی زمانی حاصل میشود که هم به توان موشکی و پهپادی مجهز باشیم و هم در جنگ روانی، سایبری و شناختی از دشمن عقب نمانیم.
او در خصوص اینکه آیا تشکیل «شورای دفاع ایران» عاملی برای تقویت فضای سایبری و هوش مصنوعی در جنگ ترکیبی ایران علیه اسرائیل است، افزود: این شورا حتماً به تقویت زیرساختهای هوش مصنوعی و سایبری هم نظر دارد تا در کنار قدرت موشکی و پهپادی، آمادگی بیشتری برای مقابله با تهدیدهای جدید ایجاد شود.
این کارشناس حوزه رسانه تصریح کرد: تشکیل شورای دفاع به معنای ایجاد یک اتاق جنگ مدرن است که ساختارهای امنیتی کشور را به طور کامل برای مواجهه با تهدیدهای نوین تقویت میکند و درسهای آموخته شده از جنگ ۱۲روزه را در خود جای داده است.
مکی درباره اعتبار گزارشهای مؤسسههای آمریکایی نظیر مؤسسه خاورمیانه و فورد گفت: اندیشکدهها بسته به ارتباطات و منابع خود رتبهبندی میشوند و نمیتوان همه آنها را در یک سطح دانست. برخی از آنها مقالات قابل مطالعه و تأملی دارند که میتواند برای دستاندرکاران امنیتی کشور مفید باشد.
سیدحسین حسینی
نظر شما