یکی از آسیبشناسیهای جدی فریضههای امر به معروف و نهی از منکر محدود ساختن این دو فریضه عظیم و تمدنساز به قلمروی برخی رفتارهای اجتماعی و بعضاً توقف آن صرفاً در عرصههایی مثل پوشش و مناسبات فردی است. این در حالی است که چهار دهه از انقلاب اسلامی گذشته و اگر فهم از دو فریضه صرفاً در محدوده فردگرایانه و نگاه فقه فردی باقی بماند، نه تنها رسالت حقیقی انقلاب، بلکه فلسفه ذاتی اسلام اجتماعی و حکمرانی اسلامی دچار تحریف و رکود خواهد شد.
سیطره نگاه و عمل فردی به امر به معروف و نهی از منکر، ظلم به دو فریضه و انقلاب
تقلیل امر به معروف و نهی از منکر به مصادیقی چون پوشش نتایج اسفباری دارد، از جمله این که موجب دیده نشدن و عدم حساسیت اجتماعی و چشمپوشی از منکرهای کلان میشود، نظیر خیانت به بیتالمال، رانتخواری، پورسانتهای غیرقانونی، فساد اداری و اقتصادی، فقر، تبعیض، پارتیبازی، گروهگرایی و شغل و مقامفروشی، دزدی های کلان و ...این دست از منکرات کلان اجتماعی وسیاسی و اقتصادی که بزرگترین تهدید برای هویت دینی و اجتماعی جامعه معاصر ایران است، نباید در سایه تمرکز بر چند موضوع خاص، فضایی برای بقا بیابند.
این یک واقعیت است که مسئله پوشش جایگاه بسیار مهمی در حوزه فرهنگی، اخلاقی و حتی سیاسی دارد و بی توجهی به آن میتواند به تغییر هویت فرهنگی مسلمانان منجر شود و حتی به عنوان حرامی سیاسی در برابر حاکمیت دینی به مولفه ستیزه جویی تبدیل شود، نباید در برابر تهاجم و شبیخون و فرهنگی از جمله در حوزه پوشش غافل بود، اما باید به نظام اولویتهای نظام اسلامی توجه جدی داشت. امروزه عموم صاحب نظران قبول دارند که حتی یک هزارم حساسیت عمومی به مسائلی مثل پوشش در مورد مفاسد دیگر از جمله فقر و فساد و تبعیض که رهبری بر مبارزه با آن با هر بیان و زبانی تاکید داشتند، وجود ندارد. به جهت ویژگی حساسیت بصری که انسانها دارند و قابلیت رسانهای شدن مفاسد اخلاقی و فرهنگی مثل بیحجابی، همواره این دست منکرات به حساسیت اول عمومی تبدیل میشوند.
این ویژگی سایه امن و حیات خلوتی برای دیگر منکرات که از قضا کلیدی تر و کلان تر و خانمان براندازتر هستند،فراهم میکند.سخن در این نیست که از سطح حساسیتها درباره مسئله پوشش کم شود، سخن در این است که وزن منکرات دیگر هم باید به آنها داده شود. منکراتی که هر روزه نظام را از درون میفرسایند، اما جامعه نخبگانی همچنان در خواب غفلت به سر میبرند و اغلب، دغدغه امر به معروف را صرفاً به عرصههای محدود و شخصی منحصر میکنند.
امروزه خبر بد پوششی در یک محله بالا نشین تهران به سرعت در رسانه های مجازی ارزش خبری پیدا می کند و دست به دست می چرخد، اما هرگز رانتخواری های کلان، ترک فعل های مسئولان چه دولتی و چه بخش خصوصی، منکرات در حوزه تقنین و اجرا و نظارت اساسا ارزش خبری نمییابند و در غوغای نزاع های زرگری سیاسی احزاب و جاح ها لوث میشوند و از اولویت ساقط می گردند.
امروزه رسانه هایی نیاز داریم که نخبگان، اندیشمندان و مدعیان نخبگی را به چالش بکشد و توضیح بدهد که چرا پس از چهل سال از انقلاب اسلامی، جامعه در فهم و اجرای امر به معروف و نهی از منکر باید درجا بزند؛ مصداقهای دو فریضه را در اموری خاص منحصر کند؛ و از ظرفیت مردمی که می تواند کوه ها را جابجا کند، در دفع و رفع منکرات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اداری و حتی سیاسی استفاده نمیشود. جای تأسف است که نگاه اجتماعی، ساختاری و تمدنی به این دو فریضه مغفول واقع شده است و ما به «اسلام فردی» در فهم دو فریضه اکتفا کرده ایم.آیا چهل سال فرصت کمی بود برای عبور از انحصار، و پذیرش مسئولیت در مقیاس کلان است؟
خطری بزرگ در سایه انحصار معنایی منکر و معروف
فاجعه آنجاست که ما امر به معروف و نهی از منکر را صرفاً مترادف با امر به چند مصداق فرهنگی قرار داده ایم؛ در این میان، رانتخواری، خیانت به سرمایههای ملی، توزیع ناعادلانه ثروت، نابرابری فرصتها، قومگرایی، حزبگرایی، پست و مقامفروشی و معامله بر سر منافع کل جامعه، در قالب منکرات کلان، هر روز عرصه را بر مردم تنگتر میکنند. در حالی که قرآن و سنّت، آن را ابزاری برای نظارت عمومی مردم بر قدرت، حکمرانی و حفظ عدالت اجتماعی معرفی کردهاند. آنچه امروز باید مورد توجه قرار گیرد، جامعیت مفهوم منکر و معروف در تمامی عرصههای معیشتی، سیاسی، حقوقی و فرهنگی جامعه است؛ منکراتی که فاجعهبارترین آنها امروز در مدیریت دولتی، فساد ساختاری و تبعیضهای فاحش اجتماعی بروز یافته و نادیده گرفتن آن، مصداق بزرگترین غفلت است. و قوای سه گانه باید درپی ساختارهایی باشند که نقش مردم را در امر به معروف و نهی از منکر مسئولان به آنها برگرداند.
نظر شما