به گزارش قدس آنلاین، این ادبیات، که ریشه در تاریخ و فرهنگ مشترک دارد، امروز با چهرههای تازهای در حال بروز و گسترش است؛ چهرههایی که مهاجرت، جنگ، تبعید و امید را در قالب کلمات به تصویر میکشند. در میان همین چهرهها میتوان به نویسندگان شاخصی در این امر اشاره کرد از جمله: عالیه عطایی با اثری به نام «کورسرخی»، رویا شکیبایی با اثری به نام « خواستم بگویم خون را ببین»، عتیق رحیمی با اثری به نام «سقاها»، محمدحسین محمدی با اثری به نام «پایان روز»، ام البنین ماهر با اثری به نام «قزل آهو» و... که در راستای بررسی جایگاه و تأثیر ادبیات افغانستان در ایران، با امالبنین ماهر، نویسندهی افغانستانی، گفتوگویی انجام دادیم. او از آن دسته نویسندگانی است که تجربه زیستن در مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را به سرمایهای برای نوشتن بدل کرده است. این گفتگو تلاش دارد تا نهتنها صدای یک نویسنده، بلکه پژواک حضور ادبیات افغانستان در فضای فرهنگی ایران را بازتاب دهد.
ام البنین ماهر پیش از آنکه بهصورت جدی وارد فضای داستاننویسی شود، دو کتابچه حاوی داستانک نوشته است. یکی از آنها «جمع پاکان» بود که بهصورت مشترک با یکی از دوستانش در تهران نوشت و در سال ۱۳۹۵ در قم به چاپ رسید. کتاب دیگر، مجموعهای از داستانکهای کوتاه درباره امام رضا(ع) و فرزندشان امام جواد(ع) بود که آن را بهتنهایی به نگارش درآورد. در ادامه این مسیر، در سال ۱۳۹۸ مجموعه داستانهای رضوی با عنوان«دل اندروا» را منتشر کرد که اثری شامل هشت داستان کوتاه است که عمدتاً در فضای افغانستان روایت میشوند. در این کتاب، مردمانی از شهرهای گوناگون با دیدگاههای مختلف، احساسات مذهبی خود را در پیوند با امام رضا(ع) به تصویر میکشند. پس از آن، کتاب «آذرگون» را نوشت که در سال ۱۴۰۰ منتشر شد. این اثر درباره یکی از شهدای مدافع حرم است و در کنار پرداختن به شخصیت این شهید، فرهنگ مردم افغانستان در برههای خاص از تاریخ بهخوبی ترسیم شده است.
کتابها، بازتابی از فرهنگ مردم افغانستان
ماهر درباره آنچه در آثارش مینویسد که بازتابی از فرهنگ مردم افغانستان است گفت: اگر بخواهم مصداقی صحبت کنم در کتاب «دل اندروا»، آداب و رسوم مذهبی مردم را در قالب یک واقعه مذهبی روایت کردهام و تلاش کردهام این فرهنگ را به زبان داستان منتقل کنم. آذرگون نیز چنین است؛ کتابی که ضمن روایت یک داستان حماسی، فرهنگ مردم افغانستان را نیز بازتاب میدهد.
او همچنین با اشاره به یکی دیگر از آثار خود گفت: در کتاب «نهانخانه» داستان شهیدی روایت میشود که از افغانستان برای دفاع به جبهه آمده، خانوادهاش را در جریان جنگ با شوروی از دست داده و سرانجام در ایران به شهادت رسیده است. در این اثر نیز فرهنگ افغانستان بهوضوح دیده میشود. منابع من در نوشتن این آثار تنها محدود به خاطرات اطرافیان نبودهاند. برای هر داستانی، تحقیق و مطالعه فراوانی داشتهام؛ از کتابهای مختلف بهره بردهام، سرچ کردهام، از دیگران پرسیدهام، و حتی صدای مصاحبهها را ضبط کردهام. برای نگارش کتاب «نهانخانه» به بجستان سفر کردم؛ جایی که شهید رجب غلامی مدتی در آن زندگی میکرد. مکانهایی را که شهید در آن حضور داشته بازدید کردم و با دوستان او گفتوگو نمودم. همچنین از منابعی استفاده کردم که بهسختی در دسترس بودند و بیشتر آنها در حوزه تاریخ شفاهی قرار داشتند.
نگاهی به آثار
خانم نویسنده در ادامه گفت: کتاب بعدیام با عنوان عکاسباشی، روایتی داستانی از زندگی آقای «حسن توکلی»، نخستین عکاس رسمی حرم امام رضا(ع)، است. این کتاب تنها روایت زندگینامه نیست، بلکه با اجازه ایشان از عنصر تخیل نیز استفاده کردهام و شکل داستانی به آن بخشیدهام که در دیماه ۱۴۰۳ منتشر شد.
ماهر درباره جدیدترین اثرش اظهار کرد: کتاب «قزل آهو» که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده، تلفیقی از فرهنگ افغانستان و نگاه مذهبی است. در این کتاب، توجه ویژهای به شهرهای مشهد و کابل شده و موضوع بازگشت به هویت زن مسلمان، محور داستان قرار گرفته است. پس از آن، کتاب «گلشید» را نوشتم که اکنون در مرحله چاپ قرار دارد. این مجموعه شامل چهارده داستان رضوی است که زندگی شخصیتهایی از سراسر دنیا را به تصویر میکشد و دغدغههای دینی و انسانی آنها را بررسی میکند. البته علاوه بر این کتابها و در کنار نویسندگی، نمایشنامه هم مینویسم و برنامه دارم که اولین فیلمنامهام را نیز بهزودی بنویسم.
چالشهای نویسندگان افغانستان در ایران
ماهر درپاسخ به این سوال که آیا در ایران برای نویسندگان افغانستانی چالشهای خاصی هم وجود دارد یا خیر گفت: در مسیر چاپ آثار، با مشکل خاصی مواجه نشدهام. بهنظر میرسد در صورتیکه نویسنده مسیر نوشتن را جدی دنبال کند، انتشاراتیها نیز همراهی خواهند کرد. اگر کسی نویسنده پارهوقت باشد و تنها از روی علاقه مقطعی یا هوس بنویسد، طبیعتاً در این مسیر موفق نخواهد شد. اما اگر نویسندهای قلم قوی و انگیزهمند داشته باشد، انتشاراتیها نیز به آثارش اعتماد میکنند. نویسنده باید بتواند آن بخش پنهان زندگی یا اجتماع را که از دید دیگران مخفی مانده، با قلم خود روشن کند. او باید تصویری دقیق و قابل لمس برای مخاطب ارائه دهد و نگاه تازهای از واقعیت را پیش روی او بگذارد.
ماهر در خصوص در دسترس بودن کتاب نویسندگان مهاجر افزود: آثاری که از نویسندگان افغانستانی در داخل و خارج کشور مطالعه کردهام، اغلب تصویرگر فرهنگ و زندگی مردم افغانستان بودهاند. با این حال، رسیدن این آثار به دست مخاطب داخل ایران چندان ساده نیست و تنها در برخی کتابفروشیها میتوان آنها را یافت. نویسندگانی که در افغانستان بزرگ شدهاند، نثرشان لهجه بیشتری دارد و فضای داستانهایشان بیشتر بومی است. اما من در ایران بزرگ شدهام و معتقدم که مرزها خطوطی ساختگیاند و ما انسانها در زبان، فرهنگ و دین اشتراک داریم. همواره تلاش کردهام در داستانهایم تلفیقی از ایران و افغانستان ارائه کنم. در کلاسهای استاد تشکری آموختم که اگر لهجه بیش از حد در داستان وارد شود، مخاطب کاهش مییابد. بنابراین سعی کردهام ضربالمثلها و کلمات بومی را در بستری قابل درک برای مخاطب قرار دهم.
نویسنده کتاب«قزل آهو» ادامه داد: هرچند خودم را نویسنده حرفهای نمیدانم، اما بهعنوان یک شاگرد در مسیر نویسندگی در حال تلاش هستم. اشتباهاتی دارم، اما سعی میکنم آثارم هم بازتاب زندگی در ایران باشند، هم ریشههای فرهنگی افغانستان را منعکس کنند.
وضعیت جشنوارهها برای نویسندگان غیر ایرانی
در ایران، شرکت در جشنوارهها همیشه با موانع خاصی همراه بوده است. به طوری که گریبانگیر نویسندگان نویسندگان وطنی هم شده است چه رسد به نویسندگان غیر ایرانی. ماهر درباره شرکت در جشنوارهها نیز گفت: تاکنون مانعی برای حضور در جشنوارهها نداشتهام، اما گاهی تأکید بیشازحد بر کد ملی، محدودیتهایی ایجاد کرده است. برخی جشنوارهها همکاری خوبی داشتند، اما بعضی نیز صراحتاً اعلام کردند که باید اثر را به نام یک ایرانی ارسال کنم. برایم دشوار بود که اثرم را با نام فردی دیگر ثبت کنم، چراکه احساس میکردم هویت نویسنده بودنم نادیده گرفته میشود. من تلاش خودم را کردم اما از یکجایی ببعد بیخیال شدم تا بخواهم بر سر کدملی بحثی داشته باشمو وقتی با شماره تماسهای اعلام شده برای جشنوارهها تماس میگرفتم، به من میگفتند باید اثرتان را به نام یک ایرانی ثبت کنید تا بتوانید در جشنواره شرکت کنید. من هم چندباری به دوستان ایرانیام گفتم اما از واکنشهایشان متوجه شدم زیاد تمایلی به این کار ندارند. در نتیجه من هم دیگر رو نزدم و ترجیه دادم با هویت خودم بتوانم در این جشنوارهها شرکت کنم. بااینحال، در بسیاری از رونماییها، انتشاراتیها و جشنوارهها همکاری خوبی با من داشتهاند و حتی سایت جشنواره را طوری تنظیم کردند که بتوانم ثبتنام کنم.
ماهر درباره فعالیتهای فرهنگی نویسندگان افغانستانی در ایران اظهار کرد: پیشتر، انجمنی به نام «خانه دوره دری» داشتیم که اکنون نام آن تغییر کرده، اما جلسات شعر، داستان و رمان همچنان برگزار میشود. این جلسات زیر نظر استاد ابوطالب مظفری، محمدکاظم کاظمی و خانم زهرا حسینزاده انجام میشود.
نظر شما