۲۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۷
کد خبر: ۱۰۸۸۵۲۱

عاشورا… هنگامی که زمین با آسمان در آغوش می‌آمیزد

حجت‌الاسلام ابراهیم انصاری بحرینی، پژوهشگر و مفسر قرآن کریم

فردا اربعین حسینی است و چهل روز از عاشورایی می‌گذرد که نه تنها واقعه‌ای در تاریخ، بلکه حقیقتی جاری در چهار بُعد هستی است. روزی که در دفتر تاریخ، هیچ روزی به آن شباهت ندارد...

عاشورا… هنگامی که زمین با آسمان در آغوش می‌آمیزد
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

در دفتر تاریخ، روزی هست که هیچ روزی به آن شباهت ندارد… روزی که هنوز بوی خون تازه‌اش در هوا جاری است، شیهه‌ی اسبش آسمان را می‌لرزاند، و ناله‌ی کودک شیرخوارش پرده‌های غیب را می‌شکافد. روزی که ریشه‌هایش پیش از آفرینش در ژرفای هستی دوانده شد و شاخه‌هایش تا عرش رحمان گسترده گشت. این است روز حسین(ع)؛ روزی که در آن، دنیا با آخرت گره می‌خورد، ظاهر با باطن درمی‌آمیزد، و زمان پلی می‌شود میان چهار عالم.

بُعد نخست، در صحنه‌ی دنیا
در سرزمین طف، دو سپاه رویاروی ایستادند: سپاه هاشمی، پاک چون سپیده‌دم، و سپاه اموی، غرق در ظلمت و طغیان. خون‌ها جاری شد، خیمه‌ها سوخت، دل‌ها شکست؛ تا آنجا که همه‌ی موجودات بر مظلومِ تشنه گریستند و زمین از هول مصیبت لرزید.

بُعد دوم، در عالم ذرّ
پیش از آنکه خاک وجود ما در رحم‌ها شکل گیرد، ما ارواحی بودیم در عالم میثاق، و با چشم روح صفوف را آشکار دیدیم: نوری جاودان در اردوگاه حسین، و تاریکی ژرف در اردوگاه دشمنانش. آنجا با امام خود پیمان یاری بستیم، و از همان عهد، ناله‌ی دل برمی‌خیزد: «ای کاش با شما بودیم».
این عهد هرگز نمی‌میرد؛ گواه آن زیارت‌های ماست: «اگر بدنم تو را یاری نکرد… دلم و گوشم و چشمم یاریت کردند». ما، به‌صورت روح، در آن میدان حاضر بودیم، همان‌گونه که ارواح بنی‌امیه حاضر بودند و شمشیرها را به زدن تشویق می‌کردند. از این‌رو، لعنتشان تا روز قیامت طنین‌انداز است.

بُعد سوم، در عالم برزخ
ارواح پاکی که پیش از عاشورا از دنیا رفته بودند، از صحنه غایب نبودند؛ پیامبران و اولیا آمده بودند، تا فضای برزخی کربلا را از حضور خود لبریز کنند، به تسلّی بپردازند، اشک بریزند، و در مصیبت شریک شوند. برزخ، راه عاشقان حسین را به کربلا نمی‌بندد.

بُعد چهارم، در بهشت جاویدان
آنجا، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در بهشت، حسین و یارانش را می‌نگریست و به تشنگان از کوثرش می‌نوشاند. از همین رو بود که علی‌اکبر هنگام رفتن گفت: «این جدم رسول خداست که مرا با جامی سیراب‌کننده نوشاند، جرعه‌ای که هرگز پس از آن تشنه نخواهم شد».
و چون حسین، طفل شیرخوارش را برای آب‌دادن به سوی آنان برد و او را با تیری ذبح کردند، ندایی آمد: «ای حسین! او را رها کن، که برایش در بهشت دایه‌ای مهیاست»؛ گویی از ازل چشم‌به‌راه او بود.
و حسین، آنگاه که بر زمین افتاد، نه بر خاک، که در آغوش مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام آرام گرفت، و آنجا ندای الهی را شنید:
«ای جانِ آرام‌یافته! به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی که خشنود و مورد رضای اویی؛ در زمره‌ی بندگانم درآی و در بهشتم جای گیر».

در نهایت می‌توان گفت:
عاشورا، قصه‌ای برای گفتن نیست؛ موعدی ازلی است که هر سال در دل‌ها زنده می‌شود. آنان که روزی با روح خویش در آن حاضر بوده‌اند، هنوز در آن می‌زیند؛ و آنان که حسین را در عالم عهد یاری کرده‌اند، در رجعت چشم به راه لحظه‌ی وفا هستند.
آنجا، در کربلا، زمین با آسمان پیوند خورد و هستی به دو صف تقسیم شد: صف حسین… و صف قاتلانش. و فاصله‌ی میان این دو، تنها با اشکی صادق یا شمشیری در دست ولی‌ای از اولیای خدا پیموده می‌شود.

منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha