سه دهه پس از آنکه فرانسیس فوکویاما از پایان تاریخ و پیروزی نهایی دموکراسی لیبرال سخن گفت، امروز جهان با بحران‌های فزاینده، بازگشت قدرت‌های بزرگ، فروپاشی نهادهای فراملی و افول نظم لیبرال مواجه شده است.

پایان تاریخ یا بازگشت به واقعیت ژئوپلیتیک؟
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

اکنون، نظم جهانی نه در مسیر همگرایی، بلکه در حال بازتعریف خود در قالب رقابت‌های ژئوپلیتیکی، چندقطبی و ناسازگار است.

فروپاشی یک فرضیه؛ نگاهی دوباره به «پایان تاریخ»

کتاب «پایان تاریخ و انسان واپسین» نوشته «فرانسیس فوکویاما» در سال ۱۹۹۲ و در فضای خوش‌بینی ناشی از فروپاشی شوروی منتشر شد. فوکویاما استدلال می‌کرد لیبرال‌دموکراسی به‌عنوان آخرین شکل حکومت بشری، به نقطه پایانی سیر ایدئولوژیک تاریخ تبدیل شده است. این نگاه، نظم تک‌قطبی به رهبری آمریکا، گسترش جهانی بازار آزاد و دموکراسی را طبیعی و اجتناب‌ناپذیر می‌دانست.
اما تحولات دهه‌های اخیر ازجمله رشد قدرت چین، بازگشت روسیه به سیاست‌های تهاجمی، صعود پوپولیسم در غرب و بی‌اعتمادی عمومی به نهادهای لیبرال، همگی این ادعا را زیرسؤال برده‌اند. امروز جهان نه‌تنها از «پایان تاریخ» عبور کرده، بلکه دوباره وارد مسیر پرفشار ژئوپلیتیک شده است.

دموکراسی‌های ناکام، اقتدارگرایان کارآمد؟

یکی از ستون‌های کلیدی فرضیه فوکویاما، پیوند ناگسستنی دموکراسی و موفقیت بود. اما تجربه چند دهه گذشته نشان داد برخی حکومت‌های اقتدارگرا مانند چین، در حوزه‌هایی مانند توسعه اقتصادی، کاهش فقر، کنترل بحران‌ها و انسجام اجتماعی، عملکردی موفق‌تر از دموکراسی‌های غربی داشته‌اند.
مثلاً در جریان همه‌گیری کووید۱۹، بسیاری از کشورهای لیبرال دچار سردرگمی، نارضایتی عمومی و بحران اعتماد شدند، در حالی‌که حکومت‌هایی با ساختار متمرکز، واکنش‌هایی سریع‌تر و مؤثرتر ارائه دادند.

لیبرالیسم بدون اجماع جهانی

فوکویاما فرض می‌کرد لیبرالیسم نه‌تنها کارآمدترین، بلکه از نظر اخلاقی نیز برتر است، اما تجربه جنگ‌های آمریکا در عراق و افغانستان، حمایت از کودتاها یا مداخلات در خاورمیانه و آمریکای لاتین، این تصویر را خدشه‌دار کرد. دموکراسی نه‌تنها به‌صورت طبیعی گسترش نیافت، بلکه در بسیاری از مناطق با مقاومت، تردید یا حتی خصومت روبه‌رو شد.
بسیاری از کشورهای جنوب جهانی، از جمله قدرت‌هایی چون هند، برزیل، ترکیه و اندونزی، به دنبال مدلی بومی و چندوجهی هستند؛ نه دنباله‌رو نسخه‌ غربی لیبرالیسم. این شکاف، عملاً مانع شکل‌گیری اجماع جهانی بر سر نظم لیبرال شده است.

فروپاشی نهادها و چندقطبی شدن جهان

سازمان‌هایی همچون سازمان ملل، ناتو، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول که در دوران پس از جنگ سرد ستون‌های نظم بین‌الملل به شمار می‌رفتند، امروز با بحران مشروعیت و ناکارآمدی مواجه‌اند. نفوذ قدرت‌های نوظهور در شورای امنیت، نهادهای مالی و پیمان‌های منطقه‌ای، نظم جهانی را از یک‌قطبی به‌سوی چندقطبی سوق داده است.
همزمان، قطب‌بندی‌های جدیدی مانند چین و روسیه، هند و آمریکا و بلوک بریکس در حال شکل‌گیری است که نه براساس ایدئولوژی مشترک، بلکه بر پایه منافع ژئوپلیتیکی عمل می‌کنند. جهان امروز بیش از آنکه به نظم برسد، به رقابت و معامله نزدیک‌تر شده است.

بازگشت به منطق ژئوپلیتیک

نظم جهانی در حال بازگشت به منطق ژئوپلیتیک سنتی است؛ جایی که قدرت، منابع، موقعیت جغرافیایی و رقابت منطقه‌ای حرف اول را می‌زند. اختلافات در تایوان، دریای چین جنوبی، دریای سیاه، تنگه هرمز، ارس و سایر نقاط استراتژیک، همگی نشانه‌هایی از بازگشت منازعات بر سر مرز، حاکمیت و منابع است.در عین حال، فناوری‌های نوین نظامی مانند تسلیحات مافوق صوت، جنگ سایبری و پهپادها، مرزهای سنتی جنگ و صلح را کمرنگ کرده‌اند و امکان درگیری در سطوح جدید و پیش‌بینی‌ناپذیر را افزایش داده‌اند.

نظریه روابط بین‌الملل در بحران

روابط بین‌الملل به‌عنوان یک رشته دانشگاهی، سال‌ها با پیش‌فرض نظم پایدار، جهانی‌سازی و همکاری بین‌المللی به تحلیل وضعیت جهان پرداخت، اما اکنون با بازگشت منازعات کلاسیک، افزایش رقابت قدرت‌های بزرگ و شکاف ایدئولوژیک، نیاز به بازنگری در نظریه‌های مسلط این رشته بیش از هر زمان احساس می‌شود.
نمی‌توان جهان جدید را تنها با مفاهیمی چون «دموکراسی علیه اقتدارگرایی» یا «شمال علیه جنوب» تحلیل کرد. مفاهیم جدیدی چون «حاکمیت فناورانه»، «ژئواکونومی»، «امنیت انرژی» و «هم‌راستایی تاکتیکی بدون اتحاد سیاسی» باید وارد دستور کار تحلیلی ما شوند.

جمع‌بندی: پایانِ پایان تاریخ

اگرچه فوکویاما در دهه ۹۰ میلادی از پایان ایدئولوژی‌ها سخن گفت، اما جهان امروز شاهد بازگشت جدی رقابت‌های تاریخی، منطقه‌ای و تمدنی است. لیبرالیسم جهانی نه پایان تاریخ بود و نه آغاز صلح، بلکه فصلی گذرا از امیدی واهی به همگرایی بود که اکنون جای خود را به دوران پیچیده، متنوع و ناپایدار جدیدی داده است.
برای درک آینده، باید از چارچوب‌های خطی عبور کنیم و جهان را همان‌گونه که هست، یعنی چندقطبی، پرمناقشه و فاقد اجماع ببینیم و بفهمیم؛ تاریخ نه تمام شده و نه تکرار می‌شود؛ بلکه در حال بازنویسی است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۳:۰۱ - ۱۴۰۴/۰۵/۱۶
    1 0
    شأن خبرنگاری رو حفظ کنید اینقدر با چت جی پی تی مطلب منتشر نکنید