اکران فیلم سینمایی «مرد عینکی» به کارگردانی کریم امینی از اول مرداد در سینماهای کشور آغاز شده است. فیلمی با بازی بهرام افشاری و حضور بازیگرانی مثل مهدی هاشمی، هومن حاج عبدالهی، امیر کربلاییزاده، سام نوری، ادریانو تولوزا.
بهرام افشاری در این فیلم در نقش «حلیم رایگان» و شخصیتهای «کامپوزیا» و «داریوش» یا «گرگ» نقش مردی شکست خورده را بازی میکند که به خاطر شباهت ظاهری با یک تروریست گرفتار گروههای انتقام گیرنده میشود و ممکن است جان خود را از دست بدهد.
مرد عینکی پنجمین فیلم کریم امینی در مقام کارگردان است اما فقط فیلم «فسیل» این کارگردان، مطرح و به عنوان یکی از پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران مشهور شد و دیگر آثار این فیلمساز از «دشمن زن» تا «گربه سیاه» و «شهر هرت» نتوانستند فیلمهای قابل توجه و با کیفیتی باشند و حتی شهر هرت که با فاصله کم از فسیل اکران شد، نتوانست موفقیت فسیل را در فتح گیشه سینماها تکرار کند.
ژانر مجهول کمدی اکشن
مرد عینکی از نگاه گونه سینمایی، در ژانر کمدی اکشن طبقهبندی میشود اما در همین طبقهبندی نیز اما و اگرهایی وجود دارد چرا که در سینمای جهان اینگونه نیست که فیلمهای کمدی اکشن برخی لحظات خود را به سینمای اکشن و برخی مواقع را به کمدی اختصاص دهند و مرز و حد مشخصی در این تداخل گونهها وجود ندارد این در حالی است که در مرد عینکی شاهد یک نیمه کمدی و درام هستیم و به یکباره فیلم، فضای اکشن پیدا میکند و موقعیتها و کاراکترهایی که تا چندی قبل کمدی و طنز بودند به یکباره اکشن میشوند و فضا و ریتم کار از کمدی به اکشن بدل میشود!
مرد عینکی حساب ویژهای روی حضور و بازی بهرام افشاری بهعنوان بازیگر اصلی فیلم و ایفاگر سه شخصیت حلیم، کامبوزیا و داریوش باز کرده است. گویا در سالهای اخیر حضور او بهعنوان یک کمدین بفروش و تضمینکننده گیشه فیلمها حساب صددرصدی باز شده است.
الگوی مرد عینکی در بخش کمدی آن همان الگوی فیلمهای کمدی این سالهای سینمای ایران است و ردپای حمزه صالحی بهعنوان نویسنده فیلمهای کمدی پرفروش این سالها از هفتاد سی و فسیل تا تگزاس ۳ به خوبی قابل ردیابی است؛ شوخیهای اینستاگرامی، تکه کلامهای کلیشهای و گاهی جنسی مدل دیالوگ نویسی مرد عینکی است و خلاقیت چندانی در این نوع مراوده کلامی بازیگران وجود ندارد.
از سوی دیگر، مدل کلی پیشبرد داستان یعنی اشتباهی گرفتن دو فرد شبیه به هم در فیلمهای زیادی از قبیل «مرد هزار چهره» مهران مدیری نیز وجود داشته است و تنها در یک سوم پایانی فیلم است که نوعی تغییر و به قولی روی دست خوردن تماشاگر رخ میدهد.
خستگی مخاطب از لوکیشنهای متعدد
مسیر «مرد عینکی» بهظاهر روند پر فرازوفرودی است و عامریان و امینی در مقام تهیهکننده و کارگردان سعی کرده اند برای فروش بیشتر و همچنین تنوع و جذابیت فیلم، از لوکیشنهای مختلفی از چین و آمریکا تا اقیانوس هند و دزدان دریایی سومالی بهره ببرند اما باوجود اینهمه تغییر لحن و فضا و لوکیشن، مرد عینکی همچنان توان و قدرت خلق رویکرد جدیدی ندارند چرا که بیش از آنکه به عمق و حس مخاطب اهمیت دهد به سطح و ظواهر پرداخته است، حتی جاهایی این تنوع و تعدد لوکیشن حوصله مخاطب را سر میبرد. مصداق بارز آن وقتی است که حلیم رایگان یا همان کامپوزیا به دام دزدان دریایی سومالی میافتد و چند روز و شب در کشتی روی اقیانوس سپری میشود. این روز و شب شدن و حرکت کشتی اتفاقی را در روند قصه ایجاد نمیکند و کاملا مخاطب را خسته میکند حتی اگر مخاطبی در سانسهای آخر این فیلم را ببیند همین چند دقیقه خوابش میبرد!
انگار قرار است در این فیلم، حفرهها و ضعفهای فیلمنامه با ریتم تند و کارگردانی صحنههای پر زدوخورد و اکشن بهرام افشاری در دقایق پایانی فیلم و تکه پراکنیهای کلیشهای جبران شود اما همچنان که گفته شد در لحظات مختلفی از فیلم، نهتنها سرگرمکنندگی و باورپذیری رخ نمیدهد بلکه حس و فکر تماشاگر نیز برای همراهی داستان برانگیخته نمیشود.
کریم امینی شاید توانست با «فسیل» عنوان پرفروشترین فیلم سینما را از آن خود کند اما این نوع فیلمسازی همیشه جواب نمیدهد و الگوی استفاده از یک بازیگر پرفروش و فیلمنامه چند خطی و کنار هم گذاشتن چند لوکیشن جذاب و استفاده از بازیگران خارجی پر رنگ و لعاب بالاخره مخاطب را دلزده میکند. مخاطب سینمای ایران از این الگوهای تکراری خسته شده است رونق سینمای اجتماعی و پرفروش شدن فیلم های اجتماعی مصداق گویای این گزاره است.
انتقاد به بی عدالتی در نحوه اکران فیلمها
با آنکه سینمادارها بهترین سانسها و سالنها را به فیلم مرد عینکی اختصاص دادهاند و این فیلم از اول مرداد تا لحظه نگاشتن این مطلب ۴۵ میلیارد ۶۶۰ میلیون تومان فروخته است. در جدول فروش این هفته، کمدی «مرد عینکی» به کارگردانی کریم امینی با فروش ۱۷میلیارد و ۲۴۲میلیون تومانی، رتبهٔ نخست را حفظ کرد. درام «پیرپسر» بهکارگردانی اُکتای براهنی با فروش ۱۲میلیارد و ۹۰۷میلیونتومان دوم شد و درام «زن و بچه» ساختۀ سعید روستایی با فروش ۱۲میلیارد و ۷میلیونتومان در جایگاه سوم ایستاد. نکته قابلتوجه، اختلاف فروش بسیار زیاد میان فیلم رتبه سوم جدول و فیلم رتبه چهارم، کمدی «جزایر قناری» با فروش ۲میلیارد و ۴۹۶میلیونتومان است، که نشان میدهد عمدۀ فروش هفته همچنان به سه فیلم صدرنشین اختصاص دارد.
میزان فروش «مرد عینکی» در قیاس با فیلم های اجتماعی پرفروش روی پرده شاید رقم قابل توجهی نباشد اما این میزان فروش در مقایسه با فیلمهای درام و اجتماعی نظیر «آنجا همان ساعت» ساخته سیروس الوند، «زعفرانیه ۱۴ تیر» به کارگردانی سید علی هاشمی و «ترک عمیق» ساخته آرمان زرین کوب قابل توجه است البته فیلمهای نامبرده آثاری هستند که اگر مخاطبی قصد تماشای آنها را داشته باشد در انتخاب سینما و سانس مورد نظر با مشکل مواجه میشود. چون این فیلمها هر روز نمایش داده نمیشود و حتی در روزهایی که اکران می شود در یک یا دو سانس محدود و بعضا سانسهای مرده به نمایش در میآید.
چند روز گذشته آرمان زرینکوب کارگردان فیلم «ترک عمیق» با گلایه از سانسهایی که به این فیلم داده شده است، تاکید کرد: «به نظر من اگر فضای خاص این روزها یعنی جنگ تحمیلی اخیر اتفاق نمیافتاد، هیچوقت این فیلم اکران نمیشد». او در مصاحبه با یکی از خبرگزاریها با اشاره به محدودیتهای اعمال شده بر اکران فیلمش گفته است: با سانسهایی که به ما دادند به نظرم فیلمسوزی در مورد «ترک عمیق» رخ داد. سالنها در قبال ما عملکرد خوبی نداشتند یا تعداد سانسها به شدت محدود بود. برای فیلمی با این کیفیت و محتوا، این شرایط نوعی فیلمسوزی محسوب میشود که عملاً مخاطب را از سینما دور میکند.به نظر من اگر فضای خاص این روزها یعنی جنگ تحمیلی اخیر اتفاق نمیافتاد، هیچوقت این فیلم اکران نمیشد. بسیاری از فیلمها به خاطر جنک تحمیلی فیلمشان را بیرون کشیدند زیرا نمیخواستند فیلمشان را در این شرایط به نمایش دربیاورند، اما بعداً به ما گفتند فیلمتان را بیاورید اکران کنید، این در حالی که سالنها و سانسها را در قبال فیلم ما کم و کمتر کردند چون فیلمهای پرفروشتر دیگری وجود داشت.
چرا نباید «مرد عینکی» را دید؟
قیمت بلیط فیلم مرد عینکی برای یک خانواده چهارنفره ۴۴۰ هزار تومان میشود. صرفنظر از هزینه رفت و آمد، با احتساب مصرف داخلی سالن سینما، تقریبا برای دیدن این فیلم باید ۸۰۰ هزار تومان خرج کرد. در حالیکه دیدن فیلمی مانند مردم عینکی حتی رایگان هم نمیارزد چه رسد به اینکه یک میلیون تومان برایش هزینه کنیم.
مخاطبی که به تماشای فیلم مرد عینکی میرود برای این فیلم نه خندیده، نه برای سکانسی به فکر فرو رفته و نه درگیر موقعیت خاصی از فیلم شده، فقط حرص میخورد چرا وقت و پولش را برای دیدن اثری که مهر کمدی روی آن خورده اما نه میخنداند و نه حتی ارزش دیدن در تلویزیون این روزها را هم ندارد، تباه کرده؟!
کم کم به این باور رسیدهایم که کمدیهای این روزها حال بدکن هستند. یاد کمدیهای حال خوب کن مثل:مارمولک، لیلی با من است، مرد عوضی، مومیایی، عینک دودی، نان عشق موتور هزار، کما، چند میگیری گریه کنی؟، بی پولی، سن پطرز بورگ، ورود آقایان ممنوع و ...بخیر !
مخاطب باید به حسِ دیدن فیلمی مانند مرد عینکی، نه بگوید تا سینمای ایران وارد مسیر حرفهای خود شود و فیلمساز را متقاعد کند کمدی را به گونهای بسازد که شان مخاطب سینمارو در آن حفظ شود و فقط به جیب او چشم ندوزد! مخاطب سینما باید به این باور برسد که برای پر کردن اوقات فراغت نباید فریب فیلمسازانی مثل کریم امینی را بخورد. این باور سینمادار را هم متقاعد میکند تا عدالت در اکران را رعایت کند و حرمت فیلمی که به مخاطب احترام گذاشته است را نگه دارد.
ضمن اینکه اگرچه سبد اکران تلاش میکند انواع ژانری را در خود بگنجاند اما هنوز دست سینما برای خانواده امروز ایرانی خالیست و آثاری مانند «زیبا صدایم کن» که برای خانوادهها ساخته میشود و میتواند دیدن آن برای همه سنین اعضای یک خانواده جذاب باشد، کمتر ساخته میشود.
نظر شما