امام سجاد علیهالسلام پس از واقعه کربلا در دوران سخت حکومت عبدالملک مروان، بهمدت سیوچهار سال امامت کردند و در این مدت با گسترش فرهنگ قرآن و دعا، تربیت شاگردان و تبیین امامت، جامعه شیعه را حفظ و تقویت کردند. ایشان با روشهای فرهنگی و معنوی، به مقابله با ظلم و تهدیدهای سیاسی پرداختند و فرهنگ عاشورا را احیا نموده و بهعنوان وارث رسالت اهلبیت، نقش کلیدی در حفظ اسلام اصیل ایفا کردند.
بسم الله الرحمن الرحیم؛ امام سجاد علیهالسلام در اواخر دوران حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام، در سال سیوهشتم هجری قمری، چشم به جهان گشودند.
آنچه مشهور و شناختهشده است، این است که در واقعه کربلا، حدود بیستودو یا بیستوسه سال از عمر پربرکت ایشان گذشته بود.
پس از حادثه کربلا نیز سیوچهار سال در جامعه، عمدتاً در مدینه، زندگی کردند؛ بنابراین هنگام شهادت، عمر شریف ایشان در حدود پنجاهوهفت سال بوده است.
* امامت امام سجاد (ع) در دوره ظلم عبدالملک مروان
دوران سیوچهار ساله امامت امام سجاد علیهالسلام، یکی از سختترین دورههای امامت در تاریخ شیعه به شمار میآید.
علت این دشواری آن است که بخش عمده این دوره، همزمان با حکومت ظالمانه عبدالملک بن مروان بود. عبدالملک بیست سال خلافت کرد و پس از او چهار پسرش ـ سلیمان بن عبدالملک، ولید بن عبدالملک، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک ـ به قدرت رسیدند.
در منابع تاریخی آمده است که عبدالملک مروان نخستین کسی بود که در خطبههای نماز جمعه، عبارت «اتقوا الله» را ممنوع کرد و مقرر نمود امام جمعه دو بار در خطبهها بر خلافت و قدرت حاکم تأکید کند.
عبدالملک مروان از کسانی بود که به افراد امان میداد، اما سپس آنان را به شهادت میرساند؛ ویژگیای که در منابع تاریخی از آن بهعنوان یکی از شاخصههای حکومت او یاد شده است.
در زمان حکومت او، شیعهکشی به شکل سازمانیافته آغاز شد و بیش از صد هزار تن از شیعیان، درست در همان دورهای که امام سجاد علیهالسلام در جامعه حضور داشتند، به شهادت رسیدند.
برخی از این شهیدان بزرگوار، چهرههایی همچون کمیل بن زیاد، قنبر، و سعید بن جبیر بودند.
عبدالملک مروان فردی عیاش و سفاک بود. روایت کردهاند که روزی به سفر حج آمد. وقتی به او گفتند: «طواف کن و سعی را انجام بده و از احرام بیرون بیا»، پاسخ داد:
«من از این کارها بیزارم؛ از نماز و عبادت خوشم نمیآید. با این حال، چون مجبورم، چارهای نیست.»
سپس در مسجدالحرام، در گوشهای نشست. شخصی به نام «ابو هاضم» را نزد او آوردند تا او را موعظه کند. ابو هاضم به او گفت: «ای عبدالملک! چرا چنین هستی؟»
عبدالملک پاسخ داد: «نمیدانم چرا از عبادت متنفرم، اما اگر به من بگویند شراب بنوش یا گناهی انجام بده، خوشحال میشوم.»
ابو هاضم سخنی حکیمانه گفت: «روح انسان نیز همانند جسم، دچار بیماری میشود. یکی از این بیماریها «قساوت قلب» است که قرآن در مورد آن میفرماید: «فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ»؛ قساوت قلب قابل درمان است.
بیماری دیگر «رین» یا غبار قلب است که قرآن از آن با تعبیر «رَانَ عَلَیٰ قُلُوبِهِمْ» یاد میکند و آن نیز قابل رفع است؛ اما اگر بیماری قلب به «طبع» یا «ختم» برسد، یعنی خداوند بر قلبها مهر بزند، یا به «اغفال» و قفل شدن قلب بینجامد، دیگر امکان هدایت بسیار سخت یا ناممکن میشود.
همانطور که در بیماریهای جسمی، برخی بیماریها درمانپذیرند، ولی وقتی به مرگ جسم میانجامند دیگر بازگشتی نیست، در بیماریهای روح نیز چنین است.
آخرین مرحله، مرگ روح است؛ یعنی ممکن است انسان از نظر جسمی زنده باشد، ولی روحش مرده باشد. در این حالت، خداوند میفرماید: «إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی»؛ پیامبر هم نمیتواند به مردگان روحانی هشدار دهد.»
سپس افزود: «ای عبدالملک! نشانههایی که در خود میبینی، حاکی از آن است که به مرحله مرگ روح رسیدهای.» این سخن یادآور فرمایش امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهجالبلاغه است که فرمود: «برخی انسانها صورتی انسانی دارند، ولی قلبشان قلب حیوان است» و نیز این که «مردهای در میان زندگاناند».
* پاسخ مقتدرانه امام سجاد علیه السلام به حاکم ظالم
عبدالملک مروان چند بار در زندگی امام سجاد علیهالسلام مزاحمت ایجاد کرد، ولی مستقیماً متعرض جان ایشان نشد.
یک بار در حال طواف خانه خدا با امام روبهرو شد و گفت: «ای آقا! شما نه نزد ما میآیید، نه حاجتی از ما میخواهید، و نه دعوتهای ما را اجابت میکنید. ما که پدر شما را نکشتیم؛ یزید او را کشت، و من قاتل پدرتان نیستم.»
امام فرمودند: «یزید اگر پدر ما را به شهادت رساند، خود گرفتار عذاب الهی شد. شما هم اگر چنین کنید، همین سرنوشت را خواهید داشت. من کاری با شما ندارم.»
عبدالملک گفت: «من نمیگویم آخرت خوبی داریم، اما دستکم دنیای خوبی داریم. نزد ما بیایید تا به شما کمک مالی کنیم. شنیدهام که شما چهارصد خانوار را تحت پوشش دارید و به فقرا یاری میرسانید.»
در روایت آمده است که امام عبای خود را بر زمین انداختند و عبدالملک ناگهان دید که پر از طلا و نقره است.
حالش دگرگون شد. امام فرمودند: «ما چنین قدرتی داریم، تو نیازی نداری ثروتت را به رخ ما بکشی.»
در چنین شرایط سیاسی حساس و در دوره افول فرهنگی و سیاسی جامعه، امام سجاد علیهالسلام اقدامات متعددی انجام دادند که در اینجا به پنج یا شش نمونه از آن اشاره میکنم.
* گسترش فرهنگ قرآن در مدینه؛ اولین اقدام مهم امام سجاد علیه السلام
«اولین اقدام مهم امام، گسترش فرهنگ قرآن در مدینه» بود. این نکته را از آن رو بیان میکنم که ما امروز نیز با مشکلات فرهنگی و اخلاقی روبهرو هستیم و نسبت به نسل جوان نگرانیم.
آنچه عرض میکنم، در واقع راهکارهایی است که امام سجاد علیهالسلام برای اصلاح جامعه برگزیدند. ایشان دیدند که بهترین راهکار، پیوند مردم با فرهنگ قرآن است. از این رو، هر روز صبح در مسجدالنبی، با صدای بلند قرآن تلاوت میکردند و صوت ملکوتی ایشان در فضا میپیچید.
این سنت، امروز هم میتواند در جلسات ما زنده باشد؛ یعنی دعوت از قاریان قرآن، همراه با ترجمه و تفسیر آیات، حتی در برنامههای محرم و صفر.
امام سجاد علیهالسلام شبهات را نیز با استناد به قرآن پاسخ میدادند و میفرمودند: «هر چه از ما شنیدید، بپرسید که در کجای قرآن آمده است، تا برایتان بیان کنیم؛ زیرا همه سخنان ما بر پایه قرآن است.»
بهعنوان نمونه، روزی که امام را به مجلس یزید ملعون بردند، یزید این آیه را تلاوت کرد: «وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ»؛ یعنی هر مصیبتی که به شما میرسد، به سبب گناهان خودتان است. و با کنایه گفت: لابد شما گناهی کرده بودید که پدرتان شهید شد و اسیر شدید.
امام سجاد علیهالسلام بلافاصله فرمودند: «این آیه درباره ما نازل نشده است؛ شما آن را نادرست تطبیق میدهید. آیهای که درباره ماست، این است: «لَنْ یُصِیبَنَا إِلَّا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا»؛ یعنی هر چه بر ما رخ دهد، به تقدیر و مصلحت الهی است. بله، گاهی بلا به سبب گناه است، اما گاهی نیز برای بالا رفتن درجه انسان است.
مگر امام حسین علیهالسلام که این مصیبتها را دید، گناهی کرده بود؟
این معنا را بزرگان نیز یادآور شدهاند. مثلاً آیتالله العظمی گلپایگانی رحمهالله علیه، هنگام بیماری میفرمود: «الحمدلله.»
وقتی کسی تعجب کرد که چگونه بیماری جای شکر دارد، گفت:«این بیماری یا برای پاک شدن از گناه است، یا برای ارتقای درجه.» همیشه بیرون کردن دانشآموز از کلاس به معنای تنبیه نیست؛ گاهی برای تشویق و دادن جایزه است.
در روایات نیز آمده است: «مؤمن اگر بداند در برابر مصیبت چه پاداشی دارد، هرگز شکایت نمیکند.»
بنابراین، نخستین اقدام امام سجاد علیهالسلام، احیای فرهنگ قرآن بود. ایشان میفرمودند: «قرآن شفا، موعظه، هدایت و عامل استواری جامعه است.»
در روایات آمده است که خانهای که شبها در آن قرآن خوانده شود، برای فرشتگان در آسمان مانند ستارهای نورانی است که ما از زمین میبینیم.
امام سجاد علیهالسلام فرمودند: «اگر همه دنیا بمیرند و تنها من بمانم، با وجود قرآن هرگز وحشت نمیکنم.»
* گسترش فرهنگ دعا؛ دومین اقدام امام سجاد علیهالسلام
«دومین اقدام امام سجاد علیهالسلام، گسترش فرهنگ دعا بود.»
شما میدانید که دعا از بزرگترین ذخایر معنوی شیعه است و قرآن نیز بارها به آن توصیه کرده است.
در پایان سوره فرقان میفرماید: «اگر دعا در زندگیتان نباشد، خداوند به شما اعتنایی نمیکند.»
در روایات آمده است: «کسی که پس از نماز دعا نکند، فرشته به فرشتگان دیگر میگوید: این بنده با ما کاری ندارد.»
دعا تنها برای برآوردن حاجت یا رفع گرفتاری نیست؛ بلکه گفتوگویی صمیمانه با خداوند است.
خداوند به حضرت داوود وحی فرمود: «در هنگام خوشی، یاد من باش تا در هنگام سختی تو را یاد کنم.» در روایات آمده است که صدای بندهای که فقط در گرفتاری دعا میکند، برای فرشتگان «ناشناخته» است؛ ولی اگر در خوشیها نیز دعا کند، این صدا برای آنان آشنا و محبوب است.
من زمانی درباره دعاهای قرآن پژوهشی انجام دادم و به نتایج جالبی رسیدم. در این بررسی متوجه شدم که در قرآن کریم، ۱۶۰ دعای مختلف آمده است؛ از این میان، ۸۰ دعا از زبان پیامبران الهی نقل شده و ۸۰ دعای دیگر از زبان غیرانبیا.
در میان انبیا نیز بیشترین دعاها متعلق به حضرت ابراهیم علیهالسلام است که ۲۵ دعا از ایشان نقل شده، و پس از آن، حضرت موسی علیهالسلام با ۱۸ دعا در جایگاه دوم قرار دارد. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز دعاهای متعددی دارند.
با استفاده از امکانات امروز، از جمله فضای مجازی، پیگیری این دادهها کار سادهتری است. بررسی کردم که کدام موضوع در این ۱۶۰ دعا بیشترین تکرار را دارد.
نتیجه این شد که بیشترین دعایی که در قرآن تکرار شده، دعای «مغفرت» است. یعنی درخواست آمرزش از خداوند، بیش از هر چیز دیگری مطرح شده است.
جالبتر آنکه، وقتی دعاهای غیرانبیا را نگاه کردم، دیدم برخی دعاها متعلق به گروهها و اشخاص خاص است. مثلاً آیه «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» دعای حاجیان است که قرآن در شأن آنان نقل کرده.
یا آیه «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ» دعای حضرت آسیه است. یا آیه «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا» که دعای اهلبیت علیهمالسلام و «راسخان در علم» است.
حضرت ابراهیم علیهالسلام در قرآن به پر دعا بودن و حلیم توصیف شدهاند. به تعبیر اقبال لاهوری: «هرگاه میخواهم خدا با من سخن بگوید، قرآن میخوانم و هرگاه میخواهم با خدا سخن بگویم، دعا میکنم.» امام سجاد علیهالسلام نیز بهشدت به فرهنگ دعا توجه داشتند.
* فرهنگ احیای دعا در مجموعه دعاهای امام سجاد است
صحیفه سجادیه که امروز در بازار موجود است، ۵۴ دعا را دربر دارد. همین ۵۴ دعای مشهور نیز دربردارنده معارف گستردهای است. امام سجاد علیهالسلام از دعا بهعنوان ابزاری برای بیان سبک زندگی و نیز انتقال مفاهیم سیاسی، اعتقادی و اخلاقی استفاده میکردند.
بهعنوان نمونه، دعای مکارمالاخلاق، دعای ۲۴ برای پدر و مادر، دعای ۲۵ برای فرزندان، دعا برای باران، و دعا برای طلب آمرزش، هر یک دارای محتوای عمیق تربیتی است.
از ویژگیهای دعاهای امام سجاد علیهالسلام، تکرار فراوان صلوات بر محمد و آل محمد صلیاللهعلیهوآله است. در بسیاری از دعاها، از ابتدا تا انتها چندین بار آمده است: «اللهم صل علی محمد و آله.»
این، دومین اقدام مهم امام سجاد علیهالسلام پس از گسترش فرهنگ قرآن، یعنی احیای فرهنگ دعا بود. خود ایشان در آغاز وصیتنامهشان، صحیفه سجادیه را «زبور آل رسول» نامیدند.
مرحوم آیتالله العظمی مرعشی نجفی رحمهالله علیه نقل میکردند که نسخهای از صحیفه سجادیه را به مصر و دانشگاه الازهر فرستادند.
استاد طنطاوی، از علمای اهل سنت، پس از مطالعه این کتاب، نامهای به ایشان نوشت که نسخه آن اکنون در کتابخانه آیتالله مرعشی موجود است. او نوشته بود: «عمر من بر فنا رفت؛ چرا این کتاب دیر به دستم رسید؟ کاش زودتر میرسید.»
سپس چنین ستایشی بر زبان آورد: «این کتاب و این دعاها، «دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق» است؛ یعنی از کلام خدا پایینتر، ولی از سخن هر مخلوقی برتر است.»
بنابراین، دو اقدام نخست امام سجاد علیهالسلام عبارت بود از:
۱. گسترش فرهنگ قرآن
۲. گسترش فرهنگ دعا.
ما نیز باید در جامعه خود این دو را ترویج کنیم؛ هم با تلاوت و آموزش قرآن و هم با برگزاری جلسات دعا همچون دعای کمیل، دعای توسل و دعاهای خانوادگی، حتی اگر هفتهای یک بار یا ماهی یک بار باشد. این کار سبب میشود خانوادهها با فرهنگ دینی بیشتر آشنا شوند.
* کادرسازی و تربیت افراد؛ سومین اقدام امام سجاد علیهالسلام
«سومین اقدام امام سجاد علیهالسلام، «کادرسازی» و تربیت افراد بود.»
در زمان ایشان، تعداد بردگان زیاد بود. این بردگان، که بهویژه در نتیجه جنگهای بنیامیه و بنیعباس با سرزمینهای مختلف به اسارت گرفته میشدند، اغلب مسلمان نبودند. اسیران به مدینه آورده و بهعنوان برده فروخته میشدند.
اسلام با بردهداری مخالف است و بهتدریج برای ریشهکن کردن آن برنامه داشت.
امام سجاد علیهالسلام بردگان را خریداری میکردند؛ گاهی حتی ۵۰۰ نفر از آن ها رو می خریدند. سپس آنان را آموزش میدادند تا مسلمان شوند. پس از یک یا دو سال، غالباً در شب عید فطر، تعداد زیادی از آنان را آزاد میکردند.
در منابع تاریخی آمده است که امام سجاد علیهالسلام در مجموع ۵۰ هزار برده را تعلیم داده و آزاد کردهاند.
قرآن کریم نیز آزاد کردن برده را از «گردنههای سخت قیامت» میشمارد: «فَکُّ رَقَبَة».
این بردگان پس از آموزش، افرادی معمولی نبودند، بلکه به مراتب بالای معنوی میرسیدند. نمونهای از این شاگردان، غلام سیاهچهرهای بود که در زمان قحطی و کمآبی مدینه، در گوشهای به سجده افتاد و گفت:
«خدایا! سر از سجده برنمیدارم تا بندگانت را سیراب کنی.» ناگهان باد وزید، ابرها جمع شد و باران بارید. مردم گمان کردند دعای جمعیت مستجاب شده، ولی راوی دریافت که این باران به برکت دعای همان غلام است.
شیخ طوسی میفرماید: امام سجاد علیهالسلام ۱۷۰ شاگرد ویژه تربیت کردند که یکی از برجستهترین آنان ابوحمزه ثمالی است؛ همان که دعای ابوحمزه را از امام نقل کرده و خود پدر سه شهید بود.
* احیای نظریه امامت؛ چهارمین اقدام امام سجاد علیهالسلام
«چهارمین اقدام امام سجاد علیهالسلام، احیای نظریه امامت بود.»
در سالی که امام سجاد علیهالسلام شهید شدند (سال ۹۵ هجری)، فقهای بسیاری در مدینه حضور داشتند، اما بیشتر آنان شیعه نبودند.
یکی از کارهای مهم امام، تبیین جایگاه امام و ولایت اهلبیت علیهمالسلام برای مردم بود.
بهعنوان نمونه، وقتی از ایشان پرسیدند: «قرآن میفرماید ایمان بیاورید به نوری که خدا نازل کرده؛ این نور چیست؟»
فرمودند: «امامت است.» همچنین درباره آیه «وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَیٰ» توضیح دادند: سه شرط نخست روشن است:
ایمان
توبه از گناهان
و عمل صالح.
اما شرط چهارم، یعنی «هدایت»، به معنای هدایت به ولایت ما اهلبیت است.
یکی از شخصیتهای برجسته و در عین حال کمتر شناختهشده تاریخ صدر اسلام، «ابوخالد کابلی» است. او اصالتاً اهل افغانستان بود و امروزه نیز در افغانستان مؤسسه و دانشگاهی به نام او فعالیت میکند که توسط آیتالله محسنی در کابل تأسیس شده است.
ابوخالد در آغاز، پیرو مذهب «کیسانیه» بود. کیسانیه به گروهی گفته میشد که پس از شهادت امام حسین علیهالسلام، به جای پذیرش امامت امام سجاد علیهالسلام، محمد حنفیه ــ برادر امام حسین علیهالسلام ــ را امام میدانستند.
برخی، مختار ثقفی را نیز به کیسانیگری متهم کردهاند، اما شواهد تاریخی این ادعا را تأیید نمیکند. گرچه مختار با اذن و حمایت محمد حنفیه قیام خود را آغاز کرد ــ زیرا در آن زمان شرایط برای قیام امام سجاد علیهالسلام فراهم نبود ــ اما این امر لزوماً به معنای اعتقاد مختار به کیسانیگری نبود. مرحوم آیتاللهالعظمی خویی نیز این اتهام را مردود دانسته است.
نام این فرقه به شخصی به نام «کیسان» بازمیگردد؛ همان «کیان» یا «ابوعمره» که در سریال مختار نیز با این نام شناخته میشود.
ابوخالد کابلی که در آغاز در این مسیر بود، روزی به محضر امام سجاد علیهالسلام شرفیاب شد. امام به او فرمود: «ابوخالد! تو انسان خوبی هستی، اما عقیدهات نادرست است. باید آن را اصلاح کنی و به امامت ما معتقد شوی.»
سپس امام سجاد علیهالسلام حقایق امامت را برای او تبیین فرمود و حتی اسامی امامان را تا امام زمان علیهالسلام بیان کرد و ویژگیهای ایشان را شرح داد. در نتیجه، ابوخالد هدایت شد و از شاگردان ویژه امام سجاد علیهالسلام گردید.
در روایت آمده است که او از کسانی است که در روز قیامت در کنار امام سجاد محشور خواهد شد.
در جمعبندی مباحث پیشین، پنج محور اصلی در سیره امام سجاد علیهالسلام دیده میشود:
۱. گسترش فرهنگ قرآن
۲. ترویج فرهنگ دعا
۳. تربیت شاگردان
۴. ترویج فرهنگ امامت
۵. احیای فرهنگ عاشورا
* احیای فرهنگ عاشورا؛ پنجمین اقدام امام سجاد علیه السلام
محور پنجم، یعنی احیای فرهنگ عاشورا، موضوعی بسیار مهم است. حادثه عاشورا در یک روز واقع شد. حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها حدود یک سال پس از این حادثه رحلت کردند. از
میان حاضران در کربلا، راویانی که هم مرد باشند، هم حافظه قوی داشته باشند و هم در متن ماجرا حضور کامل یافته باشند، بسیار اندکاند.
در واقع، تنها امام سجاد علیهالسلام بود که به عنوان یک معصوم، بیکموکاست حقایق را منتقل میکرد.
البته چند راوی دیگر نیز وجود داشتند؛ مانند «هلال بن نافع» که از نیروهای دشمن بود ولی مشاهدات خود را گزارش کرده، و «ضحاک بن عبدالله مشرقی» که از یاران امام حسین علیهالسلام بود و در عصر عاشورا از میدان خارج شد و بخشی از دیدههایش را نقل کرده است؛ اما هیچیک در جایگاه امام سجاد علیهالسلام قرار نداشتند.
امام سجاد علیهالسلام در مدینه، به رغم ممنوعیت برگزاری مجالس عزاداری، با بهانههای گوناگون یاد کربلا را زنده نگاه میداشتند.
برای نمونه، روزی کودکی هشت یا نه ساله وارد شد. امام پرسید: «این کودک را میشناسید؟» فرمودند: «این عبیدالله، فرزند عموی من عباس است. پدرش دستانش را فدای برادرش کرد و جان خود را در این راه داد. خداوند در بهشت دو بال به او عطا خواهد کرد و مقامی خواهد بخشید که همه شهیدان به او غبطه خواهند خورد.»
در نمونهای دیگر، امام فرمود: «سه روز در اسلام بر ما اهلبیت بسیار سخت گذشت.» سپس توضیح داد: «روز نخست، روز شهادت حمزه سیدالشهداء، عموی پیامبر و امیرالمؤمنین بود که بدنش مُثله شد و اعضایش را بریدند. روز دوم، شهادت عموی پدرم، جعفر بن ابیطالب بود که در حال روزهداری، هر دو دستش را قطع کردند و با ضربه عمود بر سرش او را شهید نمودند.»
آنگاه بغض گلوی امام را گرفت و فرمود: «اما روز سوم... هیچ روزی مانند روز حسین ما نبود. سی هزار نفر پدرم را محاصره کردند، و هر کس برای تقرب به خداوند قصد کشتن او را داشت. برخی حتی با پرتاب سنگ به سوی او، خود را مستحق ثواب میدانستند.»
امام از مناسبتهای دیگر نیز بهره میگرفت. در ماه رمضان، هنگام آوردن آب برای افطار، مدتی به آب مینگریست و سپس میفرمود: «چگونه افطار کنم و آب بنوشم، در حالی که فرزند پیامبر را با لب تشنه به شهادت رساندند؟»
گاه نیز از آیات قرآن استفاده میکرد و میفرمود: «یعقوب تنها یک یوسف داشت که کشته هم نشد و میدانست زنده است، اما چهل سال بر او گریه کرد تا چشمانش سفید شد. چگونه من گریه نکنم، در حالی که در یک روز هجده یوسف ما را در برابر چشمانم سر بریدند؟»
این روشها در کنار چهار محور دیگر، الگویی برای امروز ما در مقابله با «جنگ نرم» دشمن هستند. دشمن در کنار جنگ سخت ــ که مقابله با آن بر عهده نیروهای مسلح است ــ جنگ نرم نیز دارد؛ یعنی تهاجم فرهنگی، فساد، کاهش ازدواج و فرزندآوری، سقط جنین، بیحجابی و بینمازی.
همان پنج راهبرد امام سجاد علیهالسلام میتواند برای مقابله با این تهدیدها به کار گرفته شود.
امروزه، ظرفیتهایی مانند محرم و اربعین، تأثیر چشمگیری در خنثیسازی تهاجم فرهنگی دارند. حتی در مناطقی که ظاهر فرهنگی متفاوتی دارند، جلسات عزاداری حسینی با حضور پرشور جوانان برگزار میشود. البته باید قداست این مجالس حفظ شود، همانگونه که در اماکنی چون حرم امام رضا علیهالسلام یا حتی در برخی کلیساها، برای ورود شرایطی تعیین میشود تا حرمت فضا پاس داشته شود.
نظر شما