وقتی تماس گرفتند برای تشرفش به خدمت در حرم مطهر، خوشحال بود که لایق این کار شده است و وقتی از او پرسیدند دوست داری در کدام بخش خدمت کنی، پاسخ داد: هر کجا باشد، خاک پای زائرانم. پس مسئولان ارزیابی خدام جلو نام محمد تحقیقی نوشتند؛ «کشیک هفتم فراشان».
حالا ۱۶ سال است، موعد شیفتش هر جا باشد خود را به حرم مطهر میرساند تا مشغول خدمت شود. حدود دو سالی هم میشود که سرکشیک هفتم فراشان شده و امام رضا(ع) حسابی خدمتش را پذیرفته است.
هر شیفت، روبهروی ضریح
رواقهای بالاسر حضرت رضا(ع) محل خدمت فراشان است و چه بهتر از اینکه به هر طرف بچرخی چشمت به ضریح و روضه منوره بیفتد. به این واسطه است که محمد تحقیقی معتقد است همه جوره خداوند بغلش کرده که شده فراش حرم منور آقا!
سال ۱۳۸۳ به یکی از رفقایش در حرم مطهر گفت: «اسم ما را هم در میان خادمان بنویس شاید حضرت(ع) لایق دانستند و یک گوشه کار هم به ما سپرده شد». پنج سال از آن روزها گذشته بود و به واسطه همان فرمی که دوست محمد برایش پر کرده بود یک تماس، او را به کاری فراخواند که سالها انتظارش را کشیده بود. این طور شد که او شد خادم حرم مطهر.
حالا با گذشت ۱۶ سال از آن نخستین کشیک خدمتیاش که در ماه مبارک رمضان هم بوده، همه چیز هنوز برایش تازه است، او میگوید: یادم هست که سر از پا نمیشناختم، وقتی لباس خادمی پوشیدم، همه فکر و ذکرم خدمت به آقا(ع) و زائرانشان بود. الان هم هنوز همان حس را دارم و چیزی تکراری نشده است.
دلم برای چوبپر تنگ شده است
«سرکشیکی مسئولیت سنگینی است اما فرصت خدمت هر چه باشد افتخار است و غنیمت» این را محمد تحقیقی میگوید و ادامه میدهد: ما اینجا در حرم منور خدمت میکنیم که همه چیز منظم و مرتب پیش برود و کمبودی احساس نشود. جدا از وظایف تعریف شده، وجدان خود ما این ذهنیت و دغدغه را ایجاد میکند که باید به خاطر امام رضا(ع) همه کارها به بهترین شکل انجام شود.
او که حدود یک سوم از عمرش را به خادمی حرم منور گذرانده است، بیان میکند: به این واسطه که باید علاوه بر مسئولیت کار خود، تقسیم وظایف همکاران شیفت را هم مدیریت کنیم، کار سنگین میشود. البته یک نکته وجود دارد که همکاران ما در کشیک هفتم همه باتجربه، باسواد و کاربلد هستند و این موضوع کار را تسهیل میکند.
درست است که مسئولیت فراشان کشیک هفتم، سرکشیکی را به محمدآقا داد اما یک چیز خاص را از او گرفت، محمد تحقیقی میگوید: حیف که دیگر چوبپر دستم نمیگیرم، دلم تنگ شده است. عجیب حس خوبی به خادم میدهد، من در این لحظات فکر میکردم حضرت(ع) بیش از هر زمان دیگری من را میبینند.
صبر، شرط نخست خدمت
محمد تحقیقی صبر را شرط نخست خدمت صادقانه و قبول شده در حرم مطهر میداند. او اظهار میکند: زائران مختلفی از نقاط دور و نزدیک جهان به این مکان مقدس مشرف میشوند، آدمهایی که خلق و خوی متفاوتی دارند و خیلی از اوقات با فضاهای حرم مطهر و یا قوانین و شرایط اماکن متبرکه آشنا نیستند. پس خادم باید انتظار هر رفتار و برخوردی را داشته باشد، به این واسطه باید صبور بود و جز به تکریم و احترام زائر فکر نکرد.
سرکشیک هفتم فراشان حرم مطهر میافزاید: این فضای مقدس و عشق حضرت(ع) و زائرانشان که در دل ما خانه کرده است موجب میشود حتی اگر خادم آدم صبوری نباشد در شیفتهای خدمتی این ویژگی را بدست آورد. این امر هم در زمان خدمت و هم در زندگی به کار همه ما میآید.
دوست دارم باری از دوش زائر بردارم
هر شب و روز خدمت در حرم مطهر رضوی برای محمدآقا و خادمان پر از خاطره است. خاطرههایی که در مواجهه با زائران و خادمان رقم میخورد. محمد تحقیقی در سالهای خدمتش یک اخلاق و رفتار خاص را با خودش تکرار کرده است. او اظهار میکند: احترام به زائر و تکریم میهمانان حضرت رضا(ع) یک رفتار مشترک از سوی خادمان است، اما من سعی کردم علاوه بر این، نسبت به حال روحی زائران و حتی خادمان بیتفاوت نباشم.
محمدآقا تعریف میکند: بارها پیش آمده با زائرانی مواجه شدهام که با چشمان گریان یا اندوهگین گوشهای از صحن و سرای رضوی نشستهاند، اگر مزاحمشان نباشم به سراغشان میروم و با آنها صحبت میکنم که با حال خوب از حرم قدسی بروند. وقتهایی شده که با چنین زائرانی مواجه شدهام و آخر هم با انرژی مثبت و خنده از هم خداحافظی کردهایم.
تحقیقی با این کار احساس میکند یک وسیله است که باری روحی و روانی را از روی دوش زائر حضرت رضا(ع) بردارد.
پس از شیفت میرفتم پیش پدر و مادرم
چند سالی میشود که سرکشیک هفتم فراشان حرم مطهر رضوی از نعمت پدر و مادر بیبهره شده است. اما در زمان حیاتشان، فرزند خلفی بوده و همیشه کوشیده با حرکات کوچک و بزرگ خوشحالشان کند، یکی از این کارها پوشیدن همین لباس خادمی بوده است. محمدآقا تعریف میکند: پدر و مادرم خیلی دوست داشتند روزی خادم حرم منور بشوم و این موضوع برایشان ارزشمند بود.
او میگوید: نخستین باری که مادرم من را در لباس خدمت دید در دارالولایه بود، فضای بانوان و آقایان جدا بود اما همدیگر را میدیدیم. با لباس خدمت مشغول بودم که یک باره با مادرم چشم در چشم شدیم. نزدیک شدم و خودم را به ایشان رساندم، از شدت خوشحالی اشک میریخت که من را در لباس خدمت میدید و گفت هیچ آرزویی برایش بالاتر از این نبوده است.
محمد تحقیقی که ذوق پدر و مادر از خادم شدنش را میدانسته، تصریح میکند: خیلی وقتها که فرصت بود، پس از شیفت مستقیم به خانه پدر و مادرم میرفتم چون میدانستم از اینکه من را در لباس خادمی ببینند خوشحال میشوند.
آقا جواب سلام ما را میدهند
خانه پدری محمد تحقیقی در چهارراه زرینه بوده و خودش هم بازاری بازار رضا و سرنوشت این گونه مجاورت حرم مطهر رضوی را نصیبش کرده است. او از خاطرات زیارت در دوران کودکیاش میگوید: سلام دادن به آقا و زیارت کار هر روز ما بود. بیشتر اوقات سعی میکردم خودم را به صحنها برسانم و زیارتنامهای بخوانم. پدر خدابیامرزم که روحانی بود و مجالس شلوغی را منبری بود، به ما میگفت: از هر جا سلام بدهید آقا جواب میدهند، سعی نکنید به هر قیمتی خودتان را به ضریح برسانید و برای زائران مزاحمت ایجاد کنید.
او تعریف میکند: به همین خاطر از بچگی همیشه با خودم عهد کردم که اولویت با زائری است که از راه دور خودش را به مشهد میرساند.
بهترین کاری که میتوان برای یک رفیق کرد
فراش باسابقه آستان قدس رضوی در سالهای خدمتش اتفاقهای خوب زیادی دیده است، اما بعضی از آنها در ذهنش ماندگار شده و حال خوبش را تا همیشه ساخته است. خادمان و خادمیارانی در آستان ملائک پاسبان رضوی مشغول خدمت هستند که واسطه تشرف خدمتیشان کسی نیست جز محمدآقا. خودش با ذوق بسیار از این اتفاق میگوید: تشویق به زیارت و خدمت در محضر امام رضا(ع) را وظیفه خودم میدانم. به نظرم باید حال خوب خدمت را برای دیگران بازگو کنم تا آنها هم وارد این فضا شوند و این تجربه شیرین و ارزشمند را کسب کنند.
خادم امام رضا(ع) همان کاری را برای دوستانش میکند که یک رفیق در سال ۱۳۸۳ برای او انجام داد. او اظهار میکند: در چند سال گذشته با گفتوگوهایی که داشتهام هفت نفر از دوستانم را به خادمیاری حرم منور دعوت کردهام. خودم رفتهام برایشان فرم پر کردهام و پیگیر کارشان بودهام. حالا هر وقت آنها از لذت خدمت در حرم قدسی میگویند من لذت میبرم. دعایشان هم که پشت زندگیام است چه چیزی بهتر از این!او ادامه میدهد: رفقایم همیشه ممنوندار این کار هستند، یک بار یکی از این خادمان میگفت اگر از من بپرسند بهترین کاری که یک رفیق میتواند برای رفیقش بکند چیست، میگویم اینکه او را خادم حرم مطهر امام رضا(ع) کند.
نظر شما